مهدی مصباح
اوضاع آشفته شمال کشور، مقامهای روسی را نگران کرده است. به همین دلیل، کرملین در این اواخر یک سلسله اقدامهایی را انجام داد که نشاندهنده حساسیت روسیه در قبال ناآرامیها در مرزهای شوروی پیشین است. روسیه از وضعیت اجتماعی و توان نظامی جمهوری آسیای مرکزی به خوبی آگاه است و میخواهد پیش از آنکه آتش به انبار باروت آنها برسد، کاری انجام دهد.
تلاشهای مسکو
در طی یکماه اخیر، روسها دستکم سهبار اعلام آمادگی کردهاند تا نیروهای امنیتی افغانستان را در برابر تروریزم تجهیز کند. در مقابل دولت افغانستان بیش از چهار مرتبه این درخواست را مطرح کرده است. گفته میشود در سفرهای جداگانهی جنرال دوستم، معاون اول رییسجمهور، به تاریخ 24 سپتامبر و هیئت پارلمانی افغانستان به تاریخ 14 اکتوبر روی نیازمندیهای ارتش ملی افغانستان با مقامهای روسی بحث شده و یک فهرست از این نیازمندیها به جانب روسی سپرده شده است.
از سویی هم، در پی تسلط چند روزه طالبان بر مرکز ولایت قندوز که هممرز با تاجیکستان است، رییسجمهور تاجیکستان به مسکو رفت و در دیدار با ولادیمیر پوتین، رییسجمهور روسیه، گفت که بیش از 60 درصد مرز افغانستان ـ تاجیکستان ناامن شده است. پس از این دیدار، پایگاه 201 روسیه در تاجیکستان به سرعت تقویت شد و گفته میشود روسیه افزارهای کشفی و عملیاتی بیشتر خود را در مرز با افغانستان جابهجا کرده است. هر چند تابستان امسال نیز رسانههای روسی اعلام کرده بودند که پایگاه روسیه در تاجیکستان با مدرنترین تانکها، ماشینهای رزمی، زرهپوشها و حتا هواپیماهای بیسرنشین تجهیز میشوند.
در یک اقدام دیگر، وزارت دفاع روسیه با برگزاری «کنفرانس بینالمللی افغانستان» در مسکو به تاریخ 7 ـ 9 اکتبر، نمایندگان بیش از پنجاه کشور جهان را گردآورد تا تهدیدهای تروریستی ناشی از این کشور جنگزده را جدی بگیرند.
روسیه نگران طالبان یا داعش؟
زمانی که گروه طالبان در سال 1996 وارد کابل شدند، بلافاصله اعلام کردند که آنها اهداف «فرا افغانستان» ندارند؛ اما در عمل به جنگجویان خارجی از جمله ازبکها، چچنها و تاجیکها در افغانستان پناه دادند و آنان را تحت آموزش گرفتند. این که طالبان این گروهها را به هدف تقویت جبهههای خود در داخل افغانستان استخدام میکرد، مورد تردید و تأمل است. پسانتر رژیم طالبان جمهوری چچن را به رسمیت شناخت و عملاً از تجزیه روسیه حمایت کرد. در برابر این اقدام طالبان، کرملین نیز تا پایان سرنگونی طالبان به پشتیبانی خود از حکومت مجاهدین ادامه داد؛ اما به تلاشهای دیپلماتیک خود برای تأمین روابط با کابل نیز ادامه داد که با سردی از سوی قندهار پاسخ داده میشد.
پس از سال 2005 که طالبان دوباره در افغانستان فرصت ظهور یافتند، یک بخش این گروه، سرگرم فعالیتهای سیاسی و دیپلماتیک شد. عباس استانکزی، سرپرست فعلی دفتر قطر و معین پیشین وزارت خارجه رژیم طالبان، بین سالهای 2006 و 2007 با هیئت روسی دیدارهایی داشته و به آنان بار دیگر اطمینان داده بود که گروه طالبان اهداف «فرا افغانستانی» ندارد و بدینترتیب نگرانی روسها را برطرف کرده است؛ اما به نظر میرسد، نگرانی اصلی مسکو، از فعالیتهای داعش در افغانستان است. در دیداری که حامد کرزی با ولادیمیر پوتین در ماه جون امسال، در مسکو داشت، آقای پوتین به صراحت از فعالیتهای داعش در افغانستان اظهار نگرانی کرده و گفته بود که داعش در 25 ولایت افغانستان هستهگذاری کرده است. از نظر روسیه داعش در افغانستان پدیدهی در حال گسترش است و قصد نفوذ به آسیای مرکزی را نیز دارد.
این نگرانی زمانی جدیتر شد که در نقشهی جغرافیایی گروه داعش؛ ایران، افغانستان و پنج جمهوری آسیای مرکزی جزء قلمرو ولایت خراسان این گروه اعلام گردید. در حال حاضر، داعش تنها در ولایت ننگرهار، فعالیت جدی دارد و گاهگاهی علیه دولت افغانستان و طالبان نیز جنگیده است.
تحلیلگران نیز بدین باورند که داعش میخواهد از طریق ننگرهار خود را به نورستان و سپس به بدخشان برساند و از آنجا به سوی تاجیکستان و آسیای مرکزی راه بگشاید. اوضاع شکنندهی فعلی در شمالشرق افغانستان نیز تا پیمانهای این مسیر را مستعد ساخته است. در تاجیکستان ارتش آنچنان توانمندی وجود ندارد. این ارتش برای سرکوب جنرال عبدالحلیم نظرزاده، معاون پیشین وزارت دفاع، که در آستانه جشن استقلال تاجیکستان علیه دولت دست به شورش زد، از نیروهای ویژه روسی کمک خواسته بود.
با این حال، روسیه نگران بازگشت افراد آسیای مرکزی و قفقازِ «داعش» از سوریه و عراق نیز است. براساس برخی گزارشها، 50 درصد اعضا و 60 درصد فرماندهان گروههای تروریستی در خاورمیانه به خصوص داعش و جبهه النصره را اتباع غیرعرب تشکیل میدهند و هشتاد درصد جنگجویان غیرعرب، شهروندان آسیای مرکزی و قفقاز هستند. فرمانده «کندک» انتحاری داعش در شهر رقه سوریه نیز یک تاجیکستانی است.
از سویی هم، فضای بسته سیاسی و سختگیریها علیه فعالیت مذهبی توسط حاکمان آسیای مرکزی سبب شده تا خیلی از جوانان به افراطگرایی گرایش پیدا کنند و این مسئله زمینه را برای فعالیتهای جنبشهای تندرو فراهم کرده است.
با توجه به این مسایل، وصل شدن جنگجویان داعش با فضای تبآلود آسیای مرکزی به مثابه آتش زدن به انبار سلاح و باروت است و مسکو میخواهد پیش از آن که چنین اتفاقی بیافتد، کاری انجام دهد.
آیا پوتین به سمت افغانستان شلیک میکند؟
ظاهراً کارشناسان نظامی کرملین، دشمن را در عقب مرزهای 2300 کیلومتری سهجمهوری (تاجیکستان، ازبکستان و ترکمنستان) با افغانستان تشخیص دادهاند و آنها میخواهند دشمن را در عقب همین مرزها سرکوب کنند. بدینترتیب، پس از سوریه و عراق، آوردگاه دیگر پوتین، افغانستان خواهد بود.
در نخستین گام، هدف روسیه حمایت نظامی از دولت افغانستان است تا در برابر تروریزم بهویژه داعش، ایستادگی کند و به احتمال قوی، این طرح موفق خواهد شد؛ زیرا بازپسگیری قندوز نشان داد که نیروهای امنیتی افغان خیلی هم ناتوان نیستند؛ اما در نهایت اگر تروریزم توانایی نفوذ به آسیای مرکزی را پیدا کند، بعید نیست که روسیه واکنش مستقیم از خود نشان دهد؛ شبیه آنچه اکنون در سوریه از سوی این کشور انجام میشود.
تلاشهای مسکو
در طی یکماه اخیر، روسها دستکم سهبار اعلام آمادگی کردهاند تا نیروهای امنیتی افغانستان را در برابر تروریزم تجهیز کند. در مقابل دولت افغانستان بیش از چهار مرتبه این درخواست را مطرح کرده است. گفته میشود در سفرهای جداگانهی جنرال دوستم، معاون اول رییسجمهور، به تاریخ 24 سپتامبر و هیئت پارلمانی افغانستان به تاریخ 14 اکتوبر روی نیازمندیهای ارتش ملی افغانستان با مقامهای روسی بحث شده و یک فهرست از این نیازمندیها به جانب روسی سپرده شده است.
از سویی هم، در پی تسلط چند روزه طالبان بر مرکز ولایت قندوز که هممرز با تاجیکستان است، رییسجمهور تاجیکستان به مسکو رفت و در دیدار با ولادیمیر پوتین، رییسجمهور روسیه، گفت که بیش از 60 درصد مرز افغانستان ـ تاجیکستان ناامن شده است. پس از این دیدار، پایگاه 201 روسیه در تاجیکستان به سرعت تقویت شد و گفته میشود روسیه افزارهای کشفی و عملیاتی بیشتر خود را در مرز با افغانستان جابهجا کرده است. هر چند تابستان امسال نیز رسانههای روسی اعلام کرده بودند که پایگاه روسیه در تاجیکستان با مدرنترین تانکها، ماشینهای رزمی، زرهپوشها و حتا هواپیماهای بیسرنشین تجهیز میشوند.
در یک اقدام دیگر، وزارت دفاع روسیه با برگزاری «کنفرانس بینالمللی افغانستان» در مسکو به تاریخ 7 ـ 9 اکتبر، نمایندگان بیش از پنجاه کشور جهان را گردآورد تا تهدیدهای تروریستی ناشی از این کشور جنگزده را جدی بگیرند.
روسیه نگران طالبان یا داعش؟
زمانی که گروه طالبان در سال 1996 وارد کابل شدند، بلافاصله اعلام کردند که آنها اهداف «فرا افغانستان» ندارند؛ اما در عمل به جنگجویان خارجی از جمله ازبکها، چچنها و تاجیکها در افغانستان پناه دادند و آنان را تحت آموزش گرفتند. این که طالبان این گروهها را به هدف تقویت جبهههای خود در داخل افغانستان استخدام میکرد، مورد تردید و تأمل است. پسانتر رژیم طالبان جمهوری چچن را به رسمیت شناخت و عملاً از تجزیه روسیه حمایت کرد. در برابر این اقدام طالبان، کرملین نیز تا پایان سرنگونی طالبان به پشتیبانی خود از حکومت مجاهدین ادامه داد؛ اما به تلاشهای دیپلماتیک خود برای تأمین روابط با کابل نیز ادامه داد که با سردی از سوی قندهار پاسخ داده میشد.
پس از سال 2005 که طالبان دوباره در افغانستان فرصت ظهور یافتند، یک بخش این گروه، سرگرم فعالیتهای سیاسی و دیپلماتیک شد. عباس استانکزی، سرپرست فعلی دفتر قطر و معین پیشین وزارت خارجه رژیم طالبان، بین سالهای 2006 و 2007 با هیئت روسی دیدارهایی داشته و به آنان بار دیگر اطمینان داده بود که گروه طالبان اهداف «فرا افغانستانی» ندارد و بدینترتیب نگرانی روسها را برطرف کرده است؛ اما به نظر میرسد، نگرانی اصلی مسکو، از فعالیتهای داعش در افغانستان است. در دیداری که حامد کرزی با ولادیمیر پوتین در ماه جون امسال، در مسکو داشت، آقای پوتین به صراحت از فعالیتهای داعش در افغانستان اظهار نگرانی کرده و گفته بود که داعش در 25 ولایت افغانستان هستهگذاری کرده است. از نظر روسیه داعش در افغانستان پدیدهی در حال گسترش است و قصد نفوذ به آسیای مرکزی را نیز دارد.
این نگرانی زمانی جدیتر شد که در نقشهی جغرافیایی گروه داعش؛ ایران، افغانستان و پنج جمهوری آسیای مرکزی جزء قلمرو ولایت خراسان این گروه اعلام گردید. در حال حاضر، داعش تنها در ولایت ننگرهار، فعالیت جدی دارد و گاهگاهی علیه دولت افغانستان و طالبان نیز جنگیده است.
تحلیلگران نیز بدین باورند که داعش میخواهد از طریق ننگرهار خود را به نورستان و سپس به بدخشان برساند و از آنجا به سوی تاجیکستان و آسیای مرکزی راه بگشاید. اوضاع شکنندهی فعلی در شمالشرق افغانستان نیز تا پیمانهای این مسیر را مستعد ساخته است. در تاجیکستان ارتش آنچنان توانمندی وجود ندارد. این ارتش برای سرکوب جنرال عبدالحلیم نظرزاده، معاون پیشین وزارت دفاع، که در آستانه جشن استقلال تاجیکستان علیه دولت دست به شورش زد، از نیروهای ویژه روسی کمک خواسته بود.
با این حال، روسیه نگران بازگشت افراد آسیای مرکزی و قفقازِ «داعش» از سوریه و عراق نیز است. براساس برخی گزارشها، 50 درصد اعضا و 60 درصد فرماندهان گروههای تروریستی در خاورمیانه به خصوص داعش و جبهه النصره را اتباع غیرعرب تشکیل میدهند و هشتاد درصد جنگجویان غیرعرب، شهروندان آسیای مرکزی و قفقاز هستند. فرمانده «کندک» انتحاری داعش در شهر رقه سوریه نیز یک تاجیکستانی است.
از سویی هم، فضای بسته سیاسی و سختگیریها علیه فعالیت مذهبی توسط حاکمان آسیای مرکزی سبب شده تا خیلی از جوانان به افراطگرایی گرایش پیدا کنند و این مسئله زمینه را برای فعالیتهای جنبشهای تندرو فراهم کرده است.
با توجه به این مسایل، وصل شدن جنگجویان داعش با فضای تبآلود آسیای مرکزی به مثابه آتش زدن به انبار سلاح و باروت است و مسکو میخواهد پیش از آن که چنین اتفاقی بیافتد، کاری انجام دهد.
آیا پوتین به سمت افغانستان شلیک میکند؟
ظاهراً کارشناسان نظامی کرملین، دشمن را در عقب مرزهای 2300 کیلومتری سهجمهوری (تاجیکستان، ازبکستان و ترکمنستان) با افغانستان تشخیص دادهاند و آنها میخواهند دشمن را در عقب همین مرزها سرکوب کنند. بدینترتیب، پس از سوریه و عراق، آوردگاه دیگر پوتین، افغانستان خواهد بود.
در نخستین گام، هدف روسیه حمایت نظامی از دولت افغانستان است تا در برابر تروریزم بهویژه داعش، ایستادگی کند و به احتمال قوی، این طرح موفق خواهد شد؛ زیرا بازپسگیری قندوز نشان داد که نیروهای امنیتی افغان خیلی هم ناتوان نیستند؛ اما در نهایت اگر تروریزم توانایی نفوذ به آسیای مرکزی را پیدا کند، بعید نیست که روسیه واکنش مستقیم از خود نشان دهد؛ شبیه آنچه اکنون در سوریه از سوی این کشور انجام میشود.