حسین رهیاب (بلخی)
به نظر میرسد در عمق عذرخواهی جنرال یک «بازی» نهفته است؛ زیرا او تلاش کرده بازی بزرگی را آغاز کند و با آن «چاه» عمیقی برای تمام رقیبان حفر کند و اتفاقا این «تیر» جنرال درست به هدف هم اصابت کرده است. زیرا بعد از انتشار این عذرخواهی در فیسبوک، استقبال گستردهای از آن صورت گرفت و تمام رسانهها هم هدف آن «تیر» قرار گرفته و گرفتار «بازی»ای شدند که توسط تیم جنرال طراحی شده بود.
برای آگاه شدن از هدف جنرال بهتر است متن منتشر شده توسط او به دقت خوانده شود. یک نگاه ساده به آن متن نشان میدهد که بر خلاف تصور رسانهها و مردم، در آن متن هیچگونه «عذرخواهی» وجود ندارد و به همین دلیل تصور میشود که این متن توسط یک «تیم» سیاسی- حقوقی تهیه شده است و احتمال دارد که جنرال در تهیهی آن هم هیچنقشی نداشته باشد. به این متن دقت کنید و ببینید چقدر زیرکانه با کلمات بازی شده است:
«وقت آن فرا رسیده است که همهی ما از اثرات منفیای که سیاستهای ما در گذشته به مردم سراسر کشور رسانده است، از آنان معذرت بخواهیم. من میخواهم در این راستا پیشقدم باشم و بگویم که ما از همهی آنانی که در هردو طرف جنگها متحمل آسیب شدهاند، معذرت میخواهیم».
این بخش مهمترین قسمت و دقیقا همانجایی است که رسانهها و مردم را بهشدت تحریک کرده است و این قسمت دقیقا بیخاصیتترین قسمت آن است؛ زیرا در این متن هیچگونه مسئولیت و بار حقوقی دیده نمیشود و جنرال کهنهکار خود را همچون شاهد ناظر یا سرباز گمنامی تصویر کرده است که گویا در هیچیک از صحنهها حضور نداشته است. جنرال تصویری را نشان داده که آدم را به یاد داستاننویسان میاندازد. در داستان هم نویسنده با وجود روایت یک داستان و صحنههای آن، حق ندارد خود را نشان دهد و باید یک شاهد ناظر و البته بیطرف باشد. این همان صحنهای است که در متن جنرال هم با مهارت کامل اجرا شده است. توجه به این بخش گویای این حقیقت بزرگ است: «وقت آن فرا رسیده است که همهی ما از اثرات منفیای که سیاستهای ما در گذشته به مردم سراسر کشور رسانده است، از آنان معذرت بخواهیم.» اما این «سیاست» جنرال اولا فقط «سیاست» است و «سیاست» هزار معنا دارد و دوم، این «سیاست»، فقط «سیاست» جنرال نیست، بلکه «سیاست ما» است و سوم، چنان کلی است که هیچکس چیزی از آن نمیفهمد و چهارم، پوزشخواهی جنرال از «سیاستی» است که «اثرات منفی» داشته است و «منفی» همچون «سیاست» هزار معنا دارد و یک کلمهی کلی است که چیزی از آن به دست نمیآید.
برای مردم و بسیاری از اهالی رسانه، این متن پوزشخواهی و حتا اعتراف به جنایتهای ضدبشری تلقی شده است و جالب این که برخی پنداشتهاند که جنرال با این متن زمینهی محاکمهی خود را فراهم کرده است، این تصورات سادهنگریاند؛ زیرا به نظر میرسد این افراد یا فقط یکبار آن متن را مرور کردهاند یا خود آن را ندیده و از دیگران شنیدهاند؛ زیرا در درون این متن هیچگونه پوزشخواهی از جنگهای گذشته وجود ندارد تا چه رسد به اعتراف. این متن فقط پوزشخواهی از سیاستهای نامشخص کلی است که با کشتار، نابودی و جنایتهای جانیان در کشور ارتباط خاصی ندارد و چیزی هم از آن به دست نمیآید.
نگاه دوباره به متن نشان میدهد که یقینا هدف از نوشتن آن قسمت ذکر شدهی بالا نبوده است و بلکه قسمتهای زیرین آن دقیقا همانچیزی است که برای نویسنده یا نویسندگان آن ارزش داشته و «خوابی» است که جنرال برای «حریفان» دیده است. دقت کنید:
«در خلال این دو دههی گذشته متأسفانه حوادث ناخوشآیند در کشور اتفاق افتاده است که در جریان آن مردمان ما از هرگروه و قومی که بودهاند، متأثر شده و قربانی گردیدهاند. من به این عقیده هستم که به همان اندازه که هموطنان ترکتبارمان در این قربانیها مظلوم واقع شدهاند، سایر هموطنان من اعم از پشتون، تاجیک، هزاره و سایرین نیز مظلومانه قربانی شدهاند و درد این قربانیها برای همهیمان مشترک است».
در این قسمت برخلاف قسمت بالا که مثلا عذرخواهی از مردم است، جنرال توپ را به زمین دیگران انداخته و با یادآوری ترکتباران، خود را شریک دیگر قومیتها هم دانسته است تا حس آنان را برانگیخته و زمینهی به «دام» انداختن کاندیدهای دیگر را فراهم کند.
در قسمت بعدی جنرال به هدف اصلی نزدیک شده و جنگ را تقبیح کرده، ولی خود را به گونهای باور نکردنی از حوادث جنگی دور نشان داده است تا این تصور به ذهن آید که گویا عاملان جنگ افغانستان در این کشور نبوده و آدمهای «فضایی» بودهاند. با دقت بخوانید:
«جنگ به عنوان بدترین عمل بشری، متأسفانه از مردمان بیگناه ما قربانی گرفته است و در نتیجه ما را نسبت به هم بیاعتماد ساخته و از هم جدا نگه داشته است. این واقعیت تلخ کشور باید روزی با جسارت اذعان میشد».
در قسمت بعدی جنرال خوابش را مشخصا تعبیر کرده است: «ما میخواهیم آغازگر عصر نو و رسم نوی باشیم که به اساس آن سایرین نیز جسورانه و جوانمردانه به اشتباهات گذشته اذعان نمایند و همه با هم از تکرار آن به صورت جمعی جلوگیری کنیم».
این قسمت مهمترین قسمت متن جنرال است که در اینجا بد نیست مختصرا به هدف او از نوشتن این متن اشاره شود. تیم جنرال میداند که بیشتر رقیبان او جنگجو بوده و در جنگهای خانگی دست داشتهاند، پس با برنامهریزی مشخص این استراتژی مهیج «روانی» را تدوین کرده است تا ذهن مردم را به سوی خود جلب کرده و افکار عمومی را به سمت توقع پوزشخواهی از تمام جنگجویان گذشته هدایت کند و انعکاس این پوزشخواهی هم نشان میدهد که این هدف تا حدود زیادی هم تأمین شده و تدوین کنندگان را به هدف خود رسانده است. زیرا تیم جنرال بهدرستی میداند که «حریفان» در مقابل این عذرخواهی بیش از دو «راه» در پیش ندارند:
- یا حریفان تحت فشار افکار عمومی قرار گرفته و مجبور میشوند که به «گناهان» خود اعتراف کنند تا نظر مردم را جلب کنند که در این صورت بهترین نتیجه را به تیم جنرال هدیه کردهاند. آنها نیز منتظر چنین اقدامیاند تا قدمهای بعدی را برداشته و پیروزی را به دست آورند.
- یا حریفان سکوت کرده و از ابراز هرگونه موضعی در قبال این مسئله دوری خواهند کرد که این اقدام کاندیدها هم برای تیم جنرال بسیار ارزشمند است؛ زیرا هم باعث مذمت آنان در نزد افکار عمومی میشود و هم زمینه را برای اقدامات و روشهای تبلیغاتی بعدی حریف آماده میسازد.
اینگونه است که تیم جنرال بازی را از روز اول و با هدف برد یکطرفه و در زمین تمام کاندیدهای ریاست جمهوری سال آینده آغاز کرده است تا به بر حسب نوشتهی جنرال به هدف زیر دست یابد:
«در صورتی که مردم شریف ما برای ما مجال خدمت بدهند، ما متعهد هستیم که از این فرصت تاریخی برای مرهمگذاری بر دردهای مردممان استفاده کنیم؛ تمامی تلاشها را برای بازگرداندن بیجا شدگان داخلی کشور به کار برده و تعهد مینماییم که افغانستان ما به خانهی مشترک همگان مبدل گردیده و هیچدرد و ظلمی دوباره در این کشور تکرار نگردد».
بازی خطرناک را گرچه جنرال به ظاهر خیلی خوب، هدفمند، ماهرانه و آگاهانه آغاز کرده و خواب را بر تمام کاندیدها حرام کرده است، اما این بازی تمام ماجرا نیست و توسط تیم جنرال ادامه خواهد یافت؛ زیرا این اولین دام نبوده و آخرین دام نیز نخواهد بود. کاندیدهای ریاست جمهوری گرفتار بازی بدی شدهاند، اما مقابله با این بازی برنامهریزی شده خیلی ساده است؛ فقط در صورتی که آنها بتوانند بازی را به زمین حریف بکشانند و این در صورتی امکان دارد که…