پنجاه و شش

در این اواخر رییس‌جمهور غنی ادعا کرد که این که دولت نتوانست گروهی از مسافران ربوده شده را از چنگ طالبان رها کند، به این خاطر بود که ربایند‌گان آنان را ۵۶ بار تغییر مکان دادند. قصد جناب رییس‌جمهور از گفتن چنین سخنی ظاهراً این بود که نشان بدهد دولت او چقدر نگران وضعیت این ربوده‌ شده‌ها بوده و چقدر اوضاع را زیر نظر داشته. اولین سوالی که در این مورد در ذهن آدم می‌‌گردد این است که دولتی که تا این حد بر جزییات حرکت ربایندهگان مسلط بوده چرا هیچ تلاشی برای آزادی مسافران دربند نکرده است؟ البته برای دولت خیلی ساده است که پاسخ میان خالی اما شدیدی به این سوال بدهد و مثلا ما را متهم کند که با ظرافتِ کارهای امنیتی و عملیات نجات بیگانه‌ایم و نمی‌دانیم که در تمام این ۵۶ بار هر حرکت نسنجیده‌ی دولت می‌توانست به قیمت جان ربوده شده‌گان تمام شود. دولت می‌تواند این را بگوید، اما دو مشکل دیگر باقی ماند:

یکی این که خود ربوده شده‌گان (که حالا آزاد شده‌اند) گفته‌اند که فقط یک بار از یک جا به جای دیگری انتقال داده شده‌اند و نه ۵۶ بار. دیگری مسئله‌ی بزرگ‌تری است که مایه و مقصود اصلی این یادداشت هم هست و آن این است:

دولتی که در طول چندین ماه بر ۵۶ بار منتقل شدن ربوده شده‌گان از یک محل به محل دیگر اشراف داشت، آیا از موارد پُرشمار و مکرر محاصره شدن سربازان اردوی ملی در جلریز و بدخشان و کندز و غورماچ و… هم خبر داشت؟ اگر خبر داشت، چرا کاری نکرد و در هر مورد ده‌ها سرباز روزها در محاصره ماندند و آخر تیرباران شدند و گردن زده شدند؟ اگر خبر نداشت، سوال این است که چه‌طور است که دولت بر ۵۶ بار منتقل شدن چند نفر گروگان این قدر نظارت دقیق داشته، اما متوجه نبوده که طالبان در چندین مورد مهم‌ترین مراکز و پُسته‌های اردوی ملی را محاصره می‌کنند؟ چه‌گونه ممکن است دولت از ۵۶ بار منتقل شدن مخفیانه‌ی ربوده‌ شده‌گان باخبر بوده باشد، اما از انتقال صدها طالب مسلح به سلاح‌های سنگین به کندز بی‌خبر بوده باشد؟

وقتی که ادعایی می‌کنیم (برای نشان دادن کفایت خود)، ناگزیر باید به سوال‌های دیگری هم پاسخ بدهیم که در دامن آن ادعای اولی می‌رویند.

دیدگاه‌های شما

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *