بازار خویش و آتش ما سرد می‌کنی

دو نامزد انتخابات ریاست جمهوری افغانستان با هم‌دیگر دیدار کردند. در این دیدار هر‌دو طرف توافق کردند که در دیدار بعدی دقیقا مشخص کنند که بار دیگر در کجا دیدار کنند. از چیزهای تازه‌ای که در این دیدار رخ داد، این بود که هر‌دو نامزد قبول کنند که با هم‌دیگر مشاعره کنند و هر‌کس که مشاعره را باخت، در حقیقت انتخابات را هم باخته است. قرار شد که یک نامزد بیتی بگوید و نامزد دیگر در جواب او بیتی دیگر بگوید، به شرطی که اولین حرف در بیت جوابیه‌ی او، همان آخرین حرف در بیت نامزد اولی باشد. شیر و خط کردند و قرار شد که داکتر عبدالله اولین بیت را بگوید. وی گفت:

زنهار در این دو‌ راهه‌ی آز و نیاژ

چیزی نگذاری که نمی‌آیی باژ

داکتر احمدزی تبسمی کرد و فورا پاسخ داد:

ژان یار دل‌نوازم، شکری است با شکایت

سرها بریده بینی، بی‌جرم و بی‌تشبث

داکتر عبدالله نزدیک بود‌ ببازد. چرا که هر‌چه چرت می‌زد، بیتی یادش نمی‌آمد که با «ث» شروع شود. آخر گفت:

ثکندر برید و درید و شکست

یلان را سر و سینه و پا و حلق

داکتر احمدزی کمی چرت زد. یک بیت یاد داشت که با «ق» شروع می‌شد، اما آخرش خوبش نبود. ولی ناگزیر شد همان را بگوید:

قرچند که دور از تو و پیش دگرانم

هر‌جا که رسم نام تو آید به دهانم

داکتر عبدالله خوش‌حال شد. حافظه‌اش پر بود از ابیاتی که با «م» شروع می‌شوند. گفت:

من ندارم به هیچ کار غرض

و مریضی بود در اصل مرض

داکتر احمدزی در پاسخ گفت:

ضمن عرض سلام و آرزوی موفقیت برای شما

من دلم خواهد رییس جمهور باشم به خدا

داکتر عبدالله گفت:

این خیال خود بری روزی به گور خویشتن

فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن

خلاصه هر‌چه مشاعره کردند، کسی برنده نشد. قرار شد در جلسه‌ای دیگر، هر‌دو نفر در حضور چند داور بین‌المللی صدای وحوش و طیور را تقلید کنند و هرکس تقلید بهتری کرد، رییس جمهور باشد و نفر دوم رییس اجرائیه. گزارش آن دیدار را بعدا منتشر خواهیم کرد.