اداره عالی مبارزه علیه فساد اداری فهرست داراییهای اشرف غنی و عبدالله را منتشر کرد اما ارائه ارقام داراییهای منقول و غیر منقول رییس حکومت وحدت ملی و رییس اجراییه مورد استقبال مردم قرار نگرفت. بر اساس آمار ارائه شده از جانب اداره مبارزه علیه فساد اداری، داراییهای سران حکومت وحدت ملی به دهها میلیون افغانی میرسد و این ثروت که شامل داراییهای منقول و غیر منقول است، با توجه به فقر فراگیر در افغانستان قابل ملاحظه است.
اداره مبارزه علیه فساد اداری، هدف از ثبت و اعلام فهرست داراییهای مقامهای عالی رتبه حکومتی را ایجاد شفافیت و مبارزه با فساد خوانده است. ثبت و اعلام داراییهای مقامهای حکومتی از دوران حکومت پیشین آغاز شد اما پس از شکلگیری حکومت وحدت ملی این نخستینبار است که این اداره، داراییهای مقامهای عالی حکومت وحدت ملی را ثبت و منتشر میکند.
مسئله این است که چرا نشر داراییهای غنی و عبدالله با واکنشهای منفی و اغلب تمسخرآمیز مردم روبهرو شد؟ چرا کسی باور نمیکند آنچه را که اداره مبارزه با فساد نشر کرده است، داراییهای واقعی سران حکومت وحدت ملی است؟ آیا میلیونها افغانی را که غنی و عبدالله بهعنوان داراییهای شخصی شان ثبت و گزارش کردهاند، چیزی کمی است؟ چرا مردم فکر میکنند ثروت غنی و عبدالله فراتر از ارقامی است که اداره مبارزه علیه فساد نشر کرده است؟
اول، در گذشته این روش آنگونه که انتظار میرفت منتج به شفافیت و کاهش فساد در بروکراسی افغانستان نشد و جلو رشد ثروتهای بادآوردهی مقامهای حکومتی را نگرفت بلکه با گذشت زمان و ثبت داراییهای مقامهای حکومتی، نه تنها فساد با کاهش روبهرو نشد بلکه تا مرحلهی پیش رفت که افغانستان را در صدر کشورهای فاسد جهان قرار داد. واکنشهای مردم پس از نشر داراییهای غنی و عبدالله ناشی از تجربههای ناکام و گذشتهی تلخ این روش است که نتوانست فساد گسترده در دستگاه حکومت پیشین را کمرنگ کند و داراییهای مقامهای حکومتی را بهصورت واقعی به مردم اطلاع بدهد.
دوم، بیباوریهای مردم نسبت به داراییهای سران حکومت بر میگردند به سیاستهای نیرنگ و فریب که این سیاستمداران از خود در جامعه به نمایش گذاشتهاند. مردم در هیچ زمان و در هیچ حوزهی شاهد حرفها و عملکردهای صادقانه سیاستمداران خود نبودهاند و هرچه از جانب حکومت و عاملان آن شنیده یا تجربه کردهاند، دروغ و غیر واقعی بوده است. بنابراین مردم به سادگی حرفهای سیاستمداران شان را باور نمیکنند بلکه با بدگمانی به آن نگاه میکنند.
سوم، اکثریت مردم زیر خط فقر زندگی میکنند و برای رفع نیازهای اولیه شان عرق میریزند. دهها میلیون افغانی ثروت غنی و عبدالله نشان میدهد که شکاف میان مردم و سران حکومت از زمین تا آسمان است. با این وجود و فاصله زیادی که میان مردم و سران حکومت از نظر دارایی و ثروت وجود دارد بازهم این ثروت قابل ملاحظه- البته در افغانستان-برای مردم چیزی کمی است. میلیاردها افغانی که حکومت از عواید گمرکات، مالیات و دهها مجاری دیگر بهدست میآورد، کمترین خدمات را برای مردم ارائه میکند و بخش اعظم این پولها صرف معاش و مورد استفاده شخصی و غیر قانونی مقامهای حکومتی قرار میگیرد.
آنچه اما غیرواقعی بودن ثروت مقامها را ثابت میسازد، ناتوانی اداره مبارزه علیه فساد برای ثبت داراییهای مقامهای بلند پایه حکومتی است. این اداره برای ایجاد اطمینان مکانیسم ثبت داراییهای مقامها را اعلام نمیکند. آیا اداره مبارزه علیه فساد تنها فورمه ثبت دارایی را به مقامها میفرستد و آنها هرچه دلشان خواست مینویسند؟ مردم چهطوری باور کنند که اشرف غنی در آمریکا یک آپارتمان دارد و حساب بانکی عبدالله را چه کسی بازرسی کرده است؟ اداره مبارزه علیه فساد برای واقعی بودن داراییهای غنی و عبدالله به کشورها نامه رسمی فرستاده است؟ از بانکها گزارش داراییهای این دو را خواسته است؟ پولهای نقد غنی در کدام بانکها نگهداری میشود؟
اداره مبارزه علیه فساد فقط و صرفاً یک فورمه ساده را برای مقامها میفرستد تا داراییهای شان را روی فورمه ثبت کنند. بنابراین مقامها دوست ندارند گزارش واقعی از ثروت و دارایی شان را به مردم گزارش بدهند. این روش مبهم و پر از پرسشهای بیپاسخ است.