وزارت حج و اوقاف 400 عالم دین (ملای مسجد) را از 34 ولایت کشور به کابل دعوت کرده تا از آنها بخواهد که با استفاده از بلندگوهای مساجد و منبرها، علیه افراطگرایی مبارزه کنند. وزارت محترم حج و اوقاف از عالمان دعوت شده خواسته با روشن کردن پیامدهای منفی افراطگرایی زمینه کاهش افراطگرایی را فراهم کنند.
نگرانی وزارت حج و اوقاف از افزایش افراطگرایی بهجاست. گراف افراطگرایی در سالهای اخیر همواره سیر صعودی داشته، ضمن اینکه دامنهی تنوع آن نیز گستردهتر شده. اما دعوت وزارت حج و اوقاف از 400 عالم دین از سراسر کشور به کابل، یک کار بچهگانه است.
در قدم اول، دقت کنید که وزارت حج و اوقاف، 400 عالم را دعوت کرده. حالا سوال این است که همین چهار صد عالم محترم، از چه علمی برخوردار است که بدون دعوت و ارشاد وزارت حج و اوقاف، دست به مبارزه علیه افراطگرایی نزده و نمیزنند؟ این دعوت و هدایت عالمان برای کاری که هیچ مکتبنرفتهای هم آن را درک میکند، سند جهل دعوتشدگان است تا دلیل علم این عزیزان. بهتر آن بود که وزیر دانشمند وزارت حج و اوقاف بیانیه صادر میکرد که ما هیچ برنامهی موثری برای اجرا نداشتیم، ما میفهمیم کاری که ما میکنیم نتیجه نمیدهد و قرار هم نیست نتیجه بدهد، اما چه کار کنیم؟ بودجهی ما کلوله در گاوصندوق وزارت مانده، خواستیم چهارصد بزرگوار را به کابل بکشانیم، بلکه چند فیصد از این پولهای بیصاحب را خرج کنیم. اکثریت وزارتها از این کارهای خارقالعاده اما بیهوده برای مصرف بودجهی خویش میکنند.
در قدم دوم، تاثیر آنچه از بلندگوهای مساجد پخش میشود بر ذهن و مسیر جمعی قابل انکار نیست. بلندگوهای مساجد از اعتبار و حرمت خاصی میان مردم برخوردار است و بهترین وسیله برای روشنگری است. هر جریانی که برای اصلاح و تغییر جامعه قدم بر میدارد، باید مبارزات خویش را از بلندگوهای مساجد آغاز کند. اما شعور وزیر حج و اوقاف در پندار او از عالمان دین، ناقص است. از گذشتههای خیلی دور تا ختم دوران سیاه طالبان، بلندگوهای مساجد تقریباً یگانه منبع پخش و نشر اطلاعات میان تودهها و جوامع محسوب میشد. اندک کسانی بودند که با رادیو و شبکههای رادیویی آشنایی داشتند. در بدل، بلندگوهای مساجد همیشه فعال و پرمخاطب بوده. اطلاعاتی که از بلندگوها به خورد مردم داده شده، اکثراً اطلاعات نادرست و سانسور شده بوده. اطلاعاتی که هیچ کمکی برای رشد جامعه نداشته، در عوض تاثیر ویرانگری بر آیندهنگری و تفکر انسانی داشته است. به جرئت میتوان گفت که همین بلندگوها یکی از عوامل موثر برای رشد و ترویج افراطگرایی در افغانستان بوده. اینکه وزارت حج و اوقاف دست به دامن بلندگوهای مساجد شده، ظاهراً درست است اما بلندگوها اکثراً در گرو کسانی است که با پرداختن به مسایل خشک وخشن مذهبی-قومی نان میخورند. توقع از این طیف برای روشن کردن تودهها، سبکسرانه است.
در قدم سوم، شما به من بگویید که بازارهای فراهمکنندهی خوراکهای فکری همین بزرگان کجاست؟ حتماً خواهید گفت که عربستان، مصر و ایران (یک شینگ هم پاکستان). حالا، آنچه از این کشورها وارد جامعهی واحدی به نام افغانستان شود، آیا ممکن خواهد بود کنارهم آرام و قرار گیرند؟ مطمئنم وزارت حج و اوقاف این مسئله را میداند. به آن نمیپردازد چون در نهایت امر به خودشان بر میخورد. مگر ممکن است کسی خودش را ملