منظورش چه بود؟

طالبان پس از چهارده سال، یک بار دیگر کنترول بخش‌های از ولایت زیبای قندوز، از جمله قوماندانی امنیه، ساختمان ولایت، شورای ولایتی، دانشگاه‌ها، کوچه‌های و ساختمان‌های موجود در شهر را تصرف کردند. بعد از تصرف، طالبان چند کار مهم کردند.
اول، به مردم اجازه دادند که الله اکبر بگویند، با طالبان عکس سلفی بگیرند، خوشحال باشند.
دوم، بانک‌ها و طلافروشی‌ها را فتح کردند. یکی از مقامات گفت که خوشبختانه در هیچ بانکی در قندوز، بیشتر از ده میلیون دالر موجودی نبوده. البته این مقام گفت که از طلافروشی‌ها چیزی نمی‌دانم. اما صراف‌های بدبخت را چورنگ کرده اند.
سوم، به زنان ثابت کردند که چرا از خانه‌های شان بیرون شده اند؟! گفته می‌شود که طالبان حین اثبات «زنان نباید از خانه بیرون شوند» پروسه تجاوز را هم عملی کرده‌اند.
چهارم، تمام زندانیان زندانی در زندان قندوز را آزاد کردند.
پنجم، از کارهای دیگری که ممکن کرده باشند، ما خبر نداریم.

اما در کابل، روایت‌های دیگری هم وجود دارد. مثلاً رییس اجرائیه از واشنگتن اعلام برگشت به افغانستان کرده و گفته که به‌خاطر قندوز است. کارشناسان فیصدی می‌دهند که با برگشت اختصاصی رییس اجرائیه به خاطر قندوز، احتمال شکست 60 درصدی طالبان در ولایت مذکور وجود دارد. اما خدا لعنت کند به شیطان، هی مرا وسوسه می‌کند بگویم که رییس اجرائیه باید هم برگردد، مخصوصاً وقتی سخنانش مخاطب ندارد.
مقامات امنیتی گفتند که قندوز را معامله نکردیم و کسی دیگری هم معامله نکرده. یعنی می‌خواست عاجزانه از مردم تقاضا کنند که لطفاً فکر نکنید قندوز هم دندغوری و دهنه غوری است.
والی قندوز که گفته می‌شود در سفر چیز به سر می‌برد به مردم اطمینان داده است که بنده شخصاً اوضاع ولایت قندوز را از طریق فیس بوک و تویتر تحت کنترول دارم، بناءً نگران نباشید. حتی گفته می‌شود ایشان به خاطر بهتر نظارت کردن به کشورهای اروپایی رفته. قابل ذکر است که انترنت در کشورهای اروپایی از سرعت بالایی برخوردار است. جا دارد که در زمینه از آقای اشرف غنی نیز تشکر ویژه کرد، او بود که چنین والی‌ای زیرک و متعهد را برای قندوز در نظر گرفت و به ولایت هم رساند.
در میان همه‌ی این روایت‌ها، روایت رییس جمهور کشور بسیار جالب است. او گفته که قندوز تحت مدیریت ما قرار دارد، از مردم خواهش می‌کنیم که زندگی کنند. از یک طرف این تحت مدیریتش جالب است، از طرف دیگر خواهشش! یعنی دزدی بانک‌ها، صرافی‌ها و طلافروشی‌ها، مراسم تجاوز بر زنان و خشونت علیه بانوان، به آتش کشیدن بعضی از ساختمان‌های دولتی، آزادی زندانی‌ها، شادی شماری از مردم از ورود طالبان و فرار شماری دیگر به خاطر ورود طالبان، جزء برنامه‌های ایشان بوده که با اطمینان خاطر از مدیریت اوضاع در قندوز سخن می‌زند؟ اگر این‌طور باشد، خواهشش از مردم بازهم جالب‌تر می‌شود. با آن‌که یکی از سه مقام ارشد امنیتی کشور گفته که«ما از حمله‌ی طالبان بر قندوز خبر بودیم»، اما هیچ‌کاری برای جلوگیری از سقوط قندوز نشد، رییس جمهور مملکت چاره‌ی کار به خواهش برای زنده ماندن دیده است. او گفت که خواهش می‌کنم زنده بمانید!

یک نظر ضعیف دیگر هم وجود دارد. ممکن است منظور رییس جمهور از «اوضاع تحت مدیریت ما قرار دارد» این باشد که “ما” یعنی همان جوانانی که کلاشینکوف، راکت و پیکا بدست و در شهر قندوز دنبال مردم می‌گردند تا سلفی گرفته حواله‌ی شبکه‌های اجتماعی کنند. همان مردانی که نارسیده تعلیمات امارتی را بر زنان تحمیل کردند. اما این نظر ضعیف است، بهتر است توجه نکنیم.

به هر صورت، به نظر من یک کنفرانس خبری دیگر ضرور است که آقای رییس جمهور منظور خویش را واضح کند. فکر می‌کنم قانون اساسی اختیارات رییس جمهور را مشخص کرده و گیج کردن ملت، طبق هیچ قانونی از اختیارات او نیست. بناءً از رییس جمهور مملکت خواهش می‌کنم که بیا و واضح بگو! منظورت از «تحت مدیریت ما» چیست؟ آیا از دزدی و ظلمی که در حق قندوزیان روا داشته شده بی‌خبری یا آن‌های که این ظلم و ستم را بر قندوز روا داشته اند، جزء از شماست؟

شاید من تنها کسی هستم که گیج شده‌ام، به نظر شما منظورش چه بود؟