نویسنده: مؤید یوسف، اصلا پاکستانی که اکنون به حیث کارشناس ارشد سیاست خارجی در واشنگتن کار میکند.
برگردان: جواد زاولستانی
منبع: الجزیره
پاکستان باید بفهمد که حکومت وحدت ملی بهترین همکار برای شکست دادن طالبان است.
به تاریخ 7 ماه جاری (جولای) میلادی، نمایندگان حکومت وحدت ملی افغانستان و طالبان در تپهی مری پاکستان، به فاصلهی 45 کیلومتر به طرف شمال شرق اسلامآباد، با هم ملاقات کردند.
این نخستینبار بود که نمایندگان هردو طرف به طور رسمی و در حضور نمایندگان پاکستان، ایالات متحده و چین با هم دیدار میکردند.
ملا عمر، رهبر غایب طالبان، از این گفتوگوها پشتیبانی کرده است. این گفتوگوها اکنون به مثابه نقطهی عطفی نگریسته میشود.
خبر اصلی تا اکنون این است که پاکستان با بازی کردن یک نقش سازنده طالبان را وادار کرد که خواستهای جدیشان را روی میز مذاکره مطرح سازند.
کسانی که در جریان صحبتها قرار دارند، گفتهاند که طالبان در حین گفتوگوها تلاش میکردند نیت نیک نشان دهند و پاکستان تلاش میکرد از نیت نیک طالبان اطمینان دهند.
با توجه به این برداشت عمیق در افغانستان و اکثر پایتختهای کشورهای غربی که پاکستان در رابطه به صلح در افغانستان صادق نیست، این موضوع میتواند مهم دانسته شود.
باور بر این است که اگر پاکستان واقعا میخواست، میتوانست طالبان را وادار به مصالحه با حکومت افغانستان سازد.
امید تازه
از 11 سپتامبر به بعد پاکستان همواره مخالف پیروزی ائتلاف به رهبری امریکا در برابر طالبان بود. پاکستان نمیخواست تلاشهای ائتلاف منجر به پیروزی نظامی و سرکوب طالبان شود. پاکستان از هر گونه تلاش برای گفتوگو با طالبان که این کشور در حاشیه قرار داشته باشد، دوری میجوید.
تا زمان دیدار در مری پاکستان، این کشور به تلاشهای غنی که از پاکستان عاجزانه میخواست در آوردن طالبان بر سر میز مذاکره نقش مرکزی را بازی کند، هیچگاهی پاسخ معناداری نداده بود.
کسانی که به نیت پاکستان شک دارند، این را نشانه و گواهی بر بیعلاقگی پاکستان در برقراری ثبات در افغانستان عنوان میکردند.
نشست مری، اما، امیدهای تازهای خلق کردهاست. کسانی که پاکستان را صادق نمیدانستند و میگفتند این کشور ارادهای برای آوردن ثبات در افغانستان ندارد، اکنون، شگفتزدهشدهاند و به این فکراند که آیا این میتواند نشانهای از یک تغییر واقعی باشد یا نه.
در واقع چنین است و امید تازهای خلق شدهاست، اما نه تا آن حد که بسیاری فکر میکردند.
مشکل کنونی عدم تمایل پاکستان نیست، بلکه، مشکل این است که پاکستان نمیتواند اعضای برجستهی طالبان را برای پشتیبانی از صلح با یکدیگر متحد سازد. واقعیت ساده که به پیچیدگی روند صلح میانجامد، این است که طالبان دیگر یک گروه واحد نیست.
شکافهای درونی نه تنها سبب پیوستن اعضای طالبان به گروه دولت اسلامی (داعش) شده است، بلکه، شواهد زیادی در دست است که نشان میدهند که فرماندهان طالبان در میدان نبرد مستقلانه عمل میکنند و از رهبری این گروه در پاکستان فرمان نمیبرند. این نکتهایست که هنوز هم اکثر وقتها نادیده گرفته میشود.
بهترین شریک ممکن
وعدهی غنی برای رفع نگرانیهای پاکستان پس از رسیدن به قدرت، سبب فکر مجدد در میان تصمیمگیرندگان پاکستانی شد.
