طالبان در آستانه‌ی قدرت‌یابی

بشیراحمد فاتحی

در آغاز هر سال، طالبان دوباره به فعالیت‌های دهشت‌افگنی خود را آغاز می‌کنند. اینک امسال نیز شورای فرماندهی طالبان با عنوان «امارت اسلامی افغانستان» اعلام کرده که برای تصرف بقیه‌ی خاک افغانستان از اشغال‌گران، عملیات گسترده‌ی بهاری (خیبر) را آغاز می‌کند. از این نگاه، دیده می‌شود، عملیات بهاری در سطح ‌کمی و کیفی، شامل تاکتیک‌های ویژه‌ی نظامی، از جمله نفوذ در بین پای‌گاه‌های دشمن و تحت نظارت و هدایت مستقیم متخصصان نظامی طالبان، با در نظرداشت تحولات سال جدید به پیش برده می‌شود. عملیات خیبر به تاریخ 18 ماه ثور سال جاری آغاز شد و تا این دم ما شاهد ده‌ها انفجار کنار جاده، انتحاری و هجوم طالبان به هلمند، فراه، کنر، کاپیسا، ارگون پکتیکا و اخیرا حمله بالای میدان هوایی کابل بوده‌ایم که نمایان‌گر جان گرفتن‌ طالبان در کشور است.

طالبان با اهداف و مأموریت جدید

اگر به اهداف طالبان از شروع حمله‌ی بهاری بپردازیم، باید گفت، هر‌چند شورای رهبری طالبان هدف از اجرای عملیات بهاری خیبر را رضایت خداوند، آزادی افغانستان و حاکمیت اسلامی در کشور عنوان کرده است، اما این امر به معنای حمله‌ی همه‌جانبه‌ی آن‌ها نبوده و عملا نمی‌توان انتظار داشت که تغییر تاکتیکی مهمی در حملات طالبان به وجود آمده است. در این حال، اکنون به نظر می‌رسد طالبان با درک شرایط زمانی تلاش می‌کند عملیات‌های سازمان‌دهی شده‌ی بیش‌تری را با شرکت نیروهای طالبان پاکستان اجرا کرده و علاوه بر نیروهای خارجی، جاسوسان، پای‌گاه‌های نیروهای خارجی، مراکز دیپلماتیک و میدان‌های نظامی را هدف قرار دهند و مانع همکاری با دولت شوند. در این میان‌ هم‌چنین طالبان با درک زمان انتقال سیاسی از یک رییس جمهور به رییس جمهور دیگر، با تهدید کردن شهروندان، پولیس و ارتش ملی افغانستان، همکاران و هم‌پیمانان خارجی و هم‌چنین مأموران دولتی را نیز هدف قرار می‌دهند. این روی‌کرد از نگاه طالبان از یک‌سو می‌تواند منجر به کاهش همکاری مردم با دولت افغانستان گردد و هم‌چنین نوعی هراس عمومی را از همکاری با دولت گسترش بخشد.

گذشته از این، طالبان که در سه‌سال اخیر با گفت‌وگوهای صلح افغانستان روبه‌رو بوده و اینک با توجه به زمان خروج نیروهای ناتو از افغانستان، می‌کوشد تا بار دیگر با تأکید بر عدم پذیرش کابل در هر‌گونه مذاکره با امریکایی‌ها، خود را صاحب اصلی قدرت در افغانستان معرفی کند. به نظر می‌رسد طالبان باور دارند که با خروج نیروهای جنگی ناتو از افغانستان، پیروزی‌شان در میدان نبرد امکان‌پذیر است، یا با توجه به توان نیروهای خود، جای‌گاه و اهرم‌های مهم‌تری برای هرگونه معامله‌ی احتمالی در گفت‌وگوهای صلح خواهد داشت. علاوه براین، باید منتظر بود که علاوه بر جبهه‌های جنگی طالبان در ولایت‌های جنوبی، هلمند، پکتیکا، پکتیا و خوست، حضور نیروهای طالبان در ولایت‌های شرقی لغمان، کنر، ننگرهار و نورستان بیش‌تر می‌شود و حتا ولایت‌های غربی و شمالی نیز با افزایش حملات روبه‌رو خواهند شد. این روی‌کرد به نوعی به چالش کشیدن بیش‌تر کابل و غرب در جبهه‌های جنگی جدیدتر و کاستن فشار از ولایت‌‌های جنوبی است.

در چند ماه گذشته رهبران اروپایی و انگلیسی از دولت اسلام‌آباد خواسته بودند، به تعهد خود در زمینه‌ی حمایت از روند صلح جامه‌ی عمل بپوشد و رهبران طالبان افغان مستقر در آن کشور را برای اعلام رسمی مصالحه تحت فشار قرار دهند. هم‌چنین رییس جمهور کرزی بار دیگر از طالبان خواست که سلاح خود را به زمین بگذارند و به گفت‌وگوهای صلح توجه کنند. اما شروع حمله‌ی بهاری طالبان نشان داد که نفوذ اسلام‌آباد بر طالبان در خصوص توقف حملات یا وارد شدن به روند صلح، کم‌تر است. از سوی دیگر، آغاز این حملات هم‌چنین نشان دهنده‌ی این است که دولت افغانستان در زمینه‌ی ایجاد دودستگی میان طالبان تندرو و طالبان میانه‌رو و جذب آنان در ساختار سیاسی، ناتوان بوده است.

در بعد دیگر، در حالی فصل جنگ یا حملات بهاری طالبان بر غربی‌ها، ناتو و آیساف آغاز شد که از یک‌سو طالبان تلاش می‌کنند با تاکتیک‌های ویژه‌ی نظامی و حملات داخلی (شلیک به اعضای نیروهای امنیتی افغانستان و همکاران خارجی‌شان) روند بومی‌سازی را ناکارآمد نشان دهند و از سوی دیگر، غربی‌ها تلاش دارند که مسئولیت امنیتی را به نیروهای افغانستان واگذار کنند. از آن‌جا که در چند ماه گذشته خبرها و گزارش‌هایی مبنی بر افزایش حملات طالبان و دیگر گروه‌های شورشی و افزایش تلفات نیروهای دولتی و غربی در سال جاری میلادی منتشر شده (و گاه آن را بیش از 60 درصد دانسته‌اند)، این امر می‌تواند سال 2014 را با افزایش تلفات غیرنظامیان (با افزایش حملات انتحاری و ماین‌گذاری) فاجعه‌بارتر کند. نگاه کنونی دولت این است که نیروهای امنیتی افغان در مقایسه با سال‌های گذشته قوی‌تر شده‌اند، عملیات طالبان جنبه‌ی تبلیغاتی داشته و در جهت تشویش اذهان مردم افغانستان است.

دولت با در نظرداشت آغاز حمله‌ی بهاری طالبان، عملیات نوین نظامی را علیه گروه‌های مسلح در کشور آغاز کرده است. این در حالی است که ارتش ملی رهبری حدود ۹۰ درصد عملیات‌ها در سال جدید را به عهده داشته است. باید گفت، این مقابله با طالبان با توجه به شرایط زمانی ویژه‌ (افتادن مسئولیت امنیت کشور به‌دست نیروهای بومی افغانستانی، در پیش بودن خروج نیروهای بین‌المللی از افغانستان، انتقال قدرت و آینده‌ی صلح با طالبان) سال سرنوشت را رقم خواهد زد؛ زیرا جدا از تأکید غربی‌ها بر‌این نکته که جنگ در افغانستان در حال پیروزی است، دولت کابل می‌تواند با ایفای مدیریت سیاسی و نظامی مطلوب، طالبان را مجبور به پذیرش خواسته‌های خود کند. هم‌چنین با توجه به این‌که نیروهای امنیتی ارتش افغانستان از لحاظ کمی و کیفی تا سطح قابل ملاحظه‌ای رشد کرده، بیش از 90 درصد خاک کشور را تحت پوشش دارد. جدا از تأکید بر توانایی و قابلیت‌های نیروهای بومی‌ در حفظ امنیت کشور، در مذاکرات و تعهدها‌ی عمده‌‌‌ تأکید براین است که حمایت‌های بین‌المللی بیش‌تری را در زمینه‌‌های‌ مالی و نظامی، به‌ویژه در بخش هوایی، در‌یافت کنند و از سویی نیز با افزایش ظرفیت و پیروزی در صحنه‌ی مبارزه با طالبان، اعتماد مردم، همسایگان و قدرت‌های فرامنطقه‌ای را نسبت به فردای خروج نیروهایی بین‌الملی به افغانستان جلب کنند.

طالبان در آستانه‌ی قدرت‌یابی

این تابستان با تغییرات فراوانی همراه بوده است. از یک‌سو جای‌گزینی نیروهای امنیتی افغانستان تکمیل و نیروهای ارتش ملی‌ مقابله با هجوم بهاری نوین طالبان را پیش می‌برند. این امر در حالی است که گذشته از روی‌کرد پاکستان در تداوم همکاری یا حمایت از طالبان در افغانستان، بخشی از طالبان پاکستان هم توجه بیش‌تری به حضور در افغانستان دارند، به‌خصوص این‌که عملیات نظامیان پاکستانی در مناطق قبایلی در افغانستان افزایش یافته است. در این شرایط، هر‌چند ممکن است توانایی نیروهای امنیتی افغان در تأمین امنیت و جنگ با مخالفان مسلح و طالبان با چالش‌هایی چون ضعف مدیریت، کمبود تجهیزات و… همراه باشد، اما در صورتی که با موفقیت همراه باشد، می‌تواند بر چندین حوزه‌ تأثیر بگذارد و پیامدهای مثبتی برای مردم و دولت افغانستان داشته باشد. گذشته از این، با توجه به روند بومی‌سازی امنیت در کابل و موفقیت دولت در این امر، از یک‌سو می‌تواند همه یا بخشی از طالبان را به گفت‌وگو با دولت به‌جای امریکایی‌ها مجاب کند که به‌تازگی دیده می‌شود که مذاکرات صلح با گذشت زمان کم‌رنگ‌تر شده است. از سوی دیگر، قدرت‌نمایی نیروهای افغانستانی در مقابله با طالبان می‌تواند بر کاهش نگرانی مردم در آینده‌ی خروج نیروهای خارجی مؤثر باشد و به کاهش پیامدهای سیاسی و اقتصادی منفی خروج نیروهای خارجی از افغانستان (از جمله خروج سرمایه و…) کمک کند. در این راستا، توان‌مندی نیروهای امنیتی افغانستان و ارتش ملی در رویارویی با مهم‌ترین حمله‌ی طالبان در سال‌های اخیر، نقش ارتش را در چشم‌انداز جهانی و داخلی تثبیت و بر توان دولت کابل در تأمین امنیت صحه می‌گذارد. این امر می‌تواند به پافشاری امریکایی‌ها بر حضور بلندمدت‌شان در افغانستان کمک کند و توانایی نیروهای امنیتی کشورا در تأمین امنیت کشور بیش‌تر کند‌.

دیدگاه‌های شما

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *