چهره زشت کابل

شفایی

روز 31 اکتوبر برابر است با روز جهانی شهرها. در بسیاری از شهرهای جهان از این روز تجلیل به عمل می‌آید.
مسئولان شهرها در تلاش اند تا با استفاده از چنین روزی طرح‌ها و ایده‌های جدید شان را برای آینده‌ی شهر خود شان ارائه کنند تا شهرشان از هر لحاظ ایده‌آل و نمونه باشد.

اما کابل، شهری که هیچ چیزی معیاری ندارد؛ نه ساختمان، نه جاده و از قرار معلوم طرحی برای آینده‌اش هم ریخته نشده است. کابل شهری است که افزون بر 5 میلیون جمعیت هنوز یک کانالازیسیون برای دفع فاضلاب ندارد. در فقدان ویژگی‏های شهری، اما چیزی که کابل فراوان دارد زباله‌ها و انبار کثافات است. زباله‌هایی که روزها و شاید هفته‌ها در اطراف زباله‌دانی‌ها باقی می‌مانند و بوی متعفن آن هر رهگذری را آزار می‌دهد.
در کنار این، افزایش روز افزون معتادان و گداها به دلیل ضعف حکومت بر زشتی این شهر افزوده است. کابل شهری است که پارک‌ها و گلدان جاده‌هایش  را معتادان ژولیده و بی‌خانمان پُر کرده است. از این نظر، کابل شهری تماشایی است که حتا کودکان خردسال هم به تماشای آن می‌نشینند.
گاهی آن‌قدر آدم‌های مختلف از هر سن و گروه به تماشای این معتادان ایستاده می‌شوند که واقعاً تشخیص معتاد از غیر معتاد دشوار می‏شود.
شهر من، شهری که زنان متکدی برای به دست آوردن پول بیشتر، کودک خردسال خود را تریاک می‌دهند تا بتواند دل رهگذران بیشتری را به درد آورد و پول بیشتری به دست بیاورند.
آری این چهره‌ی واقعی شهر من، شهر تو و شهر همه کسانی که در این‌جا، یعنی کابل زندگی می‌کنند است.

یکی از ویژگی‌های معیاری بودن شهر، پاکی است. اما متاسفانه شهر کابل با قدمت طولانی که دارد، پر است از زباله و کثافات.  زباله و کثافات که هر روز مسئولین شهرداری وعده انتقال و جمع‌آوری آن را می‌دهند اما انگار به نظر می‌رسد که این زباله‌ها هرگز انتقال داده نخواهند شد.
بیشتر شهروندان شهر کابل از چهره‌ کنونی شهر ناراضی اند و می‌گویند که چهره شهر کابل هیچ شباهتی با پایتخت یک کشور ندارد.
مریم دانشجوی اقتصاد می‌گوید: «وضعیت فعلی شهر کابل بسیار اسفناک است. انبار شدن زباله‌ها در هرجا، نشان‌دهنده این است که نه مردم به فکر پاکی شهرشان هستند و نه مسئولین شهرداری.»
او به ساختمان‌های بلند چند طبقه‌ی اشاره می‌کند و می‌گوید: «این ساختمان‌ها فقط نما دارند و هیچ کدام از این‌ها معیاری ساخته نشده‌اند. از همین رو در اثر زلزله به راحتی ویران می‌شوند.»
وی می‌افزاید که متاسفانه هیچ نهادی نظارتی بر ساخت و ساز این نوع ساختمان‌ها وجود ندارد.

به گفته وی برای ایجاد یک شهر معیاری نیاز به یک شاروال خوب و مستعد است که بتواند تمامی سیستم شهر را با استندردهای معیاری هم‌آهنگ سازد و یا حداقل قسمتی از آن را ترمیم سازد.

از معیارهای یک شهر، داشتن ساحات سبز، جلوگیری از تراکم نفوس، فراهم شدن خدمات و سرانجام راضی بودن مردم است که نشان می‌دهد یک شهر تا چه میزان معیاری می‌باشد.
نبود یک سیستم ترانسپورتی منظم در سطح شهر، جمع شدن بسیاری از افراد بیکار در یک جا به امید پیدا کردن کار و ده‌ها مورد دیگر سبب شده است تا کابل چهره‌ی پر ازدحام و بهم ریخته‌ای به خود بگیرد.
محمد احسان یکی دیگر از شهروندان شهر کابل می‌گوید: «متاسفانه شهر کابل یک سیستم بسیار کهنه و فرسوده دارد. مردم هم به همان وضعیت عادت کرده‌اند. مردم عادت کرده‌اند که هر روز از کنار انبوهی از زباله‌ها بگذرند و گاهی یک پلاستیک پر از زباله دیگر را به انبوهی از این زباله‌ها اضافه کنند.»
به گفته وی مردم به این شلوغی‌ها و سرو صداهای زیاد که آلودگی صوتی ایجاد می‌کنند عادت کرده‌اند، از همین رو برای مردم عادی شده است و می‌توان گفت که مردم به این مسایل بی تفاوت شده‌اند.

او اضافه می‌کند که همین بی‌تفاوتی مردم و در کنار آن مسئولین باعث شده است تا شهر چهره زشتی به خود بگیرد.
هرچند که روند شهرنشینی جوامع به سرعت در حال رشد است، و ما نیز ادعا می‌کنیم که یک شهرنشین هستیم. اما در حال حاضر شهر ما با چالش‌های فراوانی روبه‌رو است.
هم اکنون شهر کابل با چالش‌های جدی جمعیتی، اقتصادی، اجتماعی، زیست محیطی و برنامه‌ریزی روبه‌رو است  که به یک برنامه موثر و کارآمد برای مقابله با عواقب تغییرات شهرنشینی ضرورت دارد.
گمان می‌رود نبود یک راهکار درست و نداشتن انگیزه کافی از سوی مسئولین مربوطه برای بهبود وضعیت شهر باعث شده است که ما امروزه شاهد چنین وضعیتی باشیم. می‌توان گفت در این زمینه اگر مردم نیز با مسئولین همکاری لازم را نداشته باشند وضعیت هیچ‌گاه بهبود نخواهد یافت.
در سال 2013 سازمان ملل، سی و یکم اکتوبر را روز جهانی شهرها نام گذاری کرده است تا در سراسر جهان فرصت‌ها و چالش‌های شهر نشینی بررسی شود.
جهانی شدن اقتصاد، روابط انسانی، روند فرهنگی و آگاهی فردی، در شهرها باعث ایجاد تحولاتی شده است که متناسب با میزان ارتباط شان با دیگر شهرها، متفاوت است.

دیدگاه‌های شما
  1. سلام به شما!
    انتقاد : این نهاد اطلاع رسانی که صد ها هزار خواننده دارد، در تحریر مقالات خویش مشکلات زیاد املایی و انشایی دارد.
    استناد به بخش کوچکی از یک جمله : «بوی متعفن آن هر رهگزری را آزار میدهد.»
    ۱- تعفن به خودی خود معنای زنندگی رو میرساند؛ پس ضرورت به اضافه کردن واژه «بوی» که زاید است ، نمی باشد.
    ۲- تحصیل، حصول ، حاصل کردن ، محصل علم ، عالم ، تعلیم ، معلم .
    درس ، تدریس ، مدرس و مدرسه نیز صفت مکانی آن .
    حق و حقوق ، تحقیق ، محقق
    تعدیب ، ادب ، معدب .
    دریک جمله ما باید جایگاه فعل ، اسم ، صفت و فاعل را بخوبی درک بکنیم .
    عفن ، عفونت ، تعفن ، متعفن .
    در عبارت شما متعفن صفت فاعلی است که صادر کننده صفت میباشد .
    . اگر چنین بنویسیم درست خواهد بود: «خندق فاضلاب کابل متعفن است » یعنی صادر کننده عفونت .

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *