گروگان‌گیری؛ استراتژی تفرُق و عادی پنداری حکومت

عرفان مهران

گروگان‌گیری در زابل یک بار دیگر رقم خورد. اوایل صبح روز گذشته، افراد مسلح ناشناس 20 مسافر دیگر را در منطقه نورک ولایت زابل از وسایط مسافربری پیاده کرده و باخود بردند. براساس گزارش‌ها، افراد ربوده شده از قوم هزاره می‌باشند و گروگان‌گیران، آنان را به شکل هدفمند از وسایط مسافربری شناسایی و به گروگان گرفته‌اند. تاکنون از سرنوشت گروگان‌ها اطلاعات دقیقی در دست نیست اما براساس برخی روایت‌ها بخشی از گروگان‌ها تاکنون آزاد شده و برخی دیگر هنوز در دست گروگان‌گیران‌اند. پدیده گروگان‌گیری در ولایت زابل از حدود یک سال به این سو تشدید شده و در این مدت چندین تن به اشکال مختلف توسط افراد مسلح ناشناس ربوده شدند که برخی آزاد، برخی سر بریده شدند و برخی هم تا کنون به اسارت باقی مانده‌اند.

گروگان‌گیری به یکی از حساس‌ترین مسایل امنیتی در کشور مبدل گردیده است. عامل اصلی گروگان‌گیری داعش و طالبان می‌باشند که به شکل هدفمند به این کار دست می‌زنند. گزینشی بودن گروگان‌گیری آن را از یک واقعه‌ی محض امنیتی بیرون کرده و آن را به یک مسئله جدی با تبعات و پیامدهای مشخص تبدیل نموده است. در گروگان‌گیری، بخشی از بدنه‌ی جامعه هدف قرار می‌گیرد و این کار به شکل سیستماتیک، متعصبانه و بی‌رحمانه انجام می‌شود. در حالی‌که در وقایع دیگر، کلیت اعضای جامعه در مواجهه با دشمن مشترک قربانی می‌دهند و مردم فارغ از گرایشات قومی، مذهبی و سمتی با این پدیده برخورد می‌کنند. بدین اساس، واقعه گروگان‌گیری متفاوت از هر واقعه‌ی دیگری است که همه روزه در گوشه و کنار کشور اتفاق می‌افتد. گروگان‌گیری با این رویکرد، پیامدهای متفاوتی را به دنبال خواهد داشت. فارغ از هر پیامد دیگر، گروگان‌گیری با این شیوه می‌تواند شکاف‌های موجود در جامعه را تشدید کند. دشمن با این کار آگاهانه در صدد بازتعریف شکاف‌های موجود در جامعه می‌باشد. افغانستان به لحاظ ساختاری، یک جامعه‌ی متکثر و چند قومی است که بخش عمده‌ی منازعات حول محور قومیت اتفاق افتاده است. بنابراین، در شرایط موجود دشمن درصدد بازتعریف این شکاف در میان مردم افغانستان شده تا از یک‌طرف جایگاه خود را در میان بخشی از مردم تقویت بخشیده و از طرف دیگر دولت را تحت فشار بیشتر قرار دهد. این سیاست تفرقه‌سازی در کشورهای دیگر از جمله عراق و سوریه نیز پیگری شد و با موفقیت عملی گردید. تجربه‌ی آن کشورها نشان می‌دهد که سیاست تفرقه اندازی بیش از هر عامل دیگری در پیشرفت و گسترش نفوذ داعش و گروه‌های مخالف مسلح دولت موثر بوده است. در افغانستان نیز با توجه به ظرفیت‌های بالقوه در سطح جامعه، امکان موفقیت این برنامه وجود دارد. تحرکات اخیر در ولسوالی‌های جاغوری و زابل موید این حرف است. به دنبال وقوع چندین حادثه گروگان‌گیری در زابل و بی‌تفاوتی حکومت نسبت به آن، مردم جاغوری مجبور شد دست به اقدام مشابه بزنند. این کار مردمان منطقه را تا سطح یک جنگ تمام عیار نزدیک ساخت و اعتمادی را که مردم منطقه طی مدت‌های طولانی ایجاد کرده بودند، به بدبینی تبدیل ساخت. بنابراین، هدف اصلی دشمنان از انجام این کار تا حدودی با موفقیت به همراه بود. هرچند هنوز این شکاف‌ها به شکست کامل منجر نشده است، اما تداوم وضع موجود اندک اندک این وضعیت را رقم خواهد زد.

علی‌رغم حساسیت این مسئله، دولت تاکنون با بی‌تفاوتی با آن برخورد کرده است. پس از آن‌که سی و یک نفر در زمستان سال قبل بدست داعش به گروگان رفت، دولت تحت فشار شدید افکار عمومی واکنش خیلی عادی به مسئله نشان داد. در آغاز واقعه، عملیات برای رهایی گروگان‌ها انجام شد اما بی‌نتیجه پایان یافت. پس از آن هیچ اقدامی موثری از سوی دولت صورت نگرفت و 19 تن از 31 گروگانی که آزاد گردید، با پا در میانی بزرگان محل و مردم منطقه بود. دولت در زمینه رهایی این گروگان‌ها نه تنها کوتاهی کرد، بلکه مرتب به مردم اطلاعات نادرست داد و با این کار افکار عمومی را منحرف کرده و قضیه را مسکوت نگه داشت. باوجود وقوع چندین رویداد دیگر گروگان‌گیری در این منطقه، حکومت هم‌چنان با بی‌تفاوتی وضعیت را نظاره کرد و هیچ اقدامی از خود نشان نداد. این سکوت با سربریدن هفت تن از گروگانان در زابل شکسته شد و اعتراض مردم باعث شد حکومت وعده‌هایی را در جهت حل مسئله به مردم بدهد. وعده‌های حکومت ظاهراً بر سرکوب داعش و مخالفان دولت در این منطقه متمرکز بود و مطالبات دیگر معترضان برای حل دایمی این مسئله مورد قبول واقع نشد. اما هنوز که نزدیک به ده روز از اعتراضات گسترده‌ی مردمی می‌گذرد، حکومت هیچ اقدامی حتا برای سرکوب داعش و طالبان در این منطقه نکرده است. هنوز این منطقه با تهدیدات بلند مواجه می‌باشد و وضعیت نه تنها بهبود نیافته بلکه در اثر بی‌تفاوتی حکومت پیچیده‌تر و دشوارتر گردیده است.

ظاهراً حکومت مسئله گروگان‌گیری را در ردیف وقایع دیگر امنیتی در کشور تلقی نموده و آن‌را در شرایط موجود یک امر عادی می‌پندارد. همین عادی پنداری و عدم پذیرش آن به مثابه یک مسئله جدی امنیتی، باعث شده هیچ اقدام موثری در این زمینه صورت نگیرد. در حالی‌که دشمن ماهرانه با این اقدام خود، عملاً زمینه رویارویی مردم با حکومت را فراهم ساخته است. بدون شک تداوم وضعیت موجود و تعلل بیش از حد حکومت در رسیدگی به مسئله گروگان‌گیری در زابل و عدم اجرای تعهدات‌اش به مطالبات مردم، این بار حکومت را در شرایط دشوارتری قرار خواهد داد. شاید دولت مردان ما فراموش کرده‌اند که با تعلل این چنینی، صف ناخواسته‌ی جدیدی از مردم را به روی خود قرار می‌دهند.

دیدگاه‌های شما

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *