حمزه واعظی
بخش یازدهم
بنیاد مهرگان و لبخندهای شایگان
چند مهندس جوان و سرشار از امید و انرژی، بنیادی از مهر و کانونی از لبخند ساختهاند تا در شهری که شاروالش به شکوهِ عمارت خویش میاندیشد، وزیر فرهنگش به صلای بلند شهوتش گوش میسپارد و بزرگان دین و سیاستش عاشق شرارت و سیادت هستند، چراغ فرهنگ و خیراندیشی را روشن نگهدارند.
«بنیاد مهرگان عمران»، قطرات همت و ثروتی است که گروهی نیکاندیش و اهل دل و دانش و فن با عرق جبین خود بنیاد گذاشتهاند تا پشتوانهای باشد برای روزگار غریب و غبارآلود فرهنگ و میراثهای مکتوب و مغضوب تاریخ این سرزمین، تا یاور هنر و آموزش و پرورش باشد، تا مکتب بسازد و دانشجو بپروراند، تا دست اهالی قلم را از دامن خاشاک زور و زر، اندکی بتاراند، تا کتابهای خاکگرفتهی تاقچهها را غبارروبی کند، تا اندیشهی مکتومِ چند اهل دلِ دورمانده از زر و زیور را مشهور و منتشر سازد و عطر مهربانی و سخاوت نیکاندیشی و نیکنامی را در این قحطی مهر و نیکویی، رواج دهد.
بنیاد مهرگان عمران، از سرمایهی اعضا و مدیران «شرکت عمران گروپ» برپای ایستاده است. شرکتی بزرگ و موفق که اکنون نام بلندی در فهرست عمران و آبادی و سرمایهگذاری کمایی کرده است و با ابتکار مهندسان حلیم و سلیمی مانند «ناصر احمدی» و «محمود بلیغ» تأسیس گردیده است.
بنیاد مهرگان سالانه مبالغ قابل توجهی را صرف کارهای فرهنگی و خیریهای میکند. این مبالغ، پول غصب زمین و چپاول بیتالمال و آدمربایی و زورگیری و رشوتخوری نیست، سرمایهی شخصی و گروهی و حاصل دسترنج و ابتکار جوانانی است که عرق ریختهاند و درس خواندهاند و از خلاقیت خود به سرمایه و ثروت و آسایش رسیدهاند.
این عمرانیان اما، فقط به بلند بردن طبقات خانهی خود فکر نمیکنند، بلکه متعهدانه و آگانه به آبادی عصر و پویایی نسل خویش و عزلتزدایی از فرهنگ خود نیز میاندیشند.
پیشینهی فقر و غربت، نه تنها حرص و آز و تبختر و تفرعن این مهندسان را بیشتر نکرده، بلکه به غنای دانایی و دردمندیشان افزوده است. بدینرو، بنیاد مهرگان را ساختهاند که بازوانِ در راه ماندگان و فراموش شدگان امروز را بگیرند و مسیرشان را به سمت روشنایی و مهربانی و دانایی هموار کنند. مجمعی از جنس مهر و شعور ساختهاند که با نشر کتاب، از گذشتهی خویش یاد کنند و با ساختن مدرسه و حمایت از مجله و فیلم و هنر، برای آیندگان خود پیام برسانند.
بنیاد مهرگان سالانه دهها هزار دالر را صرف کتاب و حمایت از فرهنگ و ادبیات و هنر و مکتبسازی و امور اجتماعی میکند.
تا کنون آثار تاریخی، فرهنگی و ادبی درخور و شایستهای از نویسندگان و پژوهشگران نشر کردهاند. برای دختران مکتب ساختهاند. برای نوباوگان نخبه، مدرسه ساختهاند. جشنوارهی بزرگ سالانهی فیلم برپا کردهاند. از نویسندگان و هنرمندان و اهل معرفت و دانش تجلیل کردهاند. کمکهزینهی تحصیلی صدها دانشجو را تأمین کردهاند. در ایجاد انتشارات و تألیف و ترجمه و تحقیق سهم گرفتهاند. در چاپ و نشر مجله هزینه کردهاند. از جشنوارههای ادبی و فرهنگی حمایت نمودهاند. سمینار و کنفرانس و همایش فرهنگی و علمی برگزار نمودهاند. به نهادهای مبارزه با مواد مخدر کمک کردهاند. به مؤسسات حمایت از زنان و کودکان یاری رسانیدهاند. وامهای بلاعوض در اختیار زنان و خانوادههای بیسرپرست گذاشتهاند تا به ایجاد کارگاههای کوچک و اشتغالزایی نایل شوند و…
بنیاد مهرگان را مهندس محمود بلیغ مدیریت میکند. بلیغ، که سیرتِ «محمود» دارد و اخلاقِ «بلیغ»، خود اهل فرهنگ و قلم و تعهد است. دردمندانه به فرهنگ و فاضلانه به کتاب و آگاهی میاندیشد. یاور و یار او، مهندس «ناصر احمدی» نیز همرنگ اوست. مهندس ناصر، با فصاحت کلام و جسارت آرمانش به نصرت فکر و یاری دانش متعهد است. این جمع نواندیش و مبتکر و منسجم و خوشخو، در فضای متورم کابل که هوایش آلودگی میزاید، دولتمردانش خزانه میربایند و روشنفکرانش عشوه میفروشند، به چراغ گَیسی میمانند که تاریکی مسجد و مکتب را نورباران میکند.