منبع: نیویورک تایمز
نویسنده: راد نوردلند
برگردان: حمید مهدوی
قندوز، افغانستان
بدیِ کار اینجاست که تجاوز در حریمِ مسجد صورت گرفته و مردِ متهم یک ملا است که به مدافعهی آشنایی (رابطهی جنسی مبتنی بر رضایتِ طرفین) اتکا کرده است. اما قربانیِ این تجاوز صرف ده سال داشت و مقامها گفتند، اعضای خانوادهی او آشکارا قصد داشتند در این پرونده علیه دختر جوانشان به «قتل ناموسی» دست بزنند. مُلا اما در عوض پیشنهادِ ازدواج با قربانی را داده است.
در جریان هفتهی گذشته اما بر بدیِ موضوع افزوده شد. روز سهشنبه هفتهی گذشته، با وجود شکایتهای فعالان زن مبنی بر اینکه به احتمال زیاد این دختر جوان کشته خواهد شد، پولیس محلی او را از خانهی امنی که به او پناه داده بود انتقال داده و به خانهاش برگرداندند.
این پرونده با واکنشهای گستردهتری مواجه است. داکتر حسینا سروری، رییس خانهی امنِ (زنان برای زنانِ افغان) که این دختر به آن پناه برده است، زمانی در نتیجهی تهدیدها از طرف اعضای خانوادهی دختر و ملاهای دیگر پنهان شده بود. اعضای خانوادهی این دختر و ملاها استدلال میکنند که این دختر بیشتر از ده سال داشت و به این ترتیب میخواهند از بزرگیِ این جرم بکاهند. یک فرمانده شبهنظامی به داکتر سروری یک پیام تهدیدآمیز نوشته و اتمام حجت کرده بود تا وی این دختر را به خانوادهاش برگرداند. داکتر سروری گفت که در حال حاضر میخواهد از افغانستان فرار کند.
نادره گیاه، رییسِ ریاستِ امور زنانِ ولایت قندوز که در زمینهی محافظت این دختر از اعضای خانوادهی او و تحت پیگرد قرار گرفتنِ ملا، فعالانه کار کرد، به تاریخ 22 ماه می از موقفش استعفا داده و بخشِ دیگری از کشور نقل مکان کرد.
بخش بزرگی از خشمِ مردم قندوز بهجای اینکه متوجه ملا باشد، متوجه فعالان زن و یکی از هفتخانهی امنی که در سرتاسر افغانستان توسط موسسهی خیریهی زنان برای زنانِ افغان اداره میشود، است. موسسهی زنان برای زنانِ افغان، موسسهی خیریهای است که به شدت به کمکهای آمریکا، اعم از حکومت و تمویل کنندگان خصوصیِ این کشور، وابسته است.
داکتر سروری گفت: «مردم این دفتر را به عنوان یک دفتر امریکایی میشناسند». «آنها همه فکر میکنند که خانهی امن زنان، مربوط به امریکاییها است. در حالیکه حتا یک امریکایی هم در اینجا وجود ندارد.»
منیژه نادری، مدیر اجرایی این موسسه گفت: «موسسهی زنان برای زنانِ افغان را امریکاییها اداره نمیکنند». «تمام کارمندان این موسسه افغانند. آنها از اجتماعاتی اند که ما در آن کار میکنیم. تنها نگرانیِ ما این است تا مطمئن شویم که زنان و دختران در امانند و در مورد آنها به عدالت رفتار میشود».
همزمان با اینکه روند خروج غربیها از افغانستان شتاب میگیرد، مدافعان حقوق زن و حقوق بشر شاهد اختلاف شدید در بودجهی شان اند. خانمِ گیاه، در مصاحبهای قبل از استعفایش گفت: «ما هم اکنون شاهد نشانههای از دست دادنِ حمایتِ جامعهی جهانی هستیم». «دیگر هیچکسی برنامههای جدید جامعهی مدنی را تمویل نمیکند. خارجیها همه مخفی شدهاند و هیچکدام شان آفتابی نمیشوند. من فکر میکنم دستآوردهایی که در جریان سیزده سال گذشته به آنها دستیافتهایم را اندک اندک از دست میدهیم».
محمدامین (مُلای متهم) دستگیر شد و به داشتنِ سکس با این دختر، پس از جلسههای تلاوت قرآن در مسجد، به تاریخ 1 ماه می، اعتراف کرد؛ اما او ادعا کرد که فکر میکرد دختر از نگاه سِنی کلانتر است. به دلیل اینکه دختر به پیشرفتهای او پاسخ میداد. نظر به گفتههای پولیس و دیگر لایحههای رسمیِ استینافطلبی، شهادت خودِ دختر و مدارک پزشکی بیشتر تجاوز جنسی را به اثبات میرسانند، آنهم با خشونتی که باعث فیستولا (بریدگی دیوار موجود میان واژن و رکتوم) شده است. او پس از حمله بهشدت خونریزی کرد که به دلیل تأخیر در دریافتِ مراقبتهای بهداشتی، نزدیک بود جانش را از دست بدهد.
پس از اینکه این دو فعال زن جزئیات این پرونده را افشا کردند، آنها پیوسته از ملاها، برخی از طالبان و حربکیها یا مردان شبهنظامیِ طرفدار حکومت تماسهای تهدیدآمیز دریافت میکردند. یکی از ادعاهای آنها این بود که دختر در واقع هفده سال داشت و ده ساله نبود و در نتیجه به سِن ازدواج رسیده بود.
عکسهایی از این دختر که داکتر سرروری در شفاخانه گرفته است به وضاحت او را دخترِ نابالغی نشان میدهد و داکتر میگوید که این دختر صرف 40 پوند وزن داشت. زادروز تعداد کمی از افغانها ثبت میشود و اکثریت آنها حتا سِن دقیق شان را نمیدانند. اما مادرِ این دختر گفت که دخترش 10 ساله بود و یک معاینهی پزشکی قانونی در شفاخانه تصدیق کرد که دورهی قاعدهگیِ او هنوز آغاز نشده بود.
در عکسهایی که داکتر سروری اخیرا در کمپوتر لبتابش به نمایش گذاشت، او دختری است دارای ویژگیهای رخام زیبا و موهای سیاه کوتاه که روی تخت شفاخانه زیر پتوی دوخته شده با ویژگیهای کارتونی دراز کشیده است.
خانمِ گیاه گفت که عکسهای این دختر را به مقامهای حکومتی و دادستانها نشان داده است تا ثابت کند که او بسیار جوانتر از آنی بوده است که بتوان از رضایت او حرف زد. داکتر سروری گفت: «ما میخواستیم واقعیت این دختر را به آنها معرفی کنیم».
خانم گیاه گفت: «هنگامیکه او را به شفاخانه آوردند، من آنجا رفتم. من کنار تخت او نشسته بودم و از فاصلهی دور شنیدم که مادر و عمهاش با هم میگفتند که پدرِ دختر از طرف روستائیان به شدت تحت فشار است تا دخترش را بکشد، چون او به مایهی شرم برای آنها تبدیل شده بود».
قتلهای ناموسیِ اینچنینی در پروندههای تجاوز جنسی در افغانستان معمول اند و معمولا برای خانوادهی قربانی مهمتر است تا انتقام از مهاجم. گروههای مدافع حقوق بشر میگویند که سالانه حدود 150 مورد قتل ناموسی به وقوع میپیوندند و احتمالا موارد بیشترِ دیگر گزارش داده نمیشوند.
وقتی داکتر سروری که یک متخصص امراض اطفال است، به محل رسید تا دختر را به شفاخانه انتقال دهد، تعداد زیادی از بزرگان قریهی التی گُمباد، قریهای که دختر در آن بزرگ شده است و در حومهی شهر قندوز واقع شده است، گردِ هم آمده بودند و برادران، پدر و کاکای دختر نیز در میان آنها حضور داشت.
در داخل شفاخانه، داکتر سروری با عمهی دختر روبرو شد که به سروری گفت شوهرش به او دستور داده است تا دختر را به طور مخفیانه از شفاخانه خارج کرده و به اقاربِ مرد دختر در بیرون از شفاخانه تحویل دهد. داکتر سروری گفت: «نظر به گفتههای عمهی این دختر آنها میخواستند تا او را با خود ببرند، بکشند و به دریا بیاندازند».
تلاشها برای برقراریِ تماس تیلفونی با اقارب دختر ناموفق بودند و فعالیتهای شورشیان در اطراف قریهی التی گُمباد، دیدار خبرنگاران از این روستان را بسیار خطرناک ساخته بود. سید سرور حسینی، رئیس بخش تحقیقات جنایيِ پولیس قندوز گفت: «اعضای خانوادهی دختر به ما تضمین دادهاند که به او صدمه نخواهند زد».
داکتر سروری در اتاق شفاخانه مادر و دختر را در حالی دید که مادر دست دخترش را گرفته بود و هردو اشک میریختند. داکتر سروری به نقل از مادرِ دختر گفت: «دخترم، خاکِ اکنون از تو محافظت خواهد کرد و تو را به قبرستان میفرستیم، آنجا تو در امان خواهی بود».
اینجا حتا مادران بر این باورند که هیچچارهای ندارند مگر اینکه قربانیِ تجاوز جنسی را بکشند، قربانیای که دیگر کسی با او ازدواج نخواهد کرد و در نتیجه بارِ مادامالعمر بر دوش خانوادههای شان خواهند بود. داکتر سروری گفت: «مردانِ آنها احساس میکنند که باید شرمِ شان را با خون بشویند».
داکتر، دختر را به خانهی امن برد. پس از آن، داکتر سروری و چند تن دیگر از مقامهای امور زنان توسط اعضای خانوادهی دختر و مُلاها تهدید شدند. داکتر سروری گفت: «آنها به من زنگ میزنند، فحشم میدهند، من و اعضای خانوادهام را تهدید به مرگ میکنند و میگویند ما میدانیم که کجا زندگی میکنی». «آنها میگویند، وقتی شوهرانِ امریکاییات افغانستان را ترک کنند، ما کاری را که میخواهیم با تو انجام خواهیم داد».
داکتر سروری دادستانها و بزرگان دینی را به جانبداری از متهم به تجاوز و نادیده گرفتنِ وضع اسفبار دختر متهم میکند. داکتر سروری گفت: «بسیاریِ افراد قدرتمند از ملا حمایت میکنند». وی میگوید که اعضای خانوادهی دختر میدانند که در برابر امین هیچکاری انجام داده نمیتوانند، پس «دختر هدف آسانی است. آنها میتوانند به او دستیابند، او دختر آنها است». داکتر سروری میگوید هراس دارد که دختر کشته خواهد شد یا مجبور خواهد شد تا اتهامات علیه مُلا را پس بگیرد.
موسسهی زنان برای زنانِ افغانستان او را تحت درمان قرار داد و پس از اینکه دختر شفا یافت، حدود دو هفته پیش به خانهی امنی در قندوز برگردانده شد تا اینکه روز سهشنبهی هفتهی گذشته، پولیس او را به خانهاش برگرداند. کسانی که از این دختر مراقبت میکردند، گفتند که او خیلی دلتنگ شده بود و میخواست به خانهاش برگردد، اما هیچکسی جرأت گفتن این را نداشت که این یک دسیسه است تا او را بکشد.