مسئلهی «خواست/اراده»ی پاکستان پس از آن بر طرف گردید که اعضای بلندرتبهی نظامی پاکستان پیبردند که غنی بهترین شریک ممکن در افغانستان است و فهمیدند که سرنگونی او سبب سقوط افغانستان در جنگ داخلی خواهد شد. پاکستان دیگر نمیتواند به سادگی ضایعات اضافی امنیتی و مشکلات انسانی چنین سناریویی را مدیریت کند.
پس از سفر غنی به پاکستان در ماه نومبر سال 2014، رهبری نظامی پاکستان تلاش کرده است که اعضای شورای رهبری طالبان را وادار به آغاز گفتوگوهای رسمی با کابل سازد.
این تلاشهای پاکستان زمانی افزایش یافت که نیروهای امنیتی افغانستان علیه پناهگاههای تحریک طالبان پاکستان به دنبال حملهی آن گروه بر یک مکتب در پشاور در ماه دسامبر، وارد عمل شدند. حملهی طالبان پاکستانی بر مکتب فرزندان نظامیان پاکستان، باعث کشتهشدن 130 کودک دانشآموز گردید.
اما تلاشهای پاکستان آن طوری که انتظار میرفت، نتیجه ندادهاند. دلیل اصلی آن، این است که شکافهای داخلی در میان طالبان گسترهی نفوذ پاکستان را تضعیف کردهاست. پاکستان بر چهرههای معتدل بلندپایهی این گروه نفوذ دارد.
نخستین نشانهی عدم تأثیر پاکستان بر کسانی که میدان جنگ را در اختیار دارند، زمانی آشکار شد که نتوانست به وعدهی خود به غنی برای جلوگیری از آغاز «حملهی بهاری» طالبان عمل کند.
برای راهاندازی وحشیانهترین تهاجمها، این جنگجویان طالبان نه تنها از پاکستان و رهبران میانهرو این گروه سرپیچی کردهاند، بلکه، این برداشتِ پذیرفتهشده و غالب را که طالبان دیگر نمیتوانند مانند دههی 1990 کابل را تسخیر کند، نیز به چالش کشیدهاند.
در آستانهی فروپاشی
بر اساس گزارشها، بعضی از فرماندهان طالبان که رهبری میدان نبرد را به عهده دارند، احساس میکنند که پیروزی کامل نزدیک است. این برداشت عموم در سراسر افغانستان که حکومت غنی در آستانهی فروپاشی قرار دارد، طالبان را بیشتر از پیش تشویق میکند.
اعضای طالبان که در گفتوگوهای مری در پاکستان شرکت کرده بودند، همیشه بازیگران جدی در درون گروه طالبان بودهاند. اما تا زمانی که آنان ثابت نسازند که بر همقطاران شان که تهاجم بهاری را رهبری میکنند مؤثر هستند، ارزششان برای برای روند مصالحه همچنان زیر سوال قرار خواهد داشت.
سطح خشونتهای طالبان در روزهای آینده آشکارا نشان خواهد داد که آنان با فرماندهان طالبان در میدان جنگ ارتباطی دارند یا نه.
همچنان مانند گذشته، برای موفقیت گفتوگو، باید به آشکارترین شکل ممکن به تمام گروههای طالبان فهمانده شود که پیروزی نظامی آنان غیرممکن است.
معنای این حرف این است که حکومت افغانستان و نیروهای امنیتی آن، در تمام مدت این فصل جنگ، در برابر تهاجم طالبان با جدیت تمام بایستند و نگذارند که درمیدان جنگ پیروزیای نصیب آنان شود و کنترل یک منطقه به دست آنان بیفتد.
پاکستان با رویدست گرفتن اقدامات سختگیرانه، به ویژه علیه آن عده از اعضای طالبان که با گفتوگو مخالف هستند، میتواند در این روند کمک کند.
همزمان با آن، جامعهی بینالمللی باید این برداشت را که افغانستان بار دیگر تنها گذاشته میشود، بر طرف سازد.
مهمتر از همه، غنی باید کارکرد حکومتش را بهبود بخشد تا فضایی برای نفس کشیدن در داخل افغانستان مهیا گردد.