ظهور داعش – بخش بیست و هشتم

پاتریک کاکبرین

ترجمه حکمت مانا

بیست‌وهشتم

هیجانی شدید و اغراق‌آمیز در ترسِ عربستان از گسترش شیعه وجود دارد. چراکه شیعه‌ها تنها در چند کشور قدرت دارند که یا اکثریت هستند یا یک اقلیت قدرت‌مند را تشکیل می‌دهند. از پنجاه و هفت کشور اسلامی، تنها چهار کشور دارای اکثریت شیعه هستند. بااین‌وجود، عربستان سعودی سوءظن بسیار شدیدی به رییس‌جمهور آصف‌علی زرداری داشت و آشکار ساخته بود که در پاکستان، یک دیکتاتوری نظامی را به او ترجیح می‌دهد. به گفته‌ی وزیر خارجه‌ی امارات، شیخ عبدالله بن زاید، «عربستان سعودی فکر می‌کند زرداری شیعه است و از این‌رو باعث ترس عربستان از به‌وجودآوردن مثلث شیعه‌ای در منطقه می‌شود؛ مثلی میان ایران، دولت مالکی در عراق و زرداری در پاکستان.»

خصومت فرقه‌ای با شیعه‌ها، با ترس و بیزاری از ایران همراه است. ملک عبدالله، همواره از آمریکا می‌خواست به ایران حمله کند و «سرِ مار را ببُرد». کاستن از نفوذ اکثریت شیعه در عراق، اولویت دیگری بود. این‌که چرا شمار زیادی از سعودی‌ها با اعمال جهادی‌ها علیه دولت عراق همدلی نشان می‌دادند دلیل دیگری داشت.

گرفتن عراق توسط یک دولت شیعه -که اولین مورد در تمام جهان عرب از زمان سرنگونی سلسله‌ی فاطمیان بدست صلاح‌الدین در ۱۱۷۱ است-، زنگ هشدارهای زیادی را در ریاض و دیگر پایتخت‌های سنی -که می‌خواستند این شکست تاریخی را به عقب برگردانند-،  به صدا درآورد. دولت عراق، متوجه این هشدار شد. عراقی‌ها نیز دریافتند که در سال 2009، زمانی که یک امام سعودی فتوا صادر کرد و از همه خواست شیعه‌ها را به‌قتل برسانند، دولت‌های سنی‌مذهب درخصوص محکومیتِ حرف‌های او، به‌صورتی مشکوک سکوت اختیار کردند.

بهار عربی در 2011، فرقه‌گرایی را شدت بخشید؛ به‌خصوص در عربستان که همیشه چشم و گوشش متوجه اقلیت شیعه در ایالت شرقی کشور است. در مارچ 2011، هزار و پنجصد سرباز سعودی، به‌کمک خانواده‌ی سلطنتی الخلیفه در بحرین شتافتند و راه‌پیمایان شیعه‌ی طرفدار دموکراسی را در این جزیره درهم کوبیدند. ماهیت فرقه‌ای این بحران‌ها، با تخریب زیارت‌های شیعه آشکارتر شد.

در سوریه، عربستان سعودی توانِ به‌قدرت‌ماندن دولت اسد را که از حمایت روسیه، ایران، و حزب‌الله لبنان برخوردار است، دست‌کم گرفته بود. اما دخالت عربستان، قطر و ترکیه، اعتبار سکولار و دموکراتیک قیام را از بین برد. چنان‌چه درنتیجه‌ی دخالت این کشورها، قیام مردم سوریه به جنگ سنی‌ها برای به‌دست‌گرفتن قدرت توسط جهادی‌های سَلَفی که نیروهای پیش‌رو قیام شدند، تبدیل شد. همان‌طور که انتظار می‌رفت، علوی‌ها و دیگر اقلیت‌ها، وادار شدند برای بقای خود تا پای مرگ بجنگند.

در دوره‌ای پس از آن، نشانه‌های خشم واقعی واشنگتن درمورد رفتار عربستان سعودی و پادشاهی‌های سنی حاشیه‌ی خلیج فارس آشکار شد. آمریکا از این کشورها به‌خاطر تامین مالی جنگ‌سالاران جهادی در سوریه خشمگین بود. گویا آمریکایی‌ها از این نگران بودند که چنین کمک‌هایی، می‌تواند وضعیتی مشابه به وضعیت افغانستان در دهه‌ی 1980 را به‌وجود بیاورد که در آن، حمایت گسترده از جنگ‌جویان، درنهایت، طالبان و القاعده و جنگ‌سالاران جهادی را به‌وجود آورد. جیمز کلاپر، رییس سازمان اطلاعاتی آمریکا، شمار جنگ‌جویان خارجی در سوریه را که عموم آن‌ها از جهان عرب بودند، حدود هفت هزار تن تخمین زده بود.

وزیر خارجه‌ی آمریکا، جان کری، در خفا از شاهزاده بندر بن سلطان، سفیر پیشین عربستان در واشنگتن، که از سال 2012 رییس استخبارات عربستان سعودی بود، به‌خاطر برنامه‌ریزی برای سرنگونی دولت اسد انتقاد کرده بود. درعوض، شاهزاده بندر، بعدها اوباما را محکوم کرد که پس از به‌کارگرفتن جنگ‌افزار شیمیایی علیه غیرنظامیان در سوریه، دست به مداخله‌ی نظامی نزد.

اما آشکار بود که سعودی‌ها از بازگشت جنگ‌جویان به وطن، که پیش‌تر با تشویق خود آن‌ها به سوریه رفته بودند، هراس دارند. سعودی‌ها می‌ترسیدند که این جنگ‌جویان برگردند و تفنگ‌ها را به‌سوی خودِ حاکمان سعودی نشانه بگیرند. در فبروری و مارچ 2014، در یک چرخش عجیب سیاسی، عربستان سعودی تصمیم گرفت جلوی رفتن جنگ‌جویان سعودی به سوریه را بگیرد. ملک عبدالله، رفتن جنگ‌جویان سعودی به یک جنگ خارجی را جرم خواند. به‌همین‌ترتیب، رییس استخبارات عربستان، شاهزاده بندر بن سلطان، که مسئول هماهنگ‌کردن و حمایت مالی گروه‌های جهادی بود، به‌صورت غیرمترقبه از کار برکنار و با وزیر داخله، محمد بن نایف، جایگزین شد. نایف، رابطه‌ی خوبی با آمریکا داشت و به‌خاطر کمپاین ضدالقاعده‌اش در شبه‌جزیره‌ی عربستان شناخته می‌شد.

شاهزاده متعب بن عبدالله، پسر ملک عبدالله پادشاه عربستان، و رییس گارد ملی سعودی نیز، در ساختن سیاست جدیدی برای سوریه نقش داشت. در کنار این‌ها، اختلافات عربستان سعودی با دیگر پادشاهی‌های خلیج نیز درحال آشکارشدن بود، به‌طوری که عربستان، بحرین و امارات، در ماه مارچ 2014، سفارت‌خانه‌های خود در قطر را بستند. دلیل اصلی این اختلاف، حمایت قطر از اخوان‌المسلمین در مصر بود؛ اما در کنار آن، به‌خاطر تامین مالی بیش‌ازحد گروه‌هایی جهادی در سوریه نیز، اختلافاتی میان پادشاهی‌های خلیج به‌وجود آمده بود.

تا ماه مارچ 2014، معاون وزیر آمریکا در امور تروریسم و اطلاعات مالی، دیوید کوهن، عربستان سعودی را به‌خاطر پیشرفت‌هایش در بریدن رگه‌های مالی القاعده در مرزهای عربستان، ستایش می‌کرد، اما نسبت به این‌که گروه‌های دیگر جهادی، هنوز به تامین‌کنندگان مالی عربستان دست‌رسی داشتند، اخطار می‌داد. وی همچنین گفته بود که در کمک و حمایت از جهادی‌ها، عربستان سعودی تنها نیست، بلکه «کویت -متحد ما- دارد به مرکزی برای تامین مالی گروه‌های تروریستی در سوریه تبدیل می شود». او از این مسئله شکایت کرده بود که نایف الامین، در دو پست وزارت عدلیه و وزارت حج و اوقاف گماشته شده است؛ درحالی‌که به گفته‌ی او، «الامین دارای سابقه‌ی ترویج جهاد در سوریه است و درواقع، از عکس او برای پوستر کمپاین جمع‌آوری کمک مالی برای گروه جبهه‌ی النصره استفاده شده بود». او زیر فشار آمریکا، وادار به استعفا شد.

احتمالا برای عربستان، دیگر دیر شده است که به روشنی نشان بدهد که از حمایت خود از جهادی‌های سوریه، بازگشته است. شبکه‌های اجتماعیِ جهادی‌ها، اکنون آشکارا به خانواده‌ی سلطنتی عربستان حمله می‌کنند. زیر یکی از عکس‌های ملک عبدالله، پادشاه عربستان، که چند سال پیش به رییس‌جمهور جورج بوش مدال داده بود، نوشته‌اند: «مدال برای اشغال دو کشور اسلامی». یک تصویر تهدیدآمیزتر که از عقب یک لاری گرفته شده و بعد در تویتر نشر شد، جنگ‌جویان ماسک‌دار را نشان می‌دهد که زیر آن نوشته شده است: «انشاالله این‌طور وارد عربستان می‌شویم. امروز شام، و فردا الالقریات و عرعر (دو شهر در شمال عربستان سعودی)».

بدون شک، رهبران شیعه درمورد چرخش عربستان سعودی تردید دارند و باور ندارند که این کافی باشد. یوسف الخویی، رییس مرکز مطالعات آکادمیک شیعه، می‌گوید: «فتواهای اخیر سعودی که کشتار توسط انتحار را محکوم کرده‌اند، قدم مثبتی است اما سعودی‌ها باید بر سیستم آموزشی خود، که در آن شیعه‌ها، سوفی‌ها، مسیحیان، یهودیان و دیگر فرقه‌ها و مذاهب، اهریمن جلوه داده می‌شوند، اصلاحات جدی وارد کنند. آن‌ها باید جلوی اشاعه‌ی نفرت ازطریق کانال‌های تلویزیونی را بگیرند و اجازه ندهند که واعظانشان، به این سادگی در رسانه‌های اجتماعی نفرت‌پراکنی کنند».

دیدگاه‌های شما

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *