منتقدان تصمیم خروج نیروهای نظامی ما از افغانستان، باید به یک سوال پاسخ دهند: بهجای این کار، چه باید کرد؟
به باور آنها، آمریکا تا چه زمانی باید در آن کشور حضور داشته باشد تا اطمینان پیدا کند که طرف مورد حمایت ما در قدرت باقی میماند؟ «وال استریت ژورنال» در مقالهای نوشته است که ما باید به افغانستان و عراق همان قدر تعهد داشته باشیم که به کرهی جنوبی و اروپا نشان دادیم. در اروپا این تعهد 70 سال و در کرهی جنوبی 62 سال به طول انجامیده است. آیا جنگطلبان معتقدند ما باید مایل باشیم که برای دههها و با صرف دهها میلیارد دالری که بابت هزاران نیروی نظامی آمریکا هزینه میشود، تا زمانی که مطمئن شویم متحدان ما قادر به پیروزی در جنگ هستند، در آن منطقه بمانیم؟
و بله، روشن است که ما در مورد نیروهای نظامی صحبت میکنیم. من با تعدادی از افرادی که بهعنوان «مشاوران» نظامی آمریکایی برای ارتش افغانستان خدمت کردند، صحبت کردهام. وظیفهی آنها همراهی افغانها در جنگها و کمک به آنها برای پیروزی است. اما این ایده که یک مشاور تنها در گوشهای میایستد و دستورالعمل صادر میکند درحالی که جنگ جریان دارد، کاملاً نامعقول است. بمبگذاری اخیر در یک بیمارستان در افغانستان، تایید بیشتری بر این است که ما کاملاً یک نقش نظامی در آنجا ایفا میکنیم.
مسلماً، اگر قرار بود رییسجمهور اوباما طرح خود را برای خروج بخش اعظم نیروهای نظامی آمریکا تا پایان سال آینده دنبال کند، خطر اینکه آدمهای بد بار دیگر کشور را بدست بگیرند، وجود داشت. من برای افغانها عمیقاً احساس تاسف میکنم اما این تصور که آمریکا در افغانستان مداخله کرده است تا یک حکومت مشخص را بر روی کار بیاورد، و این به نوعی تعهد اخلاقی و استراتژیک است تا برای همیشه آنجا بماند و مطمئن شود که این حکومت قدرت را از دست نمیدهد، اشتباه محض است.
یک مسئله این است که گرچه یکی از نگرانیهای استراتژیک اصلی ما بررسی رشد نفوذ ایران است، از یاد نبرید که شیعیان ایران و سنیمذهبان بنیادگرای طالبان، دشمن یکدیگر هستند. ایران میخواهد طالبان را شکستخورده ببیند؛ همانگونه که از سرنگونی دشمن خود، صدامحسین که یک سنی سکولار بود، نیز استقبال کرد.
همچنین این یک حقیقت مسلم است که دخالت نامحدود در افغانستان و عراق، و نیز مداخلات بیشتر در سوریه، تا حد زیادی بودجهی نظامی را افزایش میدهد که مسلماً هزینهی آن کمآوردن در بخشهای دیگر است.
من با این ایده که بودجهی امنیت اجتماعی و خدماتی در آینده به دلیل منطق اقتصادی این برنامهها کاهش یابند موافق نیستم. در حقیقت، این برنامهها به آسانی و با تغییراتی در سیاست، به شکلی که مشکلی برای دسترسی افراد مسن به زندگی مناسب بهوجود نیاورند، میتوانند ثابت بمانند. اما من اذعان میکنم که اگر جناح مکین،گراهام،آیوت در مجلس سنا پیروز شوند، منجر به افزایش قابلتوجه تعهدات نظامی ما میشود. تعهداتی که ما در حال ساختن آن در شرق میانه هستیم و در صورت گسترش نامحدود آنها در تأمین مالی این برنامهها دچار مشکل خواهیم شد.
برای اینکه به موضوع اصلی برگردیم، باید بگویم که هفتهی گذشته من تذکر داده بودم که ما هرگز صاحب افغانستان نبودهایم و بنابراین، نمیتوانیم آن را از دست بدهیم.
اگر طالبان دوباره کنترل را بدست بیاورند، من جداً برای مردم افغانستان متاسف خواهم بود. و ما حق داریم تا این مسئله را کاملا روشن بسازیم که اگر بار دیگر افغانستان بهعنوان پایگاهی برای حمله به آمریکا استفاده شود، آمریکاییها بهشدت انتقام خواهند گرفت. این انتقام شامل استفاده از هواپیماهای بدون سرنشین برای کشتن افرادی خواهد شد که میخواهند ما را بکشند. اگر طالبان اجازه بدهند از آنها برای حمله بر ما یا متحدان ما استفاده شود، ما آشکارا میگوییم که پاسخ خواهیم داد.
اما این مسئله، بسیار متفاوت از این است که ما اعلام کنیم که حضور نامحدود و کافی برای تضمین پیروزی طرف مورد حمایت خودمان بر طرف دیگر خواهیم داشت. ارتش آمریکا از ما محافظت خواهد کرد. ممکن زمانی پیش بیاید که ما وادار شویم از آنها بخواهیم تا تهدید مشخصی را خنثا کنند. با اینحال، این هرگز به این معنا نیست که ما با صرف هزینهای صدها میلیارد دالری در طی سالهای آینده، تضمین کنیم که جنگها در سوریه، عراق و افغانستان، با پیروزی جانبی که ما میخواهیم پایان مییابند.
تکرار میکنم که من بهخوبی درک میکنم دلیل نگرانی اوباما نسبت به اتهام «از دستدادن افغانستان» و پیوستن هیلاری کلینتون برای حمایت از تصمیم اوباما در رابطه با این موضوع چیست؛ اما من بهشدت اعتقاد دارم که آنها خواست مردم آمریکا را برای واقعبین بودن نسبت به آنچه ما در افغانستان قادر به انجام آن نیستیم، دستکم گرفتهاند.
منتقدان جنگطلب رییسجمهور نیز این را درک میکنند. باوجود تمام اتهاماتی که آنها به رییسجمهور وارد کردهاند مبنی بر اینکه او تمایلی به حفظ حضور عمدهی نظامی را در این کشورها حفظ کند، آنها هرگز در کنگره از جای خود بلند نشدهاند تا این را به تصویب برسانند. دلیل آن روشن است: آنها میدانند که رایدهندگان در مواجهه با این انتخاب، رای منفی خواهند داد.
نکتهی نهایی که هم رییسجمهور و هم وزیر امور خارجهی سابق کلینتون باید درک کنند این است که: هر قدمی که آنها بردارند، انتقادهای جناح راست را کم نمیکند. کسانی که فکر میکنند این مسلماً به نفع آمریکا است که مطمئن شود طالبان هرگز دولت افغانستان را شکست نمیدهد، بهدرستی توجه داشته باشند که چند هزار سرباز بیشتری را که رییسجمهور در مورد نگهداشتن آنها برای یکی دو سال بیشتر صحبت میکند، هیچ تفاوت اساسی بهوجود نمیآورند.
این منتقدان خواستار تعهدی نامحدود، گسترده و با هزینهای سنگین هستند تا مطمئن شوند این کشورها به خوبی اداره میشوند. ما از عهدهی این کار بر نمیآییم. حتا اگر بخواهیم هم نمیتوانیم این کار را انجام بدهیم و از طرف دیگر، منافع استراتژیک ما آن را تقاضا نمیکند.