اشرف غني احمد زي رئيس جمهور افغانستان

هنگام شمردن جوجه‌ها

از رییس‌جمهور غنی نقل شده که گفته بهترین دوست کودکی‌اش «خرکار» شده، ولی او به ریاست جمهوری افغانستان رسیده.

هرچند نمی‌توان ناکامی آن دوست رییس‌جمهور و کامیابی آقای غنی را کاملا بریده از خصوصیات شخصی آنان ارزیابی کرد، ساده‌انگاری است که کل این وضعیت را به میزان جهد و استعداد شخصی آنان تقلیل بدهیم. آن‌چه در افغانستان به نام «روزگار» مشهور شده، در واقع مجموعه‌یی از عوامل و زمینه‌های غیرشخصی است که از بیرون بر روند زند‌گی افراد عمل می‌کند و آنان را به پیش می‌راند یا از پیش‌رفت باز می‌دارد. کسی که در یک روستای دورافتاده به دنیا می‌آید، در خانواده‌یی بسیار فقیر، و  «روزگار» بر او چنان می‌رود که تا سی‌ساله‌گی، در مَثَل، نمی‌تواند از آن روستا بیرون بیاید و در آن سن چندین فرزند دارد، احتمال این که او در آن مرحله از روستای خود بیرون بیاید و درس بخواند و روزی به مقامات عالی حکومتی برسد، بسیار اندک است. در حالی‌که زاده شدن در یک شهر بزرگ از همان ابتدا امتیاز به حساب می‌آید. نمی‌گویم که این تصویری از تفاوت روزگار برای رییس‌جمهور غنی و دوست دوران کودکی‌اش هست. فقط می‌خواهم بگویم که عوامل بسیاری در کارند تا مسیر زنده‌گی آدم‌ها را تغییر بدهند و نمی‌توان به ساد‌گی نقش شخصیت و تلاش فردی را بیش از حد برجسته کرد.

اما سخن این یادداشت چیز دیگری است: تصور کنید که چند سال بعد آن دوست رییس‌جمهور به زند‌گی خود و دوست قدرتمندِ قصرنشین خود نگاهی بکند. چه خواهد گفت؟

اگر رییس‌جمهور غنی از همین اکنون تا پایان ریاست‌ جمهوری خود دست از بازی‌های قبیله‌یی بر دارد و کمر به خدمت همه‌ی مردم کشور ببندد، قطعاً نام نیک از خود به‌ جا خواهد گذاشت. او هوش و توان تکنیکی لازم برای خدمت‌گزاری را دارد و در واقع اولین حاکم افغانستان است که می‌تواند به مدد علم و شناخت مدرن از مشکلات کشوری به باز کردن گره‌های دشوار از زندگی مردم بپردازد. به همین خاطر، اشرف غنی چانس آن را دارد که به بهترین حاکم در تاریخ کشور تبدیل شود. اما دریغا که از روی آن‌چه تا کنون دیده‌ایم، او نیز خود را رییس‌جمهور یک قبیله می‌پندارد و گمان می‌کند مهم‌ترین رسالت تاریخی‌اش این است که جامعه‌ی افغانستان را براساس خواست‌های قبیله‌یی مهندسی کند و دانش و توانایی خود را در خدمتِ یک پاره از  پاره‌های موزاییک رنگین کشور بگذارد.

اگر رییس‌جمهور هم‌چنان بر رویکرد قبیله‌یی خود اصرار بورزد، آن دوستِ خرکار دوران کودکی‌اش می‌تواند بگوید:«من نمی‌توانستم خدمت چندانی به کشور خود بکنم. دانش و ظرفیت و امکانات خدمت را نداشتم. اما اشرف غنی، دوست بختیار دوران کودکی‌ام، فرصت فوق‌العاده‌یی برای خدمت داشت، اما خدمتی نکرد و آن فرصت‌ها و امکانات را برباد داد.»

رییس‌جمهور باید به این قضاوت دوست خرکار خود بیشتر بیندیشد تا به بختی که او را رییس‌جمهور کرد و دوستش را خرکار.

دیدگاه‌های شما
  1. اتهام قومگرایی رئیس جمھور غني بې اساس است!
    منطق سخن، عدالت و انسانيت حكم ميكند كه ادعای پیش کردی و اتھام بستی دلیل را بیاور تا دیگران ھم باور کنند.
    تمام شواهد و قراین و ظاهر امر نشان میدهند که
    در مورد اقای داکتر اشرف غنی رئيس جمهور افغانستان تمام ادعا های قومګرایی باطل، بې اساس بهانه محض و دروغ اند.
    جناب غني بنابر خرکتر اش، بنابر طبیعت و بنا بر وضع صحي اش، بنابر عمرش و بلاخره بنابر شناخت اش از مسایل و یا در موارد بنابر دیده درایی اشخاص که باوې در ساحهء کار مواجه میشونذ برخورد جدي موجه و در موارد بنابر عوامل طبعی فوق غیر موجه نشان میدهد که در موارد کاملا ممکن و درست اما در موارد فرصت برای بهانه ګیری علیه وی است.
    تمام شواهد نشان میدهد که جناب داکتر غنی متعصب و قومګرا ی منفی نیست و افرادیکه در زمینه چالاکی نمایند زود تشخیص نموده و برخورد جدی تر از نورمال در برابر شان دارد.
    در موارد ګرفتن دوای مشخص مشکل را رفع اما در موارد نا وقت اما در موارد دیګر ازین وضع چنانچه ګفته امدیم سو استفاده میشود.
    عوامل سوء استفاده زیاد اند. سوء استفاده به علت کاست های ناشی از نتایج انتخابات ریاست جمهوری، قدرت مافیایی قوی و اژدهار شده در ۱۸ سال گذشته، مداخلات نامیمون امریکا و … بخش از وضعیت نامیمون به حال رئيس جمهور رابطه دارند به انکشافات اخیر کشور و منطقه و اوجګیری مناقشات امریکا و روس و نظربه بکار ګیری مجدد افغانها در جنګ ابر قدرت ها، و جنګهای نیابتی که اين همه به هم دست داده و نشان میدهد كه وضع پاکستان، ایران، بلوچان، پشتونخوا، هند، روشها و تلاشهای جدید و جدید جاه طلبان و متعصبین قومی و سمتی و تشنګان قدرت داخلی و … بلې این همه و همه در وضع موجود ناهنجار کشور ما و برخورد با حناب داکتر غنی رول بس مهم دارند.
    شواهد و قرائن دور و نزدیک نشان میدهد که تقسیم مجدد منطقه و درین میان برداشته شدن غدهء سرطانی به نام پاکستان با بم اتومی همه و همه توسط سناریست های جهانی و منطقوی روی دست است و درین میان بهانه های خورد و بزرګ به ان صف بندی های و تقسیم جدید منطقه روی دست اند که برای چنین صف بندی های جدید بهانه های در موارد موجه و در موارد غیر موجه بکار برده میشوند. موارد غیر موجه ان همین اتهام جناب داکنر غنی به قوم ګرایی است.
    حقیقت غیر قابل انکار این است درین میان داکتر اشرف غنی تحصیل کرده و نامدار کشور با تمام مشاکل در مشروعیت خویش در تصدی ریاست جمهوری به صورت مسلم فرصت و شخص اکادمیک غیر قابل تکرار برای افغانستان بود و هنوز است که با موانع زیادی مواجه و دست به ګریبان است.
    درین میان عده از خدا نه شناسان و انسانان بې رحم به ملت افغان و بخاطر کسب مال ، منال و قدرت به هر وسیله غیر انسانی متوصل شده و دست زده تا هرچه بیشتر از پیش به مال و منال و قدرت برسند. روز جزا و سزا و ملت به خون کشیده و به خاک و خون غلتیده افغان را فراموش کرده و به هر تهمت غیر موجه و کاذب هم که شده دست میزنند و بهانه میکنند.
    یکبار دیګر تأکید داریم و میګوییم که اداره و رهبری افغانی مشاکل خود را بنابر عوامل مختلف و بالا ذکر شده دارد که بخش ان موجه و بخش دیګر غیر موجه اند. درست است جناب داکتر غنی بنابر شواهدبیشترین کار را به شانه خود ګرفته و صلاحیت های دیګران را محدود کرده که دلایل خود را خواهد داشت و دارد، اما مشکل یک امر نورمال است که در حاکمیت موجود لذا بخاطر منافع علیای کشور و مردم ضرورت جدی است تا این زمامداران دربین خود نشسته و عوض حل مسایل مشاکل داخلی از طریق میدیا و عوض سیستم براندازی به بحث ، تفاهم و منطق سخن با اولویت دادن منافع ملت افغان امور را تنظيم و تفاهم بدارند.
    این خواست ملت افغان است،
    این خواست انسانیت
    و این خواست منطق و سخن حق و دولتداری خوب است.
    نه ګذارید تا فرصت طلبان و دشمنان وطن با تحلیل ها و مشوره های بد شما را بیشتر به جان هم بیاندازند و در تناقض و در برابر امر صلح ، خدمت به ملت و ابادی شمارا قرار داده و خیر و امنیت را به مخاطره بکشند.
    پایان بې پایان

  2. اتهام قومگرایی رئیس جمھور غني بې اساس است!
    منطق سخن، عدالت و انسانيت حكم ميكند كه ادعای پیش کردی و اتھام بستی دلیل را بیاور تا دیگران ھم باور کنند.
    در مورد اقای داکتر اشرف تمام ادعا های قومګرایی باطل، بې اساس و دروغ اند. جناب غني بنابر خطر اش، بنابر طبیعت و بنا بر وضع صحي اش، بنابر عمرش و بلاخره بنابر شناخت اش از مسایل و یا در موارد بنابر دیده درایی اشخاص که باوې در ساحهء کار مواجه میشود برخورد جدي موجه و در موارد بنابر عوامل طبعی فوق غیر موجه برخورد های بخصوص جدی داشته بتشد و شواهد نشان میدهد که دارد کاملا ممکن و درست است اما تمام شواهد نشان میدهد که متعصب و قومګرا ی منفی نیست و افرادیکه در زمینه چالاکی نمایند زود تشخیص نموده و برخورد جدی تر از نورمال دارد. در موارد ګرفتن دوای مشخص مشکل را رفع اما در موارد نا وقت اما در موارد دیګر ازین وضع سو استفاده میدارند. سوء استفاده ناشی از نتایج انتخابات ریاست جمهوری، قدرت مافیایی قوی شده در ۱۸ سال گذشته، مداخلات نامیمون امریکا و … و بخش ان به انکشافات اخیر کشور و منطقه و اوجګیری مناقشات امریکا و روس و نظر بکار ګیری مجدد افغانها در جنګ ابر قدرت ها، همه به هم دست داد و نشان میدهد وضع پاکستان، ایران، بلوچان، پختنونخوا، هند، جاه طلبان و متعصبین قومی و سمتی و تشنګان قدرت داخلی بلې این همه و همه در وضع موجود ناهنجار کشور ما رول بس مهم دارند.
    شواهد و قرائن دور و نزدیک نشان میدهد که تقسیم مجدد منطقه و درین میان برداشته شدن غدهء سرطانی به نام پاکستان با بم اتومی همه و همه توسط سناریست های جهانی و منطقوی روی دست است و درین میان بهانه های خورد و بزرګ به ان صف بندی های و تقسیم جدید منطقه روی دست است.
    درین میان داکتر اشرف غنی تحصیل کرده و نامدار کشور با تمام مشاکل در مشروعیت فرصت شخص اکادمیک برای افغانستان بود و هنوز است که با موانع زیادی مواجه است. عده از خدا نه شناسان و انسانان بې رحم به ملت افغان و بخاطر کسب مال ومنال و قدرت به هر وسیله اغیر انسانی دست زده تا ه چه بیشتر از پیش به مال و منال و قدرت برسند و روز جزا و سزا و ملت به خاک و خون غلتیده افغان را فراموش کرده و به هر تهمت غیر موجه و کاذب هم که شده دست میزنند. یکبار دیګر تأکید دارم و میګوییم که اداره و رهبری افغانی مشاکا خود را بنابر عوامل مختلف داد که بخش ان موجه و بخش دیګر غیر موجه و جناب داکتر غنی بنابر شواهدی بیشتر کار را به شانه خود ګرفته و صلاحیت های دیګران را محدود کرده که دلایل خود را خواهد داست اما مشکل یک امر نورمال است که بر حاکمیت است دربین خود نسسته و عوض حل مسایل از طریق میدیا و سیستم براندازی به بحث و تفاهم و منطق سخن با اولویت دادن منافع ملت افغان امور را تنظيم بدارند. این خواست ملت افغان است، این خواست انسانیت و این خواست منطق و یخن حق و دولتداری خوب است. نه ګذارید تا فرصت طلبان و دشمنان وطن با تحلیل ها و مشوره بد شما را بیشتر به جان هم بیاندازند و ملا و امر صلح را به مخاطره بکشند. پایان بې پایان

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *