ناگفته‌های یک خواجه عبدالله

بر پدرش نالد، زنده باشی و دیده باشی که کدام کشورها در احیا و تقویت تروریسم دست دارند، بعدش بشنوی که همین کشورها دست به دست هم داده که علیه تروریسم مبارزه کنند.
خیلی از عزیزان می‌پرسند که 600 میلیون دالر کابل‌بانک کجا شد؟ تا جایی‌که من خبر دارم، دو میلیونش رفته به مشاور، ها؟! سه میلیونش رفته به جیب نماینده خاص، مگر نه؟! شاید ده-بیست میلیونش پیش رییس باشد، بقیه‌اش را از زاخیلوال بپرسید، من چه کاره مملکتم؟
سوالی دیگری که مطرح است، این است که خلیل الله فیروزی چه‌طور از زندان آمد و در افتتاح شهرک هوشمند حاضر شد؟ خیلی راحت عزیزم. رییس جمهور دستور داد که بیاید، موتر ضد گلوله برایش فرستاد. سگرت Marlboro هم برایش آماده کردند. کت شلوارش را اتو کرده برد که با تیپ خراب نیاید. حالا شما فرض کنید خلیل الله فیروزی باشید، نمی‌آیید؟ مگر مغز خر خورده باشید که نیایید.
ما همیشه دعا می‌کنیم که «خدایا آن‌چه شایان است آن کن». حتا این دعا را روی شیشه‌ی پشتی موترها نوشته می‌کنیم که دیگران هم بخوانند. لابد دعای ما قبول شده که کشور عزیز و سربلند ما در آسیا به مقام بهترین کشور توسعه نیافته و بدبخت دست یافته است. جا دارد قبول شدن دعای خویش را جشن بگیریم.
رهبری که ادعا دارد قوت ما در وحدت ماست، منظورش این است که من هرچه گفتم شما قبول کنید، اگر قبول کردید، وحدت تامین است و اگر نکردید، خدا شما را با طوفان برابر کند که در برابر وحدت مردم افغانستان ایستاد می‌شوید.
گاهی دو کلمه کافی است که تمام بدبختی‌های افغانستان را به تصویر بکشند. این روزها، دو کلمه‌ی که می‌توانند تمام بدبختی‌های افغانستان را به تصویر بکشند، «اتحادیه‌ی استادان» است.
یک رییس جمهور می‌تواند برادر داشته باشد و برادرش می‌تواند به او بگوید که فلانی پسر کاکایت را که مشاور مقرر کرده‌ای، دزد است. در این خصوص تمام قوانین با صراحت از برادر معترض رییس جمهور حمایت می‌کند، حتا به او اجازه می‌دهد که از شراکت رییس دفتر با آن پسرکاکای دزد رییس جمهور سخن بگوید. اشرف غنی ممکن بگوید والله اعلم!
تجربه نشان می‌دهد، اگر تا کنون نشان نداده، از این به بعد باید نشان بدهد که حکومت‌های وحدت ملی مشاور چاق کرده و برای روز مبادا نگه‌شان می‌دارد. روز مبادا یعنی افشاء شدن دست‌برد به سرمایه و اعتماد مردم.
از میان مجموع مشاورانی که تا حالا در ریاست جمهوری و ریاست اجرائیه استخدام شده، از هر کدام که بپرسی تا حالا چند مشوره و در کدام زمینه‌ها دادی؟ خواهند گفت که هیچ و در هیچ زمینه‌ای! بعدش اگر خدای نخواسته بپرسی که عنوان مشاوریت یعنی چه؟ خواهند گفت همان چند هزار معاشی که می‌گیریم! لطفاً نپرسید که برای چه معاش می‌گیرید، شما که هیچ‌کاری نمی‌کنید؟ ممکن اعصاب شان خراب شود و بگوید که معاش می‌گیریم تا وضع ما خوب شود و خواستگاری عمه‌ات بیاییم.
آن‌هایی‌که در این مدت ثابت کرده‌اند که دزدان موفق و دولت‌مردان بی‌شعوری هستند، مطمئناً این توانایی را دارند که در آینده هم دزدی کنند. فقط خاک بر سر خواجه عبدالله که نمی‌تواند از خیر و شر این‌ها عبور کند. (این یکی از دلایلی است که کشور ما همیشه از طرف آخر اول می‌شود)
اگر می‌خواهید مردم شما را دیوانه خطاب نکند، همیشه در کنار افتخارات خویش، شرمند‌گی خویش را هم بیان کنید. مثلاً یکی از بهترین افتخارات آقای غنی این است که ملت او را به حیث پدر معنوی شان می‌داند و یکی از بدترین شرمند‌گی‌های او… ببخشید هنوز سورت‌بندی نشده، نام خدا این‌قدر زیاد است که جامعه‌ی جهانی از سورت‌بندی‌اش تا هنوز عاجز مانده. (توجه داشته باشید که اشرف غنی این افتخار را خودش برای خودش تراشیده، این‌طور نبوده که مثلاً یک سازمان خیریه یا کاربران فیس‌بوک که هر روز پای پست‌های صفحه ارگ او را ناسزا می‌گویند؛ برای او داده باشند).
خواجه در مورد شهرک هوشمند چیزی نمی‌فهمد، اما همین‌قدر معلومات دارد که اولین شهرک هوشمند در افغانستان قرار بود به‌دست چند شخصیت دلسوز اما بی‌هوش آباد شود. اما رییس جمهور غنی دید که نمی‌شود، قرارداد را لغو کرد تا همین شخصیت‌های دلسوز، برای یک مدتی شخصیت‌های ته‌سوز کشور باشند.
کار را به اهل کار سپردن به هر معنایی که باشد، به این معنا نیست که احمد ضیا مسعود نماینده‌ی ویژه‌ی رییس جمهور در امور اصلاحات و حکومتداری خوب باشد.
می‌گویید پارلمان داریم و باید جلو خودسری‌ها در حکومت را بگیرد. قبول! اما اول به پارلمان بفهمانید که شارتی برق و شارتی بمب دو چیز متفاوت است.
خواجه رفت که بازهم به تلویزیون ملی نگاه کند تا ببیند که اشرف غنی دیگه چه می‌گوید.

دیدگاه‌های شما

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *