داکتر عبدالله عبدالله، رییس اجرایی حکومت وحدت ملی برای شرکت در اجلاس سران سازمان همکاریهای منطقهای شانگهای، به آستانه، پایتخت قزاقستان رفته است. افغانستان، پاکستان و ایران به عنوان اعضای ناظر در اجلاس این سازمان حضور مییابند؛ ولی از چند سال به اینسو تلاشهایی جریان دارند که افغانستان به عضویت دایم این سازمان درآید.
گفته میشود خطر بنیادگرایی و افراطگرایی در منطقه و تهدید روزافزون تروریسم از مباحث اصلی این نشست بودهاند
در چند سال اخیر با گسترش تهدیدهای افراطگرایی و تروریسم در منطقه، اهمیت افغانستان و پاکستان در این اجلاس بیشتر شده است؛ چون این دو کشور در خط مقدم مبارزه با افراطگرایی و تروریسم قرار دارند. سازمانهای منطقهای در آسیا؛ مانند شانگهای، سارک، ایکو و دیگر سازمانهای کوچک و بزرگ در ابتدا همه با موضوع گسترش همکاریهای اقتصادی ایجاد شده بودند؛ اما با گسترش پدیدهی افراطگرایی و تهدید تروریسم، این سازمانها ناگزیر شدند که همکاریهای امنیتی و مبارزه با چالشهای منطقهای را نیز در محور نشستها و گفتوگوهایشان قرار دهند. در تمام نشستهای سالانهی این سازمانها، بحث مبارزه با تروریسم و افراطگرایی به عنوان آجندای اصلی این نشستها شامل شده و کم کم دارد تهدید روزافزون افراطگرایی و تروریسم بر رویکردهای اقتصادی این سازمانها غلبه میکند.
وجود افغانستان و پاکستان به عنوان خط مقدم جبههی مبارزه با تروریسم و افراطگرایی، در گفتمانهای منطقهای ضروری است. پاکستان، ضمن اینکه از صدور افراطگرایی و تروریسم به عنوان یک رویکرد استراتژیک در منطقه استفاده میکند؛ اما خودش نیز در آتش این پدیده میسوزد. افغانستان در خط نخست جبههی مبارزهی جهانی با پدیدهی افراطگرایی و تروریسم بینالملل قرار دارد و امنیت کشورهای منطقه به جنگ در این جبهه وابسته است. خصوصا اینکه با خروج نیروهای ناتو، حکومت افغانستان به تنهایی بار مبارزه با تروریسم بینالملل را به عهده میگیرد و این امر برای کشورهای منطقه نگران کننده است.
درک مشترک منطقه از تهدید روزافزون افراطگرایی و غلبهی این الزام بر رویکرد اقتصادی سازمانهای منطقهای، فرصت خوبی برای افغانستان است تا همکاری کشورهای منطقه را در مبارزه با تروریسم جلب کند. دولت افغانستان باید در این نشستها تمام کشورهای منطقه را وادار کند تا در مبارزه با تروریسم و افراطگرایی همکاری صادقانه کنند. دولت افغانستان در سیزده سال گذشته نتوانسته پاکستان را وادار کند که از صدور افراطگرایی و حمایت از تروریسم در افغانستان دست بکشد؛ اما نشست شانگهای فرصت مساعدی است تا با طرح این چالش، از کشورهای منطقه، خصوصا چین و روسیه بخواهد که بالای پاکستان فشار آورند تا از صدور افراطگرایی و تروریسم در افغانستان دست بکشد.
هرچند همکاریهای اقتصادی و تسهیل روند همگرایی منطقهای، به عنوان یکی از اهداف درازمدت سیاست خارجی افغانستان، یک اولویت است؛ اما این نشستها در حال حاضر فقط از رویکرد امنیتی برای افغانستان مفید اند؛ رویکردی که کشورهای منطقه را ملزم به همکاری صادقانه در مبارزه با تروریسم و تأمین امنیت در افغانستان میکند. با توجه به تحولات منطقه و تهدید روزافزون افراطگرایی و تروریسم، این گفتمان بر دیگر رویکردهای اقتصادی و سیاسی منطقه غلبه مییابد و دولت افغانستان باید این الزام را تقویت کند.
اما متأسفانه حکومت افغانستان تاکنون فاقد یک طرح مشخص و کارآمد منطقهای بوده است. در تمام نشستهای این سازمانها افغانستان در سطح رییس جمهور اشتراک داشته؛ اما تاکنون شاهد یک برنامهی عملی این سازمانها در مسایل امنیتی افغانستان نبودهایم. تعهدات آنها در نشستهای مختلفشان پیگیری نشده و دولت افغانستان در اجلاس بعدی آنها بیبرنامهتر از گذشته ظاهر شده است. اکنون نیز امید زیادی وجود ندارد که حکومت وحدت ملی با طرح مشخص در این اجلاس حضور یافته باشد و از درک مشترک منطقه در مبارزه با تروریسم، خصوصا در متقاعد ساختن پاکستان به دست کشیدن از صدور این پدیده، استفاده کند.