خدا را می‌شناسید؟

خدا را می‌شناسید؟

آدم که مومن و مسلمان صحیح باشد، کارهایی می‌کند که خداپسند باشد. یعنی نمی‌توان گفت که من مومن هستم و رضای خداوند برایم بسیار بسیار مهم است اما نمی‌خواهم طوری رفتار یا زندگی کنم که مورد پسند خداوند باشد. به بیانی دیگر، یک مسلمان دایم با خود می‌گوید: «آن‌چه را خداوند می‌پسندد، من نیز می‌پسندم و آن‌چه را او نمی‌پسندد من نیز نمی‌پسندم.»

اکنون، یک جمعیت ۲۵ میلیونی از مسلمانان بسیار خوب خداوند در افغانستان زند‌گی می‌کند. ببینیم از نظر این مسلمانان «آن‌چه خداوند بسیار می‌پسندد» چیست. یعنی وقتی که یک مسلمان افغان فقط از روی رضا و پسند پروردگار عمل می‌کند، معنایش این است که فکر می‌کند رفتارهایش مورد پسند و تایید خداوند هستند. با این حساب، وقتی که یک وزیر صدها مکتب خیالی می‌سازد و هزاران استاد و شاگرد را در آن مکاتب خیالی می‌نشاند و برای شان از دولت بودجه می‌گیرد و بعد می‌بیند که چیزهای خیالی مصرفی ندارند و بنابراین ناگزیر می‌شود که آن چند صد میلیون دالری را که برای مصارف همین مکاتب خیالی گرفته بود در حساب خود بریزد، لاجرم این وزیر محترم باور دارد که خداوند از ساختن مکاتب خیالی بسیار خشنود می‌شود.

یا وقتی که دو نفر پس از ختم تحصیل خود به اداره‌یی مراجعه می‌کنند تا کاری پیدا کنند و مدیر آن اداره فوراً تصمیم می‌گیرد که از میان آن دو نفر همان یکی را برگزیند که هم‌تبار و هم‌زبان و هم‌قبیله‌ی خودش هست، لابد عقیده‌اش این است که خداوند متعال نژادپرستی و خویشاوندْ‌بازی را دوست می‌دارد.

یا وقتی که زنی به محکمه می‌رود و شکایت می‌کند که مورد تجاوز پدر یا همسایه یا همکار یا روحانی و پولیس محل خود قرار گرفته و می‌خواهد که فرد یا افراد تجاوزگر مجازات شوند و قاضی به آن خانم می‌گوید  «تو اگر واقعاً حیا و عزت داشتی، چرا خودت را نکشتی»، معلوم می‌شود که از نظر آن قاضی خداوند طرفدار تجاوز‌گر است و خوش دارد که زنان قربانی تجاوز به جای شکایت به محکمه بروند خود شان را حلق‌آویز کنند یا با پترول آتش بزنند.

یا وقتی که یک رییس‌جمهور پس از دوران ریاست‌جمهوری خود، هر ماه برای خود میلیون‌ها افغانی جیبْ‌خرجی می‌خواهد، لابد می‌داند که خداوند عظیم‌الشان نیز این رفتار او را می‌پسندد.

یا وقتی که یک مرد محترم و ریشمند و پابند به شریعت سر سَرَک‌ عمومی رو به دیوار می‌نشیند و رفع حاجت می‌کند، لابد فکر می‌کند که این کار او در نزد قادر منّان اجری عظیم دارد…

یا ما در بند رضای خدا نیستیم، یا باور داریم که رضای خداوند در همین کارهایی است که می‌کنیم. البته چشم که نداریم. زلزله که شد می‌گوییم «خداوند قهر شده». البته سرِ ما نه. سرِ آن یکی دیگر!

دیدگاه‌های شما

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *