پاتریک کاکبرن
ترجمهی حکمت مانا
بخش بیستم
در سراسر 2013، حملات داعش بر نیروهای امنیتی، در تمام عراق شدت گرفت. یک حملهی نیروهای دولتی بر یک کمپ صلح در حاوجیه در جنوب کرکوک در 23 اپریل، منجر به کشتهشدن پنجاه تن و مجروحشدن 110 تن دیگر شد. واقعهای که سنیهای زیادی، ازجمله قبایل قدرتمند سنی را از دولت رنجاند. ضدحملههای دولت، که عموما بهشکل بدی سازماندهی شده و بهغیر از اذیتکردن و به اسارت درآودن سنیها، معنای دیگری نداشتند، نتیجهای معکوس دادند. بمباران پراکندهی فلوجه و رمادی توسط نیروهای دولتی، حدود پنجصد هزار تن را از ۱.۶ میلیون جمعیت در آن ایالت، وادار به فرار کرد. تعداد زیادی از آنها مجبور بودند تحت شرایط طاقتفرسایی زندگی کنند.
در سراسر قسمتهای بالای رودخانهی فرات، مردم با کمبود و گرانی غذا مواجه گشتند و مکاتب زیادی بسته شدند. بزرگترین رهبر مذهبی اهل سنت در انبار، عبدالمالک السعدی، که پیش از این مردم را به میانهروی دعوت کرده بود، تاکید داشت که انتخابات پارلمانی اپریل 2014، نامشروع است.
در ماههای منتهی به عملیات عمومی در جون 2014، تردیدهای زیادی درمورد میزان کنترل داعش بر مناطق سنی وجود داشت. داعش، گاهی قدرت خود را تبلیغ میکرد و گاهی این کار را نمیکرد. اما تصرف موصل، با سهولتی که این اتفاق رخ داد، آشکارا نشانهای بزرگ برای پیروزی جهادیها بود که هم قوت آنها را نشان میداد و هم آسیبپذیری بیاندازهی نیروهای امنیتی عراقی را معلوم میکرد.
جزییات دقیقِ آنچه در این شهر رخ داد، بهدلیل فقدان گزارشهای قابلاعتماد، در هالهای از ابهام قرار گرفته است؛ چیزی که بهخاطر کشتار خبرنگاران محلی تعجبی ندارد: در شش ماه پس از اکتبر 2013، پنج خبرنگار کشته شده و چهل تن دیگر نیز به کردستان و ترکیه فرار کردند. «مختارها»، رهبران مردمیای که عموما مهمترین نمایندگان دولت هستند نیز موردحمله قرار گرفتند که مجبورشان کرد یا با داعش همکاری کنند یا شهر را ترک گویند. به اقلیتهایی مانند یزیدیها و مسیحیان نیز حملههایی صورت گرفت.
موصل اهمیت ویژهای برای داعش دارد، زیرا این شهر خانهی خانوادههای فراوانی است که به ارتش عراقِ زمان صدام حسین پیوسته بودند. صدام هم طبق معمول، بیشتر وزرای دفاع خود را از این شهر برمیگزید. داعش، هرقدر بیرحم باشد، برای خیلیها در موصل، بهتر از نیروهای دولتیِ تحت تسلط شیعهها در دولت مالکی است. ابومحمد الادنانی، سخنگوی داعش، به جنگجویانش اخطار داد که با سنیها بهدرستی برخورد کنند، حتا با آنانی که قبلا در جبههی دولت با آنها میجنگیدهاند: «عذر کسانی را که بیریا هستند بپذیرید و به کسانی که به شما آسیبی نمیرسانند، آسیبی نرسانید و مردم سنی را ببخشید و با قبایل مهربان باشید». به گذشت زمان نیاز است تا دیده شود آیا این رویکرد کار میکند یا خیر. موصل، شهری سنتی و محافظه کار است، اما شدیدا مذهبی نیست و تصور اینکه داعش بدون ایجاد حساسیت در آن حکومت کند، دشوار است.
گسترش کنترل داعش در عراق، سریع اتفاق افتاد و تاکنون نشان کمی از یک ضدحملهی موثر ازسوی دولت دیده میشود. کشتار غیرنظامیان شیعه بهدست داعش ادامه دارد. یک بمبگذار انتحاری با ماشینی مملو از مواد منفجره در ماه مارچ 2014، در شهر حیلا در جنوب غرب بغداد، 45 تن کشته و 157 تن مجروح برجا گذاشت. دولت، قادر نیست مخفیگاههایی که این بمبها در آنها تولید میشوند، را پیدا کند.
شاید دلیل دیگری هم برای ظهور حیرتانگیز داعش وجود داشته باشد، که کمتر واضح است: براساس منابع بلندپایهی عراقی، استخبارات نظامی ترکیه، کمک قابل توجهی در ظهور دوبارهی داعش در سالهای 2011 و 2012 کردند. براساس این ادعا، استخبارات ترکیه، افسران باتجربهی عراقی را که احتمالا در جنگ چریکی علیه اشغال آمریکا شرکت کرده بودند را تشویق کرد که به این جنبش بپیوندند. میتوان این را نیز بهعنوان یک توطیهی خاورمیانه رد کرد؛ اما یکی از ویژگیهای جنبشهای جهادی این است که میتوانند بهسادگی توسط سازمانهای استخباراتی خارجی، اداره و دستکاری شوند.
در گفتوگوهای پیرامون وضعیت عراق در سال 2013، نمایندهی بازنشستهی پارلمان عراق، دکتر محمود عثمان گفت «حدود نصف کشور درحقیقت توسط دولت کنترل نمیشوند». یک سیاستمدار دیگر عراقی، در پاسخ به این پرسش که چرا نیروهای امنیتی یک میلیونی عراق در برابر جهادیها، تا این اندازه ناموفق بودهاند، گفت «این حاصل فسادی همهجانبه است. مردم، (برای امرار معاش) پول میدهند که وارد ارتش شوند، اما این مردم سرمایهگذار هستند نه سرباز». چنین حرفهایی بیگمان تند هستند، اما ثبوت حقیقتِ آنها، همهروزه با این واقعیت مشخص میشود که اکنون، داعش بخش زیادی از کشور را در اختیار دارد و ارتش عراق توان هیچ کاری در برابر آن ندارد.