فرهاد خراسانی
رییس جمهور محمد اشرف غنی در آغاز چهارمین نشست وزیران خارجهی قلب آسیا در چین از طالبان خواست که به گفتوگوی بینالافغانی در مورد صلح بپیوندند. به وزیران کشورهای همسایه و بهخصوص ایران و چین در خصوص پیمان امنیتی با امریکا گفته است که اجازه نخواهد داد که از خاک افغانستان علیه کشورهای همسایه استفاده شود.
رییس جمهور در این سخنرانی خویش تأکید کرده است که برقراری صلح در افغانستان، از جملهی اولویتهایش میباشد و از وزیران خارجهی کشورها در این نشست خواست که از روند صلح در افغانستان پشتیبانی نمایند. گفته شده است، یکی از برنامههایی را که رییس جمهور در این سفرش به چین تعقیب کرده، این است که علاقهمندی رهبران چین را در مورد تأمین صلح در افغانستان جلب کند و از آنها بخواهد که با استفاده از روابط نزدیک چین با پاکستان و نفوذ سیاسیای که بر آن کشور دارند، دولت پاکستان را علاقهمند بسازند که طالبان را وادار به مذاکرات صلح با دولت افغانستان نماید. در این سفر رهبران چین نیز علاقهمندیشان را در خصوص همکاری با دولت افغانستان در راستای تأمین صلح نشان دادهاند. رییس جمهور بهخاطری در چین از مذاکرات صلح با طالبان سخن گفته است که برنامه و اولویت حکومتش را در مورد صلح نشان دهد و از کشورهای منطقه بخواهد که برای همکاری در این زمینه، افغانستان را یاری رسانند. از جانب دیگر، با طرح این موضوع، اهمیت نقش دولت چین را در برقراری صلح در افغانستان برجسته سازد.
سیاست دولت در سیزده سال گذشته به رهبر حامد کرزی هم بر تلاشهای سیاسی و ایجاد نهادهای تأمین کنندهی صلح (شورای عالی و کمیسیون صلح) متمرکز بود و دولت از یک موضع نرم با طالبان برخورد کرد. اما در تمام این مدت، طالبان به این تلاشها پاسخ مثبت ندادند و تأکید نمودند که در صورتی در مذاکرات صلح با دولت افغانستان حاضر میگردند که خارجیها از افغانستان بیرون شوند، قانون اساسی ملغا شود و اصلاحاتی به خواست این گروه در ساختار دولت بهوجود آید. اما این پیششرطها از طرف دولت بهخاطری پذیرفته نشدند که منافی تمام دستآوردهای دورهی جدید میباشند. واضح است که طالبان هنوز هم بر این خواستشان تأکید میورزند.
از رویکرد سیاست تکبعدی و باورهای افراطی طالبان چنین برداشت میشود که پیششرطهایی را که برای مذاکرات صلح مطرح میکنند، بازتاب سیاست و موضعگیری قطعی این گروه بوده و تا نهاییترین مرحله حاضر نمیشود این موضعگیری و خواستهای خویش را تعدیل کند. آنچه که در مذاکرات صلح با طالبان مهم است، این است که آقای رییس جمهور چگونه و با کدام شیوه میتواند طالبان را علاقهمند کند که از این خواستها بگذرند؟ این هدف تحقق نخواهد یافت، مگر اینکه رهبری دولت از طرفی تلاشهای سیاسی را برای متقاعد کردن طالبان برای حاضر شدن به مذاکرات صلح انجام دهد و از پاکستان که تا کنون در عقب سیاستگذاریهای طالبان به عنوان یک حامی بانفوذ عمل کرده، بخواهد که سیاست خویش را در قبال افغانستان تغییر دهد و طالبان را به پای میز مذاکره با دولت بکشاند. نیاز دیگر این است که رییس جمهور در رابطه به طالبان از یک سیاست روشن کار بگیرد و آن این است که آیا این گروه را تنها به عنوان یک گروه مخالف سیاسی دولت میپندارد یا با توجه به رویکرد براندازی که این گروه دارد، رویکرد تضعیف و شکست نظامی این گروه را در محور برنامههایش قرار میدهد.
از ناکامی تلاشهای یکجانبهی دولت برای حاضر شدن طالبان به پای مذاکرات صلح، چنین نتیجه گرفته میشود لازم است دولت نسبت به طالبان از یک سیاست روشن پیروی کند. از هرنوع سیاست مبهم و نامشخص در قبال این گروه بپرهیزد. اگر رویکرد این گروه تغییر نکند، لازم است که دولت رویکرد مقابله و تضعیف نهایی این گروه را اتخاذ کند و اگر این گروه از رویکرد منطقیتر پیروی کند و بخواهد در قدرت شریک باشد، لازم است که این گروه از یک موضع معقولتر پیروی کند. در این صورت است که مذاکره با طالبان نتیجه خواهد داد و در غیر آن، مذاکرات صلح با طالبان نتیجهبخش نخواهد شد.