جواد ناجی
ولایت قندوز سقوط کرد. طالبان با تصرف این شهر مرتکب جنایت بشری شد. آبادیها ویران شد، و آنهایکه توانایی راه رفتن را داشتند قندوز را ترک کردند و کولهبار آوارگی را روی دوش گذاشتند و تعدادی که نتوانستند فرار کنند، کشته یا زخمی شدند. در هنگامه رویارویی ارتش با تروریستها در قندوز، شماری از چهرههای جهادی در ولایت پروان گردهم آمدند و طرح حمایت از اردو در قالب ورود نیروهای مجاهدین در صفوف ارتش برای مقابله با طالبان را به حکومت وحدت ملی ارائه کردند.
پس از آن، اشرف غنی؛ رییس حکومت وحدت ملی، در کنفرانس خبری خود اشارۀ مختصر به طرح مجاهدین داشت. غنی گفت: از تمام هموطنان که بهخاطر دفاع از وطن ابراز آمادگی نمودند اظهار امتنان دارم، اما استعمال سلاح تنها در چوکات نظام امکان پذیر است.
دو روز قبل (روز یکشنبه) شماری زیادی از سران جهادی و چهرههای مطرح سیاست در افغانستان بار دیگر در ولسوالی پغمان کابل گردهم آمدند. در این جلسه، مجاهدین وضعیت امنیتی کشور را بررسی و حمایت شان را در دفاع از کشور اعلام کردند.
مسئله این است که آیا حکومت از طرح مجاهدین استقبال خواهد کرد؟ آیا حکومت وحدت ملی از نیروهای مجاهدین برای دفاع و مقابله با دشمنان و تروریستانی که هر روز فاجعه میآفرینند استفاده خواهد کرد و این نیروها را به خدمت خواهد گرفت یا خیر؟
نگرانیهای حکومت
پس از شکلگیری حکومت وحدت ملی، تنشهای سیاسی میان نخبگان سیاسی افزایش بیسابقه یافته یا حداقل نسبت به چهارده سال گذشته اکنون بیشتر شده است. با روی کار آمدن این حکومت، سر و صدای مجاهدین بلند شد و این قشر از حضور کمرنگ خود در حکومت شکایت کردند و انتقادهای تندی را به آدرس سران حکومت گسیل داشتند. جدا از اینکه در یک سال گذشته حکومت وحدت ملی نه تنها به نویدهای انتخاباتی خود عمل نکرده است، بلکه نگرانیها بهخاطر از دست رفتن دستآوردهای چهارده سال گذشته نیز در جامعه افزایش پیدا کرده است. به میزانی که تنشها میان رهبران سیاسی بالا گرفت و جامعه با شکافهای متعدد قومی و سیاسی روبهرو شد، زمزمههای برگزاری انتخابات زودهنگام، برگزاری لویه جرگه و حتا تشکل حکومت موقت نیز شنیده شد. در این هیاهو، حکومت وحدت ملی موجودیت و بقایش را مورد تهدید احساس کرد، باری، داکتر عبدالله؛ رییس اجراییه در این مورد در سفرش به بدخشان به این موضوع اشاره کرد.
اکنون که مجاهدین از حکومت خواهان فراهم کردن زمینههای ورود نیروهای شان در صفوف ارتش و پولیس شده است، حکومت با توجه به نگرانیهای قبلی که در مورد دوام و بقای شان داشتند به این فکر خواهد کرد که با جابهجایی مجاهدین در قالب نیروهای رزمی دولت، کنترل قوتهای نظامی از دست حکومت خارج شود و به دست مجاهدین بیافتد. به عبارت روشنتر، نگرانیهای دولت از طرح مجاهدین بیشتر از زوایه «تئوری توطیه» نگریسته میشود. برای نمونه؛ واکنشی را که اشرف غنی فردای طرح مجاهدین در کنفرانس خبری نشان داد، جدی و این نگرانی در سخنان او مشهود بود. اشرف غنی با ابراز یک تشکر مختصر گفت که «استعمال سلاح تنها در چهارچوب نظام امکان پذیر است.» مطابق به نظرسنجی تلویزیون طلوع، در یک سال گذشته میزان نارضایتیهای مردم از حکومت وحدت ملی به هشتاد درصد افزایش یافت و سران حکومت وحدت ملی ضمن آنکه محبوبیت شان رو به کاهش نهاد، بخش عمدهی از افکار عمومی و حمایت نیروهای فعال و تأثیر گذار سیاسی را نیز از دست داد. با توجه به انتقادهای شدیدی که به آدرس حکومت وحدت ملی حواله شد، سکانداران حکومت به هرنوع طرح به خصوص از نوع نظامی آن، به دیده شک و تردید نگاه میکنند.
از منظر دیگر، حکومت وحدت ملی طرح جذب نیروهای مجاهدین را وسیلهی برای بازگشت این گروه در قدرت میبیند. حکومت وحدت ملی این پرسش را به میان خواهد کشید که آیا ورود نیروهای جهادی در ارتش و پولیس، سبب فربه شدن جهادیها نخواهد شد؟ یا مجاهدین با شامل کردن نیروهای شان در ارتش از دولت باج نخواهد گرفت؟
مجاهدین چه در دوران حکومت حامد کرزی یا اکنون از حضور کمرنگ خود در دولت شکایت کرده است. هرچند که مجاهدین نقش عمده و اساسی در دولت کرزی داشته است اما نگاه مجاهدین نسبت به حکومت وحدت ملی یا بر عکس، نگاه حذف و چالشی بوده است.
مجاهدین در انتظار پاسخ
سران جهادی در نشست پغمان، رسماً، طرح ورود «معقول» نیروهای مجاهدین در ارتش را به دست احمدضیا مسعود برای غنی فرستاده است. اکنون مجاهدین منتظر پاسخ اشرف غنی است.
اینکه نگرانیهای حکومت چهقدر درست و در خور تأمل است بماند، در شرایط فعلی واقعیت این است که میزان تهدیدها و خطر از دست رفتن دستآوردهای چهارده سال گذشته و اینکه ممکن در آینده ولایات بیشتر سقوط کند، زیاد است. در حال حاضر هرگونه برنامۀ که تناقض با قانون نداشته باشد و از وقوع فاجعۀ که در قندوز رخ داد، جلوگیری کند، مفید است.
طرح ورود نیروهای مجاهدین در قالب ارتش را میتوان از زوایه دیگری نگاه کرد. اول، بعد از ختم شدن پروژه دایاک باید چیزی بنام گروههای مسلح در کشور وجود نمیداشت اما حالا در گوشه و کنار کشور و حتا در کابل گروههای مسلح غیر قانونی وجود دارد. فعالیت این گروهها در صورتی که کشور ارتش و پولیس منظم دارد، مفهوم ندارد. بنابراین، حکومت میتواند با طراحی یک مکانیزم شفاف و معقول، زمینه ورود این گروهها را در ارتش و پولیس فراهم کند. با ادغام کردن نیروهای مجاهدین در قالب ارتش از یک طرف پولیس و ارتش کشور قدرتمندتر میشود و از جانب دیگر جلو فعالیت متفرق گرفته میشود.
دوم، سالهاست که ارتش و پولیس برای تأمین امنیت با انواع و اقسام مختلف گروههای تروریستی میجنگد. همه اذعان میکنند که ارتش توانایی مقابله با دشمن را دارد اما مدام مورد بیمهری و بیتوجهی مقامات سیاسی قرار میگیرند. دوام این وضعیت، سبب کاهش انگیزه و در نتیجه باعث خدشه دار شدن روحیه سربازان شده یا خواهد شد. جذب نیروهای مجاهدین و اعزام آنها در خط مقدم جنگ، به سربازان روحیه خواهد بخشید و آنها حس خواهند کرد که برای هیچ نمیجنگند.
سوم، گزارشهای مبنی بر فرار سربازان از ارتش و پولیس شنیده میشود. مهمتر از همه، تروریستها بیش از هرزمانی اکنون تهاجمی عمل میکنند و دولت در مناطق مختلف کشور درگیر جنگ است. رویدادهای اخیر امنیتی گویای این است که دولت نه تهاجمی بلکه در حالت دفاعی قرار داد. جذب نیروهای مجاهدین میتواند رقم ارتش را بالا ببرد و دولت مجبور نشود تا سربازانش را از یک ولایت به ولایت دیگر منتقل کند.
چهارم، دولت همیشه برای جلب و جذب سرباز فرخوان داده است و اینکه مجاهدین حاضر شده است نیروهایش را در قالب اردو، وارد نیروهای نظامی کند برای دولت یک فرصت است. حکومت میتواند برای چگونگی فعالیت این نیروها مکانیزم تعریف کند و میزان تلفات اردو را کاهش دهد.
نتیجه اینکه، برای حکومت وحدت ملی، اولویت اصلی باید حفظ قلمرو و دفاع از تمامیت ارضی کشور باشد. اینکه اشرف غنی طرح «نیروی مجاهدین» را از روی میز خود کنار میزند یا برای عملی کردن آن چاره میسنجد مهم نیست، مهم تأمین ثبات و نجات کشور از سقوط در دام طالب و ترور است.