فاجعه‌ی ارگون، زنگ خطر یا بیداری؟

به روز سه‌شنبه هفته‌ی گذشته (24 سرطان) بر اثر یک حمله‌ی انتحاری در ولسوالی ارگون ولایت پکتیکا، به تعداد 89 نفر از هم‌وطنان ما در آن ولسوالی جان باختند. این حمله‌ی مرگ‌بار یکی از بزرگ‌ترین حملات خونین انتحاری در جنوب‌شرق کشور می‌باشد که تمامی قربانیان این فاجعه را هم‌وطنان پشتون‌تبار ما تشکیل می‌دهند. سوالی که در این مورد مطرح است، این است، برای کسانی که از درون نظام، طالبان را برادران ناراضی می‌خواندند و از این گروه به‌خاطر وابستگی‌های تباری‌شان به‌نحوی حمایت می‌کردند، فاجعه‌ی ارگون چه پیامی می‌تواند به آن‌ها داشته باشد؟

آیا هنوز هم باور دارند که طالبان یک گروه جنایت‌کار و متحجر نیست؟

در طول سیزده سال برای مبارزه با طالبان سیاست نا‌روشنی از طرف حکومت وجود داشته است. هرباری که این گروه دست به جنایتی زده، اعمال غیرانسانی این گروه را به‌خاطر گرایش‌ها و وابستگی تباری نادیده گرفته شده است. واقعیت این است‌ که طالبان یک گروه متحجر مذهبی است. حمله‌ی وحشیانه‌ی این گروه بر ولسوالی ارگون ولایت پکتیکا و قربانی شدن ده‌ها انسان بی‌گناه، این واقعیت را می‌رساند که برای این گروه جان انسان‌های بی‌گناه و کودگان ارزش ندارد. کسانی که  باور داشتند که با تقویت افراط‌گرایی مذهبی، می‌توانند برتری‌خواهی تباری‌شان را بر سایر اقوام این سرزمین تحکیم بخشند، در اشتباه بوده‌اند. تقویه‌ی افراط‌گرایی مذهبی به هر شکل آن برای جامعه‌ی افغانستان که هنوز در دام سنت‌گرایی قرار دارد، زیان‌آور است. از طرفی، افراط‌گرایی مذهبی، مانع بزرگ بالندگی فرهنگی و توسعه‌ای می‌باشد. از جانب، دیگر هرچه افراط‌گرایی مذهبی در جامعه‌ی افغانستان تقویت یابد، عصبیت و برتری‌خواهی‌های قبیله‌ای را در این جامعه شدت بیش‌تر می‌بخشد.

این واقعیت انکار‌ناپذیر است که زمینه‌ی افراط‌گرایی در جامعه‌ی پشتون، تسلط افکار سنتی قبیله‌ای‌، ساختار و مناسبات قبیله‌ای و میزان پایین سواد می‌باشد. به همین علت است که تفکر طالبانیزم و افراط‌گرایی مذهبی بیش‌تر از سایر اقوم افغانستان، در میان پشتون‌ها از ریشه‌های عمیق اجتماعی و فرهنگی برخوردار می‌باشد. در طول مدت اقتدار اجتماعی و سیاسی گروه طالبان در جامعه‌ی پشتون، اندیشه‌ی افراط‌گرایی مذهبی در این جامعه بیش‌تر شده است و این مسئله باعث شده است که هم‌وطنان پشتون‌تبار ما بیش‌ترین آسیب اجتماعی و تاوان را بپردازند. در همین مدت تعداد زیادی از مراکز آموزشی دخترانه و پسرانه در مناطق پشتون‌نشین بسته شده‌اند و طالبان اجازه نداده‌اند که دروازه‌ی مراکز آموزشی به روی دختران و پسران باز شود. اکثریت جوانان این جامعه از دانش و مهارت‌های فنی و آموزشی محروم می‌باشند. از لحاظ فرهنگی و اجتماعی، مناطق پشتون‌نشین در مقایسه با سایر مناطق عقب‌مانده‌تر‌ند و به ارزش‌ها و الگو‌های جدید آشنایی کم‌تری دارد. در حالی که بعد از شکست طالبان و دوره‌ی جدید زمینه‌های فرهنگی و اجتماعی افراط‌گرایی مذهبی در میان سایر اقوام، به علت رشد سواد و بلند رفتن آگاهی کم‌تر شده است و ظرفیت‌های اجتماعی برای شکل‌گیری تغییرات فرهنگی و اجتماعی بیش‌تر مساعد شده است.

فاجعه‌ی ارگون این پیام را دا‌د که نباید از طالبان حمایت سیاسی شود و نخبگان جامعه‌ی پشتون باید این واقعیت را بپذیرند که مهم‌ترین فرض و مسئولیت‌شان در قبال نسل آینده‌ی‌شان این نیست که برای حفظ برتری قومی‌شان، زمینه‌های تغییر و نوگرایی را در جامعه‌ی‌شان بگیرند و زمینه‌های آموزش و تحصیل نسل آینده‌ی‌شان با تداوم یافتن اقتدار طالبان گرفته شود، بل‌که این است‌ که تلاش نمایند که زمینه‌های نوگرایی و روشنگرایی را بیش‌تر از گذشته در جامعه‌ی‌شان تقویت نمایند. این هدف می‌تواند ریشه‌های افراط‌گرایی را در جامعه‌ی پشتون تضعیف کند. در صورتی که به این مهم توجه صورت نگیرد، زمینه‌های تحجر‌گرایی مذهبی در جامعه‌ی مذکور بیش‌تر از این تقویت می‌یابد.

دیدگاه‌های شما

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *