How Abdullah escapes from reality

عبدالله چه‌گونه از واقعیت می‌گریزد؟

عبدالله عبدالله، رییس اجرایی حکومت وحدت ملی، دیروز دیدگاهش را پیرامون اوضاع جاری کشور در یک کنفرانس خبری با رسانه‌ها در میان گذشت. آقای عبدالله کلی حرف زد و سخنان او بر محورهای مسایل کلان سیاسی، امنیتی و اقتصادی کشور می‌چرخید. رییس اجراییه دیدگاهش را به گونه‌ی مطرح کرد که گویا ایشان از نظر ذهنی هنوز اپوزیسیون و از نظر زمانی در دوران حکومت حامد کرزی قرار دارد.
داکتر عبدالله چه گفت؟
عبدالله طبق معمول، از نیروهای امنیتی کشور تقدیر و از تصمیم اوباما برای ماندن شماری از سربازان امریکایی در افغانستان تشکر کرد. به استثنای این دو مورد، سخنان عبدالله مفهوم «اوضاع جاری» را افاده نکرد، زیرا؛ رییس اجراییه با نگاه انتقادی بیشتر در مورد گذشته حرف زد تا وضعیت فعلی. این کنفرانس خبری درست چند ساعت پس از سقوط ولسوالی غورماچ ولایت فاریاب برگزار شد و انتظار می‌رفت رییس اجراییه در این مورد و مهم‌تر از همه درباره قندوز توضیحاتی را ارائه کند. عبدالله هیچ اشاره‌ی به سقوط ولسوالی غورماچ نکرد اما گفت طالبان در قندوز مرتکب جنایت ضد بشری شده و مردم تا ارائه نتایج تحقیق هیئت حقیقت‌یاب باید منتظر باشند. این‌که چرا قندوز سقوط کرد، عوامل و زمینه‌های آن چه بود و دولت چرا از سقوط آن به دست طالبان جلوگیری نکرد، سرپوشیده ماند. صلح و امنیت از نکات کلیدی صحبت‌های عبدالله بود.
امنیت: عبدالله با انتقاد از حکومت پیشین، گفت توقف عملیات‌های شبانه طالبان را جسور و سیاست‌های آشتی‌جویانه طالبان را تقویت کرد. بدون تردید بسیاری‌ها با عبدالله هم عقیده است که منع عملیات‌های شبانه که می‌توانست در سرکوب و به حاشیه راندن طالبان کمک کند، مانع از آن شد. مسئله‌ای که بایستی عبدالله به آن می‌پرداخت این بود که ایا عملکرد ضعیف حکومت وحدت ملی، ناهماهنگی‌ها و تنش‌های سیاسی میان ارگ و اجراییه را بر گردن حکومت قبلی انداختن معقول است؟ به عنوان مثال؛ قندوز در آستانه یک سالگی حکومت وحدت ملی سقوط کرد، به گفته‌ی مقامات امنیتی آن‌ها قبل از سقوط این ولایت، معلومات و حتا نقاط عملیات را به سران این حکومت گزارش داده بودند. بنابراین در سقوط شهر قندوز حکومت قبلی مقصر است یا سران حکومت وحدت ملی که به گزارش‌های امنیتی هیچ وقعی نگذاشتند و با مقرری‌های قومی و حزبی و نادیده گرفتن بافت‌های اجتماعی و سیاسی در قندوز عملاً زمینه سقوط این ولایت را فراهم کردند؟
مصالحه: رویکرد «برادران ناراضی» که عبدالله در مورد آن نگاه نقادانه دارد، یک واقعیت در دوران حکومت حامد کرزی بود آن‌گونه که «مخالفین سیاسی» حکومت وحدت ملی یک واقعیت است. در مورد مصالحه، برخی از مقامات عالی‌رتبه حکومت پیشین از جمله دکتر سپنتا نگاه منتقدانه‌تر دارد. مثلا آقای سپنتا بارها گفته بود که سیاست تزرع با طالبان منجر به صلح نمی‌شود. یا عمر داوزی در پایان کارش در وزارت داخله به حکومت وحدت ملی توصیه کرد که راه رفته را ادامه ندهید و انتظار این‌که پاکستان حاضر شود در تأمین صلح با دولت افغانستان کمک کند، صرفاً ضیاع وقت است. اما دیده شد که حکومت وحدت ملی یک سال تمام به امید پاکستان نشست و هیچ چیزی بدست نیاورد. به نظر می‌آید خطاب کردن طالبان به عنوان مخالفین سیاسی که محصول حکومت وحدت ملی در امر مصالحه با طالبان است، از نظر شدت نسبت به برادران ناراضی بیشتر مورد نقد است. بنابراین، سقوط قندوز قبل از آن‌که آب از ریشه برادران ناراضی نوشیده باشد، از وجود «مخالفین سیاسی» تغذیه کرده است.
به عبارت روشن‌تر، در یک سالگی حکومت وحدت ملی مجموع زندانی‌های دو ولایت (غزنی-قندوز) به شمول زندانی‌های خطرناک طالبان که به‌خاطر ضعف این حکومت در تأمین امنیت و بی‌توجی زیاد از زندان فرار کردند، چند برابر بیشتر از کل دوران حکومت چهارده ساله‌ی پیشین است. بیشتر از یک هزار زندانی تنها در سال نخست حکومت وحدت ملی از زندان فرار کردند و تعداد شان بر علیه دولت جبهه گرفتند. بنابراین، فرار زندانی‌ها مربوط به حکومت وحدت ملی و مربوط به «اوضاع جاری» کشور است نه چهارده سال گذشته. بهتر بود عبدالله به گزارش‌های اشاره می‌کرد که نشان می‌داد پاکستانی‌ها چه در غزنی یا در سقوط دادن شهر قندوز مستقیماً دست داشتند و این مسئله ناشی از سیاست نادرست و غیر واقع بینانه حکومت وحدت ملی است که تمام تخم‌ها را در سبد پاکستان گذاشت.
این نگاه به وضعیت گویای فرافکنی است و نشان می‌دهد که سران حکومت وحدت ملی به جای پرداختن به توانایی‌ها و اعتراف به ناکامی‌ها از واقعیت‌های تلخ می‌گریزند. کسی انتظار ندارد عبدالله از جایگاه منفعل در ساختار حکومت وحدت ملی اوضاع را از برج عاج مانندی سپیدار تحلیل کند؛ هرچند تحلیل آگاهانه لازمه حکومتداری و سیاست است اما خوب است عبدالله از مقام ریاست اجراییه مسئولانه حرف بزند و خود را از فضای اپوزیسیون بودن رهایی بخشد و قبول کند که سیاست ورزی در جهان امروز همراه با پذیرش اشتباه و انتقاد از خود است نه تاختن به دیگران.

دیدگاه‌های شما

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *