دشمن اشتباهی – 98

امریکا در افغانستان 2001 – 2014

نویسنده: کارلوتا گال

برگردان: جواد زاولستانی

بخش نود و هشتم

12

یورش اوباما

این فرمانده طالبان اعتراف کرد که طالبان خُرد شده و عملا تمام قلمرو‌شان در ولایت قندهار را از دست داده‌اند. از دست دادن پایگاه‌های‌شان در پنجوایی، مرکز فرماندهی‌شان در ولایت قندهار و مواضع‌شان در محله‌جات که در نزدیکی شهر قندهار واقع شده است، شدیدترین ضربه‌ها بر طالبان بود. آنان پایگاه اصلی‌شان برای عملیات در بند تیمور را که در حاشیه‌ی صحرای ریگستان قرارداشت، نیز از دست دادند. این پایگاه طالبان در هشت یا نه سال اخیر همیشه فعال بود. اما او از دست دادن این ساحات را دست‌کم می‌گرفت. او گفت،‌ طالبان به زودی بر خواهند گشت. او گفت: «این کشور ماست، این مردم ماست و ما باید عقب‌نشینی کنیم و صبر کنیم و تاکتیک دیگری را استفاده کنیم.» این گفته‌های او مرا به یاد گفته‌های ملا عمر پس از سرنگونی طالبان در سال 2001، انداخت. او گفته بود که ما عقب‌نشینی می‌کنیم و به شیوه‌ی دیگری جنگ خواهیم کرد. طالبان همان کاری را کردند که ملا عمر گفته بود.

با این وجود، این فرمانده طالبان پذیرفت که بعضی از نیروهای طالبان نه تنها به‌خاطر باخت‌های سنگین‌شان، بلکه به خاطر تغییر روحیه‌ی مردم، جرئت‌شان را از دست داده‌اند. بعضی از فرماندهان که در پاکستان به‌سر می‌بردند، تمایلی به برگشت به افغانستان و ادامه‌ی جنگ نداشتند. در میان اعضای رهبری و فرماندهان میدان جنگ،‌ در این باره توافق نظر وجود نداشت. او گفت: «در مقایسه با دو سال پیش که مردم به خواست خود به جنگ می‌رفتند،‌ روحیه برای جنگ کاهش یافته است. ما از جنگ خسته‌ایم و ما بین خود این حرف‌ها را می‌گوییم.» فرماندهان طالبان حتا درباره‌ی گزینه‌ی پیوستن به مذاکرات صلح و معامله‌ی شریک قدرت شدن،‌ صحبت می‌کردند. اما او گفت که آنان تنها زمانی حاضر به مذاکره خواهند شد که نیروهای خارجی افغانستان را ترک کنند. او به من گفت: «ما سوگند خورده‌ایم که کشور خود را به دست خارجی‌ها رها نکنیم.»

او به پرسش‌ها، پاسخ‌های آماده ارائه می‌کرد که به هر حال،‌ افشاکننده بودند. رهبر طالبان، ملا عمر، از طریق نوارهای صوتی که بین طالبان دست به دست می‌شدند، با پیروانش تماسش را حفظ کرده بود. در این اواخر، او پیروانش را تشویق کرده بود که به جنگ‌شان ادامه بدهند. او آنان را با بیان داستان‌های غیرمحتمل تشویق می‌کرد. او قسم می‌خورد که سه بار توسط امریکایی‌ها در افغانستان بازرسی شده است و اما آنان او را نشناخته‌اند. او به آنان وعده می‌داد که از کسانی که در گرماگرم نبرد به طالبان خیانت کرده اند، انتقام خواهد گرفت. این فرمانده طالبان به نقل از رهبرش گفت: «وضعیت اضطراری است و ما کسانی را که به ما آسیب می‌رسانند فراموش نخواهیم کرد.» صدای ملا عمر بالای پیروانش تأثیر نیرومندی داشت. این فرمانده طالبان گفت: «تعداد زیادی از ما هرگز ملا عمر را ندیده‌ایم. اما دستور او برای ما همه‌چیز است. ما از دستورهای او اطاعت می‌کنیم و ما به او باور داریم.»

او هم‌چنان گفت که تلفات طالبان خیلی پایین‌تر از آن است که توسط نیروهای ناتو گزارش داده می‌شود. او دو گروه بیست تا سی نفری را قبلا زیر فرمانش داشت و در سال گذشته تنها چهار تن آنان را از دست داده بود و شش افراد او زخمی شده بودند. اکثر آنان به پاکستان برگشته بودند. او گفت که افرادش برای برگشتن آماده اند، اما او به آنان توصیه کرده است که صبر کنند و برای حمله در بهار که هوا معتدل می‌شود و درختان برای آنان پوشش فراهم می‌کند، آماده شوند. او گفت: «انجام حمله در بهار برای آنان دشوار نخواهد بود. ما جنگ‌جویان دلیر زیاد داریم.» او افزود، «ما تانک و تجهیزات سنگین به میدان نمی‌آوریم. آنچه ما با خود می‌آوریم وسایل خیلی ساده و سبک اند.»

نیروهای ایالات متحده با ساختن یک نیروی قوی از ارتش افغانستان، برای جلوگیری از بازگشت آنان کار می‌کردند. نیروهای ارتش افغانستان باید به نوبه‌ی خود مردم را متقاعد می‌کردند که دیگر طالبان را قبول نکنند. اما قناعت دادن مردم اندکی دشوار بود. آنان می‌دانستند که نیروهای ایالات متحده برای همیشه نخواهند ماند و شک داشتند که ارتش ملی افغانستان بتواند از آنان در برابر طالبان محافظت کند.

یک دهقان و زمین‌دار که در نزدیکی روستای اصلی ملا عمر زندگی می‌کرد به من چنین گفت: «ما به خارجی‌ها اعتماد نداریم. دفعه‌ی پیش آنان یک بار آمدند و رفتند و ما را در چنگ طالبان رها کردند. به این دلیل ما احتیاط می‌کنیم. دوستی آنان فقط تا پایان روز دوام می‌آورد. روس‌ها نیز،‌ مانند این‌ها بودند.»

آن فرمانده طالبان، نیز،‌ حرف مشابهی داشت که نمی‌توان آن را انکار کرد. او گفت: «امریکایی‌ها به مردم افغانستان وعده‌های زیاد داده‌اند؛ ‌اما به وعده‌های‌شان عمل نکرده‌اند. آنان آن‌چه را سال گذشته گفتند، فراموش کرده‌اند. آنان وعده‌ی یک اداره‌ی خوب دادند؛ اما ما دیدیم که آنان کسانی را قدرت‌مند ساختند که ما با آنان مخالفیم: گل‌آقا شیرزی؛ گروه‌های قومی دیگر؛‌ عبدالرشید دوستم- آنان به‌ویژه او را پس به قدرت آوردند و همه کس می‌داند که او به ما چه کرده است. آنان کسانی را قدرت‌مند کرده‌اند که علیه ما هستند و مردم علیه آنان هستند. به این دلیل بود که ما کار علیه آنان را شروع کردیم. ما هرگز جنگ خود در برابر آن‌ها را متوقف نخواهیم کرد.» او ادامه داد: «تمام این حکومت و سیستم بد امریکایی ما را به جنگ وادار می‌کند.»

طالبان بعد از بیرون شدن‌شان به این فکر بودند که امریکایی‌ها چنان‌که مکررا در یک دهه‌ی گذشته اتفاق افتاده بود، مردم را از خود بیگانه خواهند کرد. فرمانده طالبان گفت: «در کل، این عملیات به سود ماست. به ولسوالی‌ها بروید، امریکا کشت‌زارهای مردم را تخریب کرده‌اند، آنان مردم بی‌گناه را می‌کشند،‌ آنان بار دوش مردم شده‌اند. سربازانی که با آنان هستند، از مردم دزدی می‌کنند. این عملیات به مردم نشان خواهد داد که آنان چقدر بد هستند. ما آنجا را ترک کردیم تا به مردم نشان دهیم زندگی در زیر کنترل امریکایی‌ها چگونه است و اینکه زندگی در زیر حکومت ما بهتر بوده است.»

فرمانده طالبان با چشمان سیاهش مستقیما به من نگاه می‌کرد. او مردی سرسخت بود. او هیچ‌گاهی از سرما یا کف سخت ساختمان نیمه‌کاری که ما در آن نشسته بودیم، احساس ناراحتی نمی‌کرد. در کل، او کم حرکت می‌کرد. او گفت، از دست دادن پشتیبانی مردم این بار، به اندازه‌ی سال‌های 2002 و 2003 نیست. طالبان در آن زمان در بدترین وضعیت به سر می‌بردند. او گفت: «در روزهای نخست که فقر و خشک‌سالی بود و خارجی‌ها وعده‌های زیاد می‌دادند، درست زمانی بود که ما حمایت مردم را با خود نداشتیم.» بعضی از این چیزها، در روزهای بعد از این حمله نیز اتفاق می‌افتاد. فرمانده طالبان درباره‌ی این یورش گفت: «مردم خسته اند و مانند آن زمان فکر می‌کنند. این عملیات بزرگ بود.» اما هنوز هم، پایگاهی برای حمایت از آنان باقی مانده بود. او افزود: «بعضی  مردم چون ترسیده اند، هنوز با ما کمک می‌کنند، اما بعضی به دلایل مذهبی با ما کمک می‌کنند و بعضی به خاطری که از این حکومت متنفر اند.» او افزود که مردم افغانستان هیچ‌گاهی از انتقام ‌شان نمی‌گذرند.

در پایان مصاحبه که من کتابچه‌ی یادداشت‌برداری‌ام را بسته بودم و آخرین صحبت‌های پیش از خداحافظی را انجام می‌دادیم، فرمانده طالبان توضیح داد که آنان چگونه کنترل‌شان را بر جمعیت روستایی افغانستان حفظ می‌کنند: «فقط کافی است ما دو نفر را به قتل برسانیم و دهکده در دست ما بیفتد.»

ادامه دارد…