یکی از صفات پسندیدهی رییس اجراییهی دولت وحدت ملی این است که زیاد انشاءالله میگوید. انشاءالله یعنی اگر خدا بخواهد. ایشان مثلا میگوید که انشاءالله، اگر خدا بخواهد، تذکرهی الکترونیک به زودی توزیع خواهد شد. وقتی که مدتی میگذرد و این تذکرهها توزیع نمیشوند، آدم در بحر تفکر فرو میرود. چرا که وقتی که این تذکرهها توزیع نمیشوند و داکتر عبدالله گفته بود که اگر خدا بخواهد به زودی توزیع میشوند، از دو حالت خارج نیست (در اینجا باید سر مغزتان خیلی فشار بیاورید، چون یک ساعت تفکر، حتا اگر درجه دو باشد، بهتر است از هزار سال عبادت)
یا خدا نمیخواهد که این تذکرهها توزیع شوند، یا قید «به زودی» در تقویم قادر متعال معنای دیگری دارد. اما اگر خدا نخواهد، از کجا بفهمیم که نمیخواهد؟ این یکی آسان است:
شما رییس اجراییهی دولت هستید و دو معاون و چندصد مشاور دارید. میروید پیش معاون اول تان، محمد خان. از ایشان میپرسید که به نظرش تذکرههای الکترونیک توزیع شوند یا نشوند. ایشان آن قدر فاژه میکشد و فیش فیش میکند که شما مطمئن میشوید خدا یا اصلا نمیخواهد این تذکرهها توزیع شوند یا به این زودیها نمیخواهد. از آنجا به دفتر معاون دوم تان، محمد محقق، میروید. ایشان میگوید که در این مورد اطلاع ندارد و رییس دفترش چند روز پیش زیاد تذکره تذکره میکرد که خدا میداند در بارهی همین تذکرههای الکترونیک بود یا تذکرهی شفاخانه. از روی حرفهای ایشان به این نتیجه میرسید که خدا در قضیهی تذکرههای الکترونیک بی طرف است.
پیش مشاوران خود میروید. آنان یکصدا فریاد میزنند که اگر این تذکرهها تا فردا توزیع نشوند به جادهها خواهند ریخت و خود را آتش خواهند زد. این دیگر جای تردیدی باقی نمیگذارد. خدا قطعا میخواهد که تذکرههای الکترونیک توزیع شوند. در راه برگشت به دفتر ریاست اجراییه از خود میپرسید: «راستی نظر روشن خود من در این مورد چیست؟». جواب: «اگر خدا بخواهد جواب این سوال را به زودی به خودم خواهم داد». مدتها میگذرد و شما جواب این سوال را به خود نمیدهید. آیا خدا نمیخواهد که شما به این سوال پاسخ بدهید، یا قید «به زودی» در نزد خداوند معنای متفاوتی دارد؟ سوال خوبی است. انشاءالله جواباش را به زودی از رییس اجراییه خواهید شنید.