اخیراً ارگ ریاست جمهوری بنابر فیصله شورای امنیت ملی، تغییرات گستردهی را در بخش پولیس اعمال کرده است. این تغییرات شامل انتصاب فرماندهان زونهای هشتگانه پولیس و قوماندانهای امنیه ولایات بدخشان و قندوز است. گفته میشود زونهای ساحوی پولیس در چوکات وزارت داخله قبلاً وجود داشته است اما این زونها فعال نبودهاند.
پیش از انتصاب فرماندهان زونهای ساحوی، اشرف غنی فرماندهان پولیس پنج ولایت: غزنی، سرپل، بادغیس، نورستان و لغمان را تعیین کرده بود.
تغییرات و انتصاب فرماندهان پولیس برخی از ولایات و زونهای ساحوی پس از آن صورت میگیرد که سقف و میزان ناامنیها در بالاترین سطح خود؛ پس از چهارده سال، رسید. در واقع سقوط قندوز بدست طالبان یک هشدار بود و این زنگ خطر از جانب حکومت وحدت ملی ظاهراً جدی گرفته شده است.
اشرف غنی، این تغییرات را با یک «قرار داد» آغاز کرد. رییس حکومت وحدت ملی به فرماندهان تازه تعیین شده گفت: تا شش ما فرصت دارید تا تغییرات بنیادین را به وجود بیاورید، اگر این تغییر به وجود نیامد، از مقام تان استعفا بدهید.
مسئله این است؛ آیا فرماندهان جدید، تا شش ماه آینده میتوانند «تغییرات بنیادین» را در بخش امنیت بوجود بیاورند؟ آیا فرماندهان زونهای ساحوی امکانات لازم را در اختیار دارند تا در بحرانیترین دوران، قولی را که به اشرف غنی دادهاند، به آن وفا کنند؟
تا شش ماه آینده بایستی منتظر پاسخ ماند تا ببینیم فرماندهان جدید چه کاری خواهند کرد. اما لازم است به چند نکته اشاره کرد:
اشرف غنی، به طبع تحصیل در غرب و آوازهی که از کار خود در نهادهای معتبر بینالمللی در جامعهی افغانستان به صدا درآورد، عنصر «زمان» را در امور حکومتداری خود برجسته کرد. زمان در امر مدیریت و تطبیق برنامه مهم است اینکه آیا اشرف غنی با وارد کردن «مدیریت زمان» توانست کشور را مدیریت کند، قابل تأمل است و جای بحث دارد. پس از اینکه غنی به ارگ رفت، برای معرفی و تشکیل کابینه حکومت وحدت ملی وعده 45 روزه داد. یک سال از آن وعده 45 روزه گذشت، وزارت دفاع اما تا هنوز با سرپرست اداره میشود.
غنی با تعیین کردن زمان، میخواهد جدی بودنش را نشان دهد. جدی بودن پسندیده و قابل قدر است اما «قراردادی» را که غنی با فرماندهان زونها بست، بیش از آنکه بیانگر جدی بودن رییس حکومت وحدت ملی نسبت به اوضاع وخیم امنیتی کشور باشد، گویای یک سوءتفاهم یا شکافی است که اشرف غنی نسبت به «زمان» و جامعه افغانستان دارد. به این معنا که اشرف غنی در تعیین زمان، واقعیتهای سیاسی و اجتماعی جامعه افغانستان را در نظر نمیگیرد. زمان تنها ثانیه و سال نیست بلکه فاکتورهای بسیاری وجود دارند که سرنوشت زمان را مشخص میکنند. در بحث امنیت، قبل از آنکه زمان نقش عمده داشته باشد، امکانات، بودجه، شرایط اجتماعی و مسایل مثل صلح و چهگونگی روابط افغانستان با پاکستان و کشورهای همسایه مطرح است.
از این حیث، به نظر میآید اشرف غنی به جای مدیریت زمان و در نظر گرفتن شرایط کشور، ژست غربی میگیرد و سوژههای برای بذله گویی و طنز فراهم میکند. زیرا، زمانهای تعیین شده از جانب غنی تا اکنون محقق نشده و روی واقعیت را ندیده است.
بنابراین، احتمال اینکه مهلت شش ماهه به سرنوشت مشابه وعدههای قبلی اشرف غنی دچار شود و فرماندهان با پایان یافتن موعد از مقام شان استعفا نکنند، وجود دارد. چرا این نگرانی در مورد شش ماه آینده وجود دارد؟
اول، حکومت وحدت ملی در یک سال گذشته بیشترین توجه و وقت خود را روی پاکستان و مسئله صلح هزینه کرد. پس از یک سال نه تنها حکومت وحدت ملی دستآوردی در این زمینه نداشت بلکه مسئله صلح تبدیل به کلاف سردرگم شده است. از این نظر، شش ماه آینده تعیین کننده نخواهد بود تا زمانی که پاکستان امنیت کشور را در گیرو خود داشته باشد.
موضوع بعدی معضل بیکاری و مهاجرت از کشور است. این دو مسئله در تعیین و چهگونگی امنیت نقش اصلی دارد. تا زمانی که به مسایل اجتماعی مثل اشتغال توجه نشود و مهاجرتها همچنان دوام پیدا کند، امکان اینکه ما از نظر امنیت به ثبات قابل اطمینان دست پیدا کنیم، اگر نه ناممکن حداقل دشوار است. گراف بیکاری در کشور بالا است و گزارشهای فراوانی وجود دارد که مردم به دلیل عدم تأمین معیشت زندگی شان، به صفوف مخالفان مسلح پیوسته است.