از زندانی در کابل تا خانه‌‌ای در کویته؛ رد پای تمویل‌کننده‌ی خشونت‌های هلمند

گزارشی از تمیم حمید

 مرد مسنی که لحظاتی پیش دروازه‌ی حویلی را باز کرده، حیرت‌زده به دو نفری که در برابرش ایستاده‌اند، نگاه می‌کند.

با پرسش بعدی، سکوتش را می‌شکند (به زبان پشتو):

– «عجیب است! بار اول است که یک خبرنگار در این باره از ما می‌پرسد.»

یکی از آن دو نفر که مأمور امنیتی است، می‌گوید:

– «میشه داخل بیاییم و صحبت کنیم؟»

مرد مسن تا می‌آید چیزی بگوید، صدایی از داخل حویلی‌ به گوش می‌رسد:

– «چه خبر است بچیم؟»

– «کاکا، خبرنگاران آمده‌اند و در‌باره‌ی  حاجی لعل ‌جان سوال می‌کنند.»

و حالا پیرمردی به این جمع پیوسته که تنها سرش را از دروازه بیرون کشیده و با حیرت به آن دو غریبه چشم دوخته است.

– «لعل ‌جان خو اینجه نیست، کُل مردم می‌فهمند که کویته است.»

– «بلی، خبر داریم کاکا‌ جان؛ من خبرنگارم و از کابل به قندهار آمده‌ام، می‌شود داخل بیاییم و حرف بزنیم.»

با اکراه از غریبه‌ها استقبال می‌کنند.

یکی از آن دو نفر من (تمیم حمید، خبرنگار آزاد) هستم. اکنون به خانه‌‌ای در شهر قندهار داخل می‌شویم که بستگان حاجی لعل ‌جان، بزرگ‌ترین قاچاق‌بر مواد مخدر افغانستان و فرد شماره سوم، در میان هفت قاچاق‌بر زیر پی‌گرد ایالات متحده‌ی امریکا را در خود جا داده است.

به گفته‌ی مأمور امنیتی همراهم، این پیرمرد، کاکا یا هم مامای لعل‌ جان است؛ هرچند خودش هم به این موضوع زیاد باورمند نیست.

آن دو نفر ما را به یک اتاق کوچک در گوشه‌‌ای از آن حویلی بزرگ، ره‌نمایی می‌کنند.

همین که می‌نشینیم، پیرمرد به سخن می‌آید:

– «ما زیاد گپ برای گفتن نداریم؛ همان قدر که دیگر مردم می‌فهمند، ما هم خبر داریم. چیزی کم یک سال زندانی بود در کابل، از کابل انتقالش دادند به این‌جا (زندان قندهار). باز چند ماه پیش عفو شد و رفت کویته.»

همراه من (همان مأمور امنیتی):

– «چطور عفو شد؟ که به قندهار تبدیلش کرد؟»

– «از این چیزهایش خبر نداریم. این که به شما هم معلوم است که امنیتی‌ها آمدند و از کُل آشنایانش تحقیق کردند؛ هم در این‌جا و هم در سنگین (پُرآشوب‌ترین ولسوالی هلمند).

من:

– «حالا چی می‌کند در کویته؟ با شما تماس دارد؟»

– «نی، خبر نیستیم. ما همراهش داد و گرفت نداریم. شنیدیم  که خانه‌اش همان‌جاست و آرام زند‌گی خودش را سپری می‌کند.»

حاجی لعل جان کیست؟

در اول جون 2011 میلادی، رییس جمهور ایالات متحده‌ی امریکا، نامه‌ای رسمی را به شماری از نهادهای آن کشور می‌فرستد که در آن چنین نگاشته شده است:

«این گزارش، برای کانگرس و با استناد بر بخش «الف 804» قانون ویژه‌ی مبارزه ضدقاچاق‌بران خارجی مواد مخدر (21 U.S.C 1901-1908) فرستاده می‌شود که در برگیرنده‌ی نام‌های هفت شهروند خارجی است؛ کسانی که بر بنیاد قانون یاد شده، باید با تعزیراتی روبه‌رو باشند و این (نامه) دستور مرا درباره‌ی وضع چنین تعزیرات در برابر این افراد (که نام‌های‌شان در پایین می‌آید) به همراه دارد.

مانیول توریس (مکسیکو)

گونزالو اینزونزا اینزونزا (مکسیکو)

حاجی لعل ‌جان اسحاق‌زی (افغانستان)

کامچی بیگ حسن بیکوویچ کول‌بایوف (قرغیزستان)

جان هاروون موا (کینیا)

نایمه محمد نیاکنیوا (کینیا)

جاویر انتونیا کالی‌سما (کلمبیا)

 

ارادت‌مند شما

باراک اوباما»

ظاهرا‌ به‌دنبال همین دستور باراک اوباما، واشنگتن بر کابل فشار می‌آورد تا برنامه‌ی آماج قرار دادن قاچاق‌بران بزرگ را‌ روی دست گیرد. هرچند، با همه‌ی تلاش‌ها برای ردیابی و آماج قرار دادن حاجی لعل ‌جان، او می‌تواند به‌راحتی به‌کار قاچاق مواد مخدر بپردازد و نیز به عنوان تمویل‌کننده‌ی اصلی جنگ، در ولایت پُر‌آشوب هلمند، برجا بماند:

«حاجی فتح محمد، ملا عبدالقادر و حاجی لعل ‌جان؛ این سه‌نفر از قاچاقچی‌های مشهور‌ند و در تمویل طالبان، نقش عمده دارند، به‌خصوص لعل‌ جان که بخش عمده‌ی جنگ در ولسوالی سنگین را حمایت می‌کند.» سخنان حامد سیفی، فرمانده ارتش ولسوالی سنگین هلمند که در زمان تهیه‌ی این گزارش، برایم معلومات می‌دهد.

ولسوالی‌ای که حاجی لعل‌ جان در آن‌ چندین خانه و محل تولید مواد مخدر داشته و اکنون نظامیان ارتش‌ این مکان‌ها را در اداره‌ی خودشان دارند. در هلمند و به‌ویژه در سنگین، کسی نیست که حاجی لعل ‌جان را نشناسد؛ او در این ولسوالی بخش‌ بزرگی از مردم را در اداره‌اش داشته و به عنوان «بزرگ قوم»، سال‌ها خود را بر آنان تحمیل کرده است.

«کار‌ دیگری ندااشت، جز همین که جوانان ما را به کشت تریاک تشویق کند و بگوید، ضد‌دولت شورش کنید که کشت‌تان را خراب نکنند.»

داد محمد، یکی از باشند‌‌گان سنگین که به علت نبردهای درازمدت در این ولسوالی، با خانواده‌اش‌ به شهر لشکرگاه (مرکز ولایت هلمند) پناه آورده، بر این گفته‌هایش می‌افزاید: «همین‌ها بودند که از شرشان ما بی‌خانه و بی‌روزگار شدیم.»

– «لعل‌ جان با طالبان از همان وقت ارتباط داشت؟»

به چشمانم می‌بیند و کمی آهسته‌تر می‌گوید:

– «لعل ‌جان است که طالب در سنگین زنده است! کُل خرج‌شان ره میته.»

افزون بر باشند‌‌گان سنگین، مقام‌های ولایت هلمند‌ نیز از حاجی لعل‌ جان دل‌هایی پُرخون دارند؛ بیش‌تر‌شان در کار آماج قرار دادن ‌یا بازداشت این مرد، به جایی نرسیده‌اند. «فردی بسیار شرور بود! کلان‌ترین قاچاق‌بر همین حاجی لعل‌ جان از سنگین بود. در وقت ما هم (زمان مأموریتم در هلمند) زیر تعقیب بود و پسانش خبر شدیم که گرفتار و بندی شد؛ اما حال، رهایش کرده‌اند.» بخشی از گفته‌های امیرمحمد آخُندزاده، معاون پیشین ولایت هلمند؛ کسی که اکنون‌ والی نیمروز است.

با این ‌‌حال، حاجی لعل‌ جان تنها در تمویل جنگ هلمند دخیل دانسته نمی‌شود؛ او را به عنوان کسی می‌شناسند که کشورهای اروپایی را‌ نیز با قاچاق مواد مخدر‌ به ستوه آورده است.

«کم از کم، هر سال بیش از ده تُن مواد مخدر را‌ تنها همین مرد‌ به خارج از افغانستان و به‌ویژه کشورهای اروپایی‌ قاچاق می‌کند.» یک مقام خارجی در کابل با ابراز این گفته‌ها، رهایی حاجی لعل‌ جان را از زندان، تکان‌دهنده می‌گوید.

آغاز ماجرا

در چند سال اخیر، آماج قرار دادن قاچاق‌بران بزرگ مواد مخدر در افغانستان، از برنامه‌های کلیدی‌ای بوده که نهادهای امنیتی این کشور با همکاری جامعه‌ی جهانی‌ روی دست گرفته‌اند. در نتیجه‌ی این تلاش‌ها، تاکنون در حدود 3 هزار نفر به اتهام تولید و قاچاق مواد مخدر بازداشت شده که در این میان، نزدیک به 20 قاچاق‌بر کلیدی نیز بوده‌اند.

اما‌ حاجی لعل‌ جان که سال‌ها نیروهای افغان و همکاران خارجی‌شان را به چالش کشیده، به روز ششم جدی 1391 هجری خورشیدی، با 391 کیلوگرام هیرویین و 1300 کیلوگرام تریاک، در عملیاتی ویژه در ولایت هلمند، به دام می‌افتد.

سندهایی که در زمان تهیه‌ی این گزارش به آن‌ها دست یافته‌ام، نشان می‌دهند که لعل‌ جان‌ بر بنیاد فیصله‌ی 414 روز 7 حوت همان سال (1391)، از سوی دادگاه ابتدایی ویژه‌ی مواد مخدر در کابل، به 20 سال حبس تنفیذی محکوم می‌شود.

بعدش هم، به تاریخ سوم ثور 1392، دادگاه استیناف ویژه‌ی مواد مخدر در کابل، حکم 20 سال زندان را برای این مرد صادر می‌کند. هرچند‌ پسان‌تر دیوان امنیت عامه‌ی دادگاه عالی (فیصله‌ی‌ 455 تاریخ 14/3/ 1392) تنها 15 سال زندان را‌ برای حاجی لعل‌ جان بسنده‌ می‌داند.

بر بنیاد یافته‌های این گزارش، در همان آوان، اطرافیان این مرد با هم‌دستی کسانی در نهادهای دولتی و قضایی، می‌کوشند برای رهایی وی کاری کنند؛ اما دادستانان دادگاه ویژه‌ی مواد مخدر، حاضر به همکاری در این راستا نمی‌شوند:

«چیزی داریم در قانون جزای موقت که «حسن سُلُوک» می‌گویندش! یعنی مجرم بعد از این‌که در حدود نه ماه را در زندان بود و بعدش رییس زندان از رفتارش رضایت نشان داد، باز از محکمه خواستار تجدید نظر در باره‌اش می‌شوند. این‌ها خواستند با همین بهانه، این قاچاق‌بر را آزاد سازند؛ اما ما نگذاشتیم سارنوالان ما به جلسه‌ها بروند و از این راه، مانع رهایی این مرد شدیم.»

یک مقام افغان در کابل‌ بدین باور است که پس از ناکام شدن تلاش‌ها برای رهایی لعل‌ جان از زندان کابل، کسانی از قندهار‌ دست به‌کار شدند تا این مرد را به زندان آن ولایت انتقال بدهند. «پول، هرکاری می‌کند و بدون شک، مقام‌های محلی‌ای که در این بخش تلاش کرده‌اند، در نتیجه‌ی فساد بوده. شما می‌دانید که لعل‌ جان آن‌قدر دارایی دارد که هرکسی را می‌تواند‌ وسوسه کند! آنان می‌دانستند که اگر لعل‌ جان به یک ولایت منتقل شود، به‌آسانی می‌توانند با اعمال نفوذ و از راه‌های‌ دیگر، او را آزاد سازند».

در بخشی دیگر از سندهایی که در زمان تهیه‌ی این گزارش به‌دست آورده‌ام، دیده می‌شود که در نهایت‌ نامه‌ی رسمی شماره 705 ریاست جمهوری، به تاریخ 9 ثور امسال (1393) و نیز دستورهایی از وزارت امور داخله، به روزهای 30 حمل و 4 ثور همین سال، انتقال حاجی لعل‌ جان را از کابل به زندان ولایت قندهار، به همراه می‌شود. کاری که می‌گویند، «براساس فقره‌ی 2 ماده‌ی 20 قانون محابس و صدور نامه‌ی رسمی 346 تاریخ 12/2/ 1393»،انجام یافته است.

هم‌چنان‌ این سندها می‌رسانند که درست یک‌‌ماه بعد، حاجی لعل‌ جان‌ بر بنیاد آن‌چه که «حکم شماره 4 مورخ 14/3/1393 ریاست محکمه‌ی ابتداییه‌ی شهری قندهار، مطابق ماده‌ی 91 قانون اجرائات جزایی موقت و به اساس رهایی مشروط از حبس» عنوان شده، به آزادی دست یافته است.

در حالی که یک‌ماه پیش از آن، یعنی در 15 ثور امسال، «قانون اجرائات جزایی تازه‌ی افغانستان» نشر شده است و با روی کار آمدن این قانون، دیگر نیازی به عملی ساختن ماده‌های «قانون اجرائات جزایی موقت» نبوده است!

«بسیار زیرکانه عمل کرده‌اند! اگر دادگاه بر بنیاد قانون اجرائا‌ت جزایی موقت نه و بر بنیاد قانون تازه عمل می‌کرد، لعل‌ جان که تنها نزدیک به یک‌سال از مدت حبسش را سپری کرده بود، به آزادی دست نمی‌یافت؛ چرا که بر بنیاد قانون تازه، او که پانزده سال حکم زندان بالایش صادر شده بود، باید سه بر چهار این مدت، یعنی  دوازده سال را تیر می‌کرد در زندان و بعدش امکان داشت که شامل ماده‌ی «رهایی مشروط» که در این قانون آمده، بشود.»

بازهم گفته‌های همان مقام افغان در کابل.

اما‌ در قانون تازه‌ی اجرائا‌ت جزایی در این باره، به گونه‌ی مشخص چه آمده است؟

در این قانون‌ می‌خوانیم:

«پیش‌نهاد رهایی مشروط

ماده‌ی سه صد و سی و پنجم:

  1. 1.       هرگاه شخصی که به حکم قطعی محکمه به حبس محکوم گردیده است، سه ربع (سه‌چهارم) مجموع مجازات محکوم بهای خود را در محبس سپری نماید و سلوک وی حین اقامت در محبس، اطمینان اصلاح نفس او را بدهد، رهایی مشروط او جواز دارد.

«چند تخطی را این‌جا می‌بینیم:

یک، قانون سابقه را تطبیق کرده‌اند؛ دوم، یک مجرم شناخته شده، هیچ‌وقت سلوک خود را در محبس، به اصطلاح‌ وانمود نمی‌کند که او انگشت‌نشان باشه و تخطی سومش، جرم مواد مخدر است که 391 کیلو هیرویین و 1300 کیلو تریاک همراه او گیر آمده، پس چطور می‌شود که این آدم خوب شده باشد و باز در ظرف نه‌ ماه، هر‌سه محکمه‌ی او خلاص شود و باز به رهایی مشروط رها شود و باز برگرده به هلمند و آشوب برپا کنه؟!»

دیدگاه داکتر زلمی زابلی، رییس کمیسیون شکایت‌های مجلس سنا که این قضیه را‌ زیر بررسی دارد.

پس از آغاز

این گزارش‌ می‌رساند که به‌دنبال رهایی لعل‌ جان از زندان قندهار، نهادهای امنیتی در پایتخت، هیچ اطلاع رسمی‌ای در این باره دریافت نمی‌کنند. در بخشی از سندهای دست‌یافته‌ام دیده می‌شود که مقام‌های وزارت امور داخله، در گزارشی در این پیوند، لعل‌ جان را «واجد شرایط رهایی مشروط» ندانسته و می‌نگارند:

«ریاست عمومی محابس بعد از کسب اطلاع غیررسمی به محبس ولایت کندهار ذریعه‌ی شفر گرام 176 مورخ 23/3/1393 هدایت داده است که رهایی مشروط اسامی لعل جان غیر‌قانونی بوده در دست‌گیری آن هرچه عاجل از طریق ارگان‌های کشفی و استخباراتی اقدام شود.

جناب محترم وزیر صاحب امور داخله ذریعه‌ی مکتوب 4185 مورخ 10/4/1393 مبنی بر دست‌گیری و تحت حبس قرار دادن آن هدایت داده و هدایت مقام محترم وزارت امور داخله ذریعه‌ی صادره‌ی 1062 مورخ 11/4/1393 به محبس کندهار ابلاغ گردید.»

با این‌حال، روشن نیست که لعل‌ جان پس از آزادی، چند ساعت دیگر را در افغانستان می‌ماند؟

بستگان وی در قندهار می‌گویند:

«خود ما ندیدیم که چه شد و چطور شد. فقط فهمیدیم که امروز عفو شد و روز دیگرش خبر شدیم که در کویته است.»

ظاهرا در قندهار، آزادی لعل‌ جان بسیار غوغا برپا نمی‌کند؛ در کابل هم، این موضوع تنها در حد بررسی‌های پنهانی نهادهای امنیتی‌ خلاصه می‌شود؛ اما در هلمند، پیامدهای ناگوار این رویداد‌ از آغاز پیدا بوده است.

همان مقام خارجی در کابل:

«همین که به پاکستان رسید، دست به‌کار شد! خشونت‌های هفته‌های اخیر، به‌ویژه در سنگین، ضرب‌ شستی بود که حاجی لعل‌ جان به ما و متحدان افغان ما نشان داد. این خیلی تأسف‌بار است که در نتیجه‌ی فساد در بخشی از نظام، زند‌‌گی بخش‌ بزرگی از مردم شما برباد می‌شود.»

آزادی لعل‌ جان‌ برای نهادهایی که در کار مبارزه با مواد مخدر دخیل اند، نیز خیلی تکان‌دهنده است:

«در ولایات، والی، قوماندان امنیه و اراکین دولتی در سطح ولایات این اقدام را (رهایی قاچاق‌بران از زندان‌ها) کرده‌اند که دور از دست‌رس ما قرار دارد و اگر در این‌جا می‌بود، صدای خود را بلند می‌کردیم.»

بخشی از گفته‌های باز محمد احمدی، معین مبارزه با مواد مخدر وزارت امور داخله که در نشست خبری‌ای‌ در کابل (تنها چند روز پس از رهایی حاجی لعل‌ جان) ابراز می‌شود.

حامد سیفی، فرمانده ارتش ‌سنگین‌ نیز از ضعیف شدن روحیه‌ی نظامیان افغان‌ در نتیجه‌ی رهایی چنین افرادی از زندان‌ها‌ سخن می‌گوید: «رهایی قاچاق‌بران و افرادی که با سند و شواهد‌ مبنی بر دست داشتن‌شان در جنگ افغانستان دست‌گیر می‌شوند، بسیار برای ما نگران کننده است. مشکلات ما در سنگین با رهایی حاجی لعل‌ جان افزایش یافته است.»

پایان ماجرا؟

«پرنده از قفس پریده و به یقین که دیگر به‌دست نمی‌آید؛ امید داشتن به همکاری پاکستان در این قضیه هم بی‌فایده است. بسیار لعل‌ جان‌ها را در کویته و دیگر شهرهای پاکستان داریم که هیچ‌گاه برای دست‌گیری‌شان‌ از سوی نیروهای امنیتی آن کشور، اقدام نشده است؛ اما اکنون باید در تلاش شد تا عاملان رهایی لعل‌ جان را شناسایی و مجازات کرد. نباید دولت شما در این موضوع، مثل گذشته‌ها، سهل‌انگاری و چشم‌پوشی کند.»

بخشی دیگر از سخنان همان مقام خارجی در کابل.

اما‌ زمانی که در این باره‌ از یک مقام ارشد افغان می‌پرسم، او می‌گوید:

– «یکی از بستگان یک عضو بلند‌پایه‌ی قضایی را که فعلا نمی‌شود نامش را گرفت، در پیوند با این موضوع، ممنوع‌الخروج ساخته‌ایم. ظاهرا او رابط میان این عضو و کسانی بوده که برای رهایی لعل‌ جان تلاش داشته‌اند.»

– «چه شد که این فرد را ممنوع‌الخروج اعلام داشتید؟ یعنی، چه چیزی شما را متوجه ساخت که وی با آن عضو قضایی‌ در این رویداد هم‌دست بوده؟»

– «درست در همان روزهایی که لعل‌ جان آزاد می‌شده، به حساب این آدمی که قوم همان عضو قضایی است،  بیش از دومیلیون دالر حواله شده و هنوز نتوانسته به ما در این باره که این پول چه است و چرا برایش رسیده، معلومات شفاف ارائه کند.»

– «خود آن عضو قضایی چطور؟ با او چه برخوردی داشته‌اید؟»

– «متأسفانه بیرون از افغانستان است؛ منتظریم که برگردد و از او تحقیق کنیم.»

– «اگر برنگشت؟»

– «بعید نیست! یعنی اگر در رهایی غیرقانونی لعل‌ جان دخیل باشد، به یقین که دیگر برنمی‌گردد و آن وقت، باید از طریق «انترپول» (پولیس جهانی) در دست‌گیری‌اش اقدام کنیم.»

دیدگاه‌های شما

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *