دولت اسلامی در افغانستان حساب باز می‌کند

نویسنده: M.K. Bhadrakumar

برگردان: جواد زاولستانی

منبع: آسیا تایمز

دولت اسلامی مسئولیت حمله‌ بر شهر جلال‌آباد را که 33 کشته و بیش‌ از 100 زخمی برجا گذاشت،‌ به دوش گرفت. طالبان داشتن هرگونه نقش در این حمله را انکار کرده‌اند.

در شرایط دشوار کنونی، داوری کار سختی‌ست. بدون شک،‌ افراد طالبان هر زمانی می‌توانند جامه‌ی داعش را بر تن کنند و این کار از سوی آنان به شکل قوی آغاز شده است. گروه‌های انشعابی طالبان، با دولت اسلامی اعلام بیعت می‌‌کنند.

چه این گروه‌ها برای مرکزیت دولت اسلامی در عراق اهمیت داشته باشند یا نه، دستور از موصل برای آنان فرستاده شود یا نه، مسئله این است که بدسرشتی بی‌خودانه‌ی عناصر تروریستی امروز به یک بحث جدی تبدیل شده است.

نکته‌ی قابل توجه این‌جاست که دولت اسلامی یک دیدگاه است و اگر این دیدگاه فقط توجه چند گروه پیکارجو را در افغانستان (یا پاکستان) به خود جلب کند، چشم‌انداز ترس‌ناکی را خلق می‌کنند. اکنون بحث و موشکافی بر سر این‌که آیا خاک افغانستان برای رشد درخت دولت اسلامی مناسب است یا نه، گذشته است.

به میان آمدن چنین تحولات در درون طالبان اجتناب‌ناپذیر است و تاریخ شورش‌ها پر از این‌گونه موارد است.

با این‌حال، برخلاف ارزیابی‌های صریح حکومت کابل و بسیاری از کشورهای منطقه (به‌ویژه ایران و روسیه) که شبح دولت اسلامی بر افغانستان سایه افگنده است، ایالات متحده و متحدان آن تا هنوز موضع نامطمئن دارند.

از آن‌جایی که اداره‌ی رییس جمهور اوباما با چندین وضعیت اضطرار درگیر است و باید با تردستی و چالاکی راهی برای بیرون‌رفت پیدا کند، انتظاری بیش‌تر از این از اداره‌ی او نمی‌رود. اما نکات عمده‌ی که در هر صورت باید در نظر گرفته شوند، این‌هایند:

• از نگاه سیاسی، کاخ سفید در رابطه به این‌که ظهور و صعود دولت اسلامی در افغانستان مبادا آب به آسیاب منتقدان و مخالفان اوباما در امریکا بیندازد، خیلی محتاط است. ظهور دولت اسلامی می‌تواند ناکامی بسیار بزرگ برای جنگ به رهبری ایالات متحده تعبیر شود. این در حالی‌ست که اوباما تلاش دارد تصویر متفاوتی از این جنگ ارائه کند و آن را موفقیت اداره‌ و میراث دوره‌ی ریاست جمهوری‌اش بخواند.

• از سوی دیگر، دولت اسلامی بهانه‌ی خوبی برای تأسیس پایگاه‌های نظامی ایالات متحده (و نیز آوردن ناتو) برای باقی‌ماندن در افغانستان فراهم می‌کند که تهدید دوام‌دار القاعده/دولت اسلامی در افغانستان را تبدیل به یک ضرورت سیاسی واقعی می‌سازد.

• اما در عین زمان، ایالات متحده درباره‌ی هر گونه نسبت دادن ظهور دولت اسلامی به نارضایتی مردم افغانستان از حضور سربازان خارجی در کشور شان با احتیاط برخورد خواهد کرد.

پرسش بزرگ و وسوسه‌انگیز دیگر این است که موضع ایالات متحده در برابر دولت اسلامی دقیقا چیست. موضع ایالات متحده تا کنون در‌هاله‌ای رازآلودی پنهان است و فقط به یک اصطلاح صریح و کوتاه جنگ علیه تروریزم که توصیف سیاه و سفید از وضعیت است، خلاصه نمی‌شود. در این رابطه، حاشیه‌ها خیلی مهم‌تر از روایت‌های کلان و رسمی‌ اند. به موارد زیر توجه کنید.

یک، دولت اسلامی در عراق در نتیجه‌ی سیاست‌گذاری‌های اشتباه ایالات متحده و متحدان منطقه‌ای آن به وجود آمد. به عبارت ساده‌تر، در تلاش برای سرنگونی رژیم حاکم بر سوریه و جاگزین کردن یک رژیم طرفدار غرب، ایالات متحده و متحدان آن از گروه‌های تندرو و افراطی پشتیبانی کردند که بعدها به دولت اسلامی تغییر شکل دادند.

آیا ایالات متحده با تمام طول و عرض ادارات استخباراتی اش، نمی‌دانست/ نمی‌داند که متحدان منطقه‌ای عرب و غیر عربش در تجارت خطرناک حمایت پنهانی از گروه‌های تندرو دست دارند؟ معلوم است که ایالات متحده از این واقعیت آگاه بود. پس چرا این کشور آن را نادیده گرفت و صبورانه منتظر ماند تا هیولای دولت اسلامی با تصرف موصل سر خط خبرهای جهان را به خود اختصاص داد؟

بار دیگر، چرا موصل؟ همه می‌‌دانند که موصل در همسایگی کرکوک واقع شده و سرشار از میدان‌های بزرگ ذخایر نفت است. این شهر مرکز اعصاب یا خط مقدم جبهه‌ی «مسئله‌ی عراق» است، جایی که حیات عراق به مثابه یک دولت متحد با اکثریت شیعه به آن وابسته است. کشور عراق یک سده پیش بر اساس سیاست‌های استعماری بریتانیا به خاطر ضرورت‌های جغرافیایی-سیاسی آن زمان، بر آوار به جامانده از امپراتوری عثمانی ایجاد شد. اکنون مسئله این است که آیا این کشور متحد بماند یا مانند یوگوسلاویای سابق تجزیه گردد.

این تناقض‌ها وقتی بیش‌تر واضح می‌گردد که به کازارهای نظامی ایالات متحده در جریان یک سال گذشته علیه دولت اسلامی در عراق، از نزدیک نگاه کنیم. معلوم است که ایالات متحده علیه دولت اسلامی حمله‌های هوایی انجام داده؛ اما از برخورد زمینی با دولت اسلامی پرهیز کرده است.

یقیناً که نیروهای امریکایی برخلاف نظر اکثر عراقی‌ها که مخالف حضور سربازان امریکایی هستند، ‌به این کشور بازگشته‌اند. اما باز هم،‌ مشاوران نظامی ایالات متحده وقت‌شان را به آماده‌سازی نیروهای مسلح عراقی برای بردن جنگ در اردوگاه دولت اسلامی مصرف می‌کنند.

بدون شک که مردم می‌گویند که اژدهای نه سر دولت اسلامی با بلیون‌ها دالر و منابع پنهان درآمد به زودی نابود نمی‌شوند. اما باز هم می‌بینیم که ملیشه‌های متزلزل عراقی با حمایت و رهنمایی ایران در تکریت نشان دادند که این مار نه سر فقط یک اغراق است و به آسانی می‌توان آن را در هم کوبید.

یقینا که تدارکات دولت اسلامی از بیرون فراهم می‌شود. اما باز هم، ایرانی‌ها ایالات متحده را منبع اصلی تهیه‌ی سلاح برای دولت اسلامی می‌دانند.

یقینا که ایالات متحده به طور اشتباهی پشت خطوط دشمن از هوا اسلحه پرتاب کرده است. اما باز هم ایران شواهد محکم دارد که هواپیماهای ایالات متحده رسما به میدان‌هوایی زیر کنترل دولت اسلامی اسلحه پایین کرده اند.

پس اگر اتهام‌های ایران که اکنون به دهان رسانه‌های روسیه افتاده اند، درست باشند، هدف ایالات متحده از این بازی دوگانه چیست؟

هدف ایالات متحده می‌تواند سه وجه داشته باشد:

• ایجاد بهانه برای حضور نظامی در منطقه‌ای که قدرت‌های رقیب- روسیه، چین و ایران به آن برگشته اند و احتمال دارد حضور آنان از حضور غرب پررنگ‌تر شود؛

• انداختن استخوان در گلوی ایران شیعه و ایجاد مانع در برابر نفوذ در حال گسترش ایران در منطقه؛

• کار روی دولت اسلامی از طریق متحدان منطقه‌ای اش و زیر نظر داشتن آن به مثابه یک وسیله‌ی جیوپولتیکی برای تقویت استراتژی‌های ایالات متحده در کشورهای اسلامی.

با توجه به سناریوی پیچیده‌ای که در بالا ذکر شد، حضور دولت اسلامی در افغانستان لحظه‌ها را تلخ می‌سازد.

دلیلی وجود ندارد که اشرف غنی در یک سخنرانی تلویزیونی به مردمش دروغ بگوید. یقینا او این حرف را بر اساس شواهد استخبارات دولتش گفته. در عین زمان، رییس ستاد ارتش او، شیر محمد کریمی، گفت که تروریست‌ها دشمن مشترک افغانستان و پاکستان اند.

جالب این‌جاست که حضور دولت اسلامی در افغانستان با تغییرات چشم‌گیری در سیاست منطقه هم‌زمان شده است و نیز شواهدی وجود دارند که دولت وحدت ملی در کابل، در تلاش تجدید روابط با روسیه و ایران است.

دلایل زیادی برای عصبانیت ایالات متحده وجود دارند. سرانجام‌ احتمال دارد که یک ابتکار منطقه‌ای شکل بگیرد که انحصار واشنگتن بر هر گونه سازش در افغانستان را به چالش بکشد، به‌ویژه با توجه به گرم‌شدن روابط روسیه و پاکستان و نشست سازمان همکاری‌های شانگهای در آینده‌ی نزدیک در شهر یوفای روسیه که قرار است در آن پاکستان عضو رسمی این سازمان منطقه‌ای گردد.

دیدگاه‌های شما

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *