دیپلمات/ علیرضا سرور و محمد سعید مددی
ترجمه: معصومه عرفانی
گروه طالبان، چهارده سال پس از شکست، بار دیگر توانستند حداقل برای سه روز، بر یکی از ولایتهای استراتژیک شمالی افغانستان مسلط شوند. در طی این مدت، طالبان پاکسازیهای قومی بیرحمانهای انجام دادند، محاکمی برگزار نمودند، پزشکان زن را کشتند و اموال عمومی و خصوصی شامل تانکهای سنگین نظامی و انبارهای مهمات را غارت کردند.
هیئت معاونت سازمان ملل متحد در افغانستان (یوناما) و دفتر رییسجمهور اشرف غنی، تایید کردند که طالبان در قندوز مرتکب جنایت علیه بشریت شدهاند. اما طالبان، همچنین یک پیام قدرتمند سیاسی برای دولت افغانستان و شرکای غربی آن فرستادند: رهبری و سازمان نظامی این گروه کارآمد و موثر بوده و برای تشکیل یک امارت اسلامی سرکوبگر مصمم هستند؛ و مرز میان گذشتهی تراژیک افغانستان و آیندهای دموکراتیک –آنچه که افغانها و همکاران آنها در سال 2001 پیشبینی کرده بودند-، بسیار باریک است. درصورتی که وضعیت در میدانهای نبرد به نفع نیروها و دولت افغانستان تغییر نکند، این کشور در هر زمانی پتانسیل بازگشت به گذشتهاش را دارد.
از دیدگاهی صرفا نظامی، سربازان افغان از یک مزیت استراتژیک مشخص بهرهمند هستند. آنها نیروی انسانی بیشتر و سلاحهای بهتری دارند و همچنین، توسط مربیان آمریکایی و ناتو آموزش دیده و حمایت میشوند. آنها در سراسر افغانستان مورد احترام مردم بوده و احتمالا، بهعنوان بزرگترین امید کشور برای بقا دیده میشوند. بااینحال، ترکیبی از عوامل مهم سیاسی و نظامی، توانایی این سربازان را برای مبارزهای سختتر و در شکستدادن دشمن، تضعیف میکند.
در نتیجهی انتخابات افغانستان در سال گذشته، یک دولت وحدت ملی بیمار و شکننده بهوجود آمد. تا این لحظه، باید آشکار شده باشد که دولت وحدت ملی هرگز نه یک پیروزی سیاسی بود و نه جایگزینی قابل قبول برای دولتی که از انتخابات شفاف پدید آمده باشد. منازعات سیاسی و اختلافات میان غنی و رییس اجراییهاش دکتر عبدالله عبدالله، این کشور را به دو قطب تقسیم نموده و نیروهای مسلح را بیدفاع و آسیبپذیر رها کرده است. ارتش، مانند هر نهاد دیگری، بازتابی از مردم، نظام سیاسی و ارزشهای موجود در هر کشوری است. هنگامی که رهبری سیاسی کشور در هرج و مرج و در رقابتی بیوقفه برای کسب قدرت و فساد فلجکننده، قرار گرفته باشد که شامل تعیین رتبههای ارتشی، فرمانها، ارتقای رتبهها و انتصابها میشود، سربازان در خط مقدم جبهه یا تسلیم دشمن شده یا جانهایشان را از دست میدهند. بحران رهبری درحال حاضر نیز پیامدهای ویرانگری برای نیروهای مسلح نوپای افغانستان بههمراه داشته است. افزایش تلفات نیروها به 300 نفر در هفته، برای ارتشی جوان، تکاندهنده و غیرقابلتحمل است. نگرانی و ترسی توجیهپذیر و روبهافزایش وجود دارد که اگر ارتش بهشکلی مناسب تجهیز و تقویت نشده و همچنان به همین سرعت سربازانش را از دست بدهد، این کشور خیلی زود به جایی میرسد که ذخیرهی نیروهای انسانی مورد نیاز برای ادامهی این جنگ را نخواهد داشت.
اعتقاد عمومی بر این است که رهبری نظامی و غیرنظامی در تمام جنگهای بزرگی که نیروهای افغانستان در آن مبارزه کرده و شکست خوردهاند، عامل اساسی است. در اوایل اپریل 2015، طالبان در ولایت بدخشان بیش از 30 سرباز افغان را کشتته و سر بریدند و تعداد بیشتری را اسیر کردند. تحقیقات بعدی نشان دادند که سربازان در تماسهای مکرر، درخواست تقویت نیروها و کمکهای لوجستیکی کردهاند که یا نادیده گرفته شدند یا به مقامات حکومت محلی درکابل نرسیدهاند. در واقعهای مشابه در ماه جولای در ولایت وردک، تنها 30 مایل دورتر از کابل، 30 پلیس محلی کشته شده و مورد بیحرمتی قرار گرفتند. تحقیقات انجامشده تایید کردند سربازانی که در محاصره قرار داشتند، با شجاعت تا لحظهی آخر جنگیدهاند، درصورتی که کمکها در وقت مناسبی به آنها نرسید.
سربازان عادی افغانستان، در این جنگ طولانی و خشونتبار، روحیه و مقاومتی باورنکردنی از خود نشان دادهاند. بااینوجود، فساد و فروپاشی در سطح رهبری، مانع از تاثیرگذاری آنها در میدان جنگ شده است. سربازان، چهگونه میتوانند در جنگی پیروز شوند که رهبران سطح بالای نظامی و غیرنظامی آنها، هنوز درک و تعریف مشخصی از دشمن ندارند؟ ماهیت قومی طالبان، وضعیت بغرنجی را در دولت افغانستان ایجاد کرده و اغلب مانع از اقدامات اثرگذار میشود. پس از سقوط ولایت قندوز، رییس ادارهی امنیت ملی گفت که این سازمان، تمام اطلاعاتش را درمورد اهداف و بزرگی عملیات طالبان، دراختیار حکومت قرار داده و درخواست کرده است تا اقدامات پیشگیرانهای صورت بگیرد؛ اما ملاحظات سیاسی غیرقابل توضیح و توجیه و تاخیر از سوی دفتر ریاستجمهوری، فرصت اجرای این عملیات را در اختیار طالبان قرار داد.
ازکارافتادن کامل ارتباطات میانسازمانی و شکستهای استخباراتی آشکار در مقاطع حساس، عاملی اساسی در شکستها و تلفات نظامی بهحساب میرود. در چنین عملیات ضدشورش غیرمعمولی، فرماندهان و سربازان آنها، به اطلاعاتی دست اول و کانالهای ارتباطی سریعی برای برقراری ارتباط، تجزیه و تحلیل و اقدام نیاز دارند. منازعات سیاسی در کابل و میل کاهشناپذیر غنی به تمرکز تصمیمگیریها در دفتر خودش، به معنای واقعی کلمه، فرماندهان و سربازان را در میدان جنگ ناتوان کرده است. پس از هر حملهی بزرگی از سوی طالبان، مقامات امنیتی در افغانستان ادعا میکنند که آنها میدانستهاند چه اتفاقی قرار است رخ بدهد و اطلاعات را نیز با دولت به اشتراک گذاشتهاند. این ادعا، زمانی که طالبان توانستند 350 زندانی را از زندانی در ولایت غزنی آزاد کنند نیز تکرار شده بود. مشخص نیست که چرا این گزارشهای امنیتی و هشدارها در دولت شنیده نشده یا در تصمیمگیریها و عملیاتهای نظامی انعکاس نمییابند.
آیا سربازان افغان، قدرت متوقفکردن طالبان را دارند؟
پاسخ مثبت است؛ درصورتیکه دولت آنچه بهوضوح در طول یکسال از زمان تشکیل در انجام آن شکست خورده است، را انجام بدهد. غنی و عبدالله، احتمالا زمان و منابعی بیشتر از آنچه در جنگ علیه طالبان، داعش و دیگر شورشیان هزینه میشود را در نبرد میان خودشان صرف میکنند. منازعات شدید و مکرر آنها، روحیهی سربازان افغان را تضعیف کرده و این کشور را به سوی مسیری خطرناک سوق میدهد. در اولین سالگرد تشکیل دولت وحدت ملی، ثابت شد که وعدهی آنها برای بازگرداندن امنیت، توسعهی اقتصادی، و تبدیل این کشور جنگزده به شریکی مسئول و دایمی برای متحدان استراتژیک آن، بیشتر یک بلوف و هیاهوی سیاسی بوده است تا هدفی دستیافتنی. اقتصاد راکد و فرار مغزها، این کشور را به لرزه درآورده است. پناهندگان افغان که بیشتر آنها بهخاطر ناامنی و بیکاری فرار میکنند، دومین گروه بزرگ پس از سوریه را تشکیل دادهاند. سربازان در خط مقدم، هر روز تعدادی از بهترین فرماندهان و مبارزان خود را از دست میدهند؛ درحالیکه درصورت دریافت رهبری، تقویت، حمایت و تجهیزات مناسب و بهموقع، جان آنها حفظ میشد.
غنی، عبدالله و شرکای آنها در حکومت وحدت ملی، باید تاریخ افغانستان را به یاد بیاورند و بدانند که وضعیت فعلی ناگوار است اما میتوانند بسیار بدتر از این شود. اگر آنها در غلبه بر اختلافات سیاسیشان شکست بخورند، این کشور به دست طالبان یا انقلاب مردمی سقوط خواهد کرد. بهترین امید برای حفظ افغانستان در این است که از نیروهای مسلح حمایت صورت بگیرد. سربازان، نیاز فوری به رهبری سیاسی و نظامی منسجم، تجهیزات، اطلاعات امنیتی کارآمد، و حمایت و تقویت بهموقع دارند.