Afghan women leave after voting at a polling station during parliamentary elections in Kabul September 18, 2010. REUTERS/Ahmad Masood (AFGHANISTAN - Tags: ELECTIONS POLITICS)

زنان افسرده و مردان پریشان؛ حال ما خوب است؟

جواد ناجی

وزارت صحت عامه اعلام کرده است که 72 درصد زنان کشور افسردگی دارند و 60 درصد مردان هم دچار استرس هستند. این آمار را فیروزالدین فیروز، وزیر صحت عامه، به مناسبت «روز جهانی بهداشت روانی» ارائه کرده است. مضاف بر آمار بلند افسردگی زنان و استرس مردان، 30 درصد مردم کشور هم دچار «بیماری روانی» هستند. وزارت صحت عامه؛ جنگ، فقر و مهاجرت را از عوامل بیماری روانی دانسته است.

این آمار با توجه به وضعیت و موقعیتی که جامعه‌ی ما به آن گرفتار است، قابل درک است، اما افسردگی و استرس طبیعی نیست. آن‌گونه که وزارت صحت عامه گفته است جنگ و فقر و مسایل دیگر عوامل سازنده این معضل است. 72 درصد افسردگی گراف بلند است و این‌که بیشتر از نیمی از جمعیت مردان جامعه‌ی ما استرس دارند، وحشت‌ناک است. در یک وضعیت فرضی، جامعه‌ی را تصور کنید که بیشتر از نیمی از مردان آن استرس، 72 درصد زنان‌اش افسرده باشد و در حدود 30 درصد جمعیت کل جامعه هم مبتلا به بیماری روانی باشند. آمارهای ارائه شده از جانب وزارت صحت عامه اما فرضی نیست بلکه این آمارها از یک جامعه‌ی واقعی و مربوط به افغانستان است. در سطحی‏ترین نگاه، افغانستان یک جامعه‌ی بیمار است.

آن‌چه را وزارت صحت اعلام کرده است، اعداد و ارقام از جامعه است در حالی‌که از نظر اجتماعی، ما با افراد، عواطف و احساسات انسان‏ها روبه‌رو هستیم. اعداد بی‌روح اند و نمی‌تواند عمق و گستردگی آن‌چه در سطوح مختلف جامعه زیر عنوان‏های افسردگی و استرس رسوخ کرده است، را بیان کنند.

پرسش این است که این میزان بلند افسردگی و بیماری روانی چه پیامدهایی دارد؟ آن‌چه را وزارت صحت زیر عنوان زمینه‌های افزایش افسردگی و رشد استرس ذکر کرده است، می‌توان آن‌را به‌حیث پیامدهای این معضل فهرست کرد. به عبارت بهتر، افسردگی و استرس جنگ را تشدید می‌کند، فقر را گسترش می‌دهد و موج‌های مهاجرت را تندتر می‌کند. افراد مبتلا به افسردگی و استرس دست به خشونت خواهند زد و در نتیجه‌ی جرم و جنایت، بی‌رحمی و کشتار در جامعه گسترش خواهد یافت.

با این وضعیت، دولت علی‌رغم این‌که با گروه‌های تروریستی و مسلح در حال نبرد است باید در صدد مهار کردن این معضل اجتماعی هم باشد. افسردگی، استرس و بیماری روانی «سونامی خاموش» است.

برای کاهش این بحران اجتماعی، حکومت بایستی دست به اقدامات عملی بزند و از افزایش افسردگی و بیماری روانی جلوگیری کند. گزافه‌گویی، سخن گفتن از چهارصد سال آینده‌ی را که اشرف غنی در مورد منابع طبیعی کشور می‌گوید هیچ گره از مشکل را نمی‌گشاید. آن‌طور که سابقه‌ی پنج هزار ساله نتوانسته است جز خلق استرس، مشکل مردم را حل کند.

ایجاد شغل، تأمین امنیت و ارائه خدمات به شهروندان سلامتی جامعه تضمین می‌کند. حکومت باید به مردم امنیت روانی خلق کند تا همه مطمین شوند جان شان در خطر نیست و سرمایه شان را کسی به تاراج نمی‌برد. حکومت وحدت ملی با فهرست بلند بالایی از طرح و برنامه برای زنان روی کار آمد اما گزارشی را که وزیر صحت عامه این حکومت ارائه کرده است، نشان می‌دهد که چند وزیر زن شامل در کابینه و دو والی زن نتوانسته است افسردگی زنان را کاهش دهد. چنان‌چه حاکمان مردسالار تا اکنون جز خلق استرس کاری برای مردان نکرده‌اند.

آمارهای بلندی که از درصد مبتلایان به افسردگی و استرس و بیماری روانی منتشر شده است، تکان دهنده و وحشت‌آور است. این آمار هر چند که نشان دهنده‌ی دقیق تعداد و درصد مبتلایان به بیماری‌های روانی نیست، اما نشان دهنده‌ی یک ضرورت جدی برای توجه ویژه وزارت صحت عامه و سایر نهادهای مسئول به این سونامی خاموش است. این وزارت باید نشانه‌ها و مصداق‌های ابتلا به این بیماری را برای شهروندان اطلاع رسانی کند و بر تعداد شفاخانه‌های صحت روانی نیز بیافزاید. ساخت شفاخانه و ارائه خدمات مدرن و معتبر در حوزه روان درمانی، از ضرورت‌های اجتناب ناپذیر است. توجه و سرمایه‌گذاری در بخش صحت روانی، ضمن این‌که این درصدی‌های وحشت‌آور را کاهش خواهد داد، میزان خشونت علیه زنان، پرخاش‌های اجتماعی، خشونت‌های فزیکی، و انگیزه جنگ و خشونت را نیز کاهش خواهد داد.

دیدگاه‌های شما

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *