رحمت الله ارشاد
حکومت وحدت ملی حدود ده ماه از یک سال کاری اولش را با این خوشبینی که پاکستان با حکومت افغانستان همکاریهای صادقانه و موثر خواهد کرد، سپری کرد. در پایان سال اما، دو طرف حرفی برای گفتن ندارد و فرشهای قرمزی که مقامات دو حکومت تازه رویکار آمده برای هم فرش کرده بودند، بر چیده شده است.
آخرین سفر رسمی مقامات دو کشور زمانی انجام شد که یک موتر بمب، ساعت یک شب در شاه شهید منفجر شد، میدان هوایی مورد حمله قرار گرفت و حمله انتحاری دیگر بر اکادمی پولیس در حوزه پنج انجام شد. در این سفر شماری از مقامات امنیتی و دیپلماتیک به پاکستان رفتند تا یک بار دیگر ضمن ارائه اسناد و شواهد در مورد حضور گستردهی تروریستان در خاک پاکستان، دیدگاههای رسمی حکومت افغانستان در قبال حملات انتحاری ویرانگر در کابل را نیز به اسلام آباد منتقل کند و از آنها بخواهد که همکاری شان را در عمل ثابت کنند.
البته خبر مرگ ملاعمر نیز بر تنشهای موجود در روابط دو کشور بیتأثیر نبود. حکومت افغانستان پس از این حملات و افشای مرگ ملاعمر، دور دوم گفتوگوهای صلح را متوقف کرد و از اشتراک در نشستی که به میزبانی پاکستان قرار بود انجام شود، خود داری کرد.
این گونه از یک طرف تلاشهای چند جانبهی (امریکا، چین، پاکستان و افغانستان) برای وادار کردن طالبان در میز گفتوگو متوقف شد و از جانب دیگر، مقامات حکومت وحدت ملی به این نتیجه رسیدند که پاکستانیها در پی فریب مقامات حکومت افغانستان است و هیچ تلاش واقعی و عملی برای متقاعد کردن طالبان به گفتوگوهای صلح انجام نمیدهند.
درپایان یک سال کار حکومت وحدت ملی، اینک مقامات حکومت وحدت ملی بدین باور اند که پاکستان هنوز مرکز بمب سازی است و شبکههای تروریستی فعال در افغانستان توسط سازمانهای نظامی این کشور حمایت و تجهیز می شوند.
با این وجود، عبدالله عبدالله روز گذشته در نشست شورای وزیران یک بار دیگر از پاکستان خواست که حمایتهای موجود از طالبان باید متوقف شود و این کشور کمکهای شان را به گروه طالبان قطع کند. انتظار نمیرود پاکستانیها این درخواست را نیز جدی بگیرند. آنها همچنان از طالبان حمایت خواهند کرد و بدون شک تا توان دارند آتش جنگ را شعلهورتر و میدان جنگ را گستردهتر خواهد کرد.
از اینرو، مقامات افغانستان در تداوم بازی «موش و پشک» پیشگام و پیش تاز است. مقامات حکومت وحدت ملی بیش از اینکه در فکر راه حل اساسی که همانا جنگ با طالبان است، باشند؛ به دنبال تکرار درخواستهای غیر عملی از این کشور است.
واقعیت این است که تداوم جنگ و وسعت بخشیدن به میدان جنگ و جاری کردن خونهایی که در جنگ نیروهای امنیتی افغانستان با طالبان ریخته میشوند، منافع تعریف شده پاکستان در منطقه و افغانستان است. مقامات پاکستانی هیچ تمایلی به قطع خشونت در افغانستان ندارند. حمایت پاکستان از تحولات درون گروهی طالبان پس از مرگ ملاعمر نشان دهنده آن است که دولت پاکستان همچنان از جنگ و خشونت به عنوان گزینه و سیاست اصلی در قبال افغانستان بهره برداری خواهد کرد. انتخاب ملااختر منصور به رهبری گروه طالبان و تلاش برای اجرای مانورهای تبلیغاتی و نظامی در راستای کاهش مخالفتها و تنشهای بوجود آمده میان شماری از فرماندهان و مقامات تأثیرگذار این گروه، در راستای سیاست خشونت پروری و جنگ افروزی این کشور است.
اختر منصور بر خلاف آنچه در اوایل مرگ ملاعمر از او به عنوان یک چهرهی میانهرو و طرفدار گفتوگوهای صلح تمجید میشد، فردی به شدت جنگ طلب و خشن است. رویدادهای بزرگ انتحاری و حملات سازماندهی شده گروه طالبان پس از انتخاب او نشان میدهد که اختر منصور نه طرفدار صلح، بلکه عاشق جنگ است.
در آخرین مورد، طالبان به رهبری او توانست پس از 14 سال کنترل یک شهر مهم- قندوز (پنجمین شهر بزرگ افغانستان) را برای مدت کوتاهی بدست بگیرند. طالبان اکنون در 27 ولایت افغانستان توانایی خلق تهدیدات جدی را دارند و مناطق بیشتری را تحت تصرف شان دارند.
این واقعیتها نشان میدهد که دولت پاکستان بر خلاف انتظارات و برنامهریزیهای افغانستان، آنچه را انجام میدهند فقط و فقط در راستای تقویت جبهات جنگ است نه باز کردن راه و دروازهی برای صلح. مقامات استخباراتی این کشور در روزهای که مقامات دپیلماتیک آن کشور درگیر گفتوگوهای سیاسی و چانه زنیها برسر بهبود روابط و کشاندن طالبان بر میز گفتوگوهای صلح بودند، در راستای افزایش تواناییهای جنگی طالبان و هماهنگی بیشتر میان این گروه مصروف بودند.
این درحالی است که مقامات حکومت وحدت ملی هنوز در آرزوی تغییر نگاه پاکستانیها نسبت به افغانستان و روابط دوکشور است. حقیقت این است که مقامات حکومت وحدت ملی و حرفهایی که آنها تکراراً به رسانهها و مردم افغانستان میگویند، فقط درصدد کاهش فشار افکار عمومی از نارساییهای حکومت وحدت ملی است.
حرفهای ضد پاکستانی و محکوم کردن پاکستان بر افکار عمومی تأثیر فوق العادهی دارد و از اندکترین حرفهای ضد پاکستانی موجِی از حمایتهای مردمی و شعار دادن بر علیه پاکستان در شبکههای اجتماعی راه میافتد. تکرار مواضع و حرفهای ضد پاکستانی در نشستهای خبری و دولتی، صرفاً به دلیل کاستن فشار مردمی و مورد توجه قرار گرفتن در افکار عمومی است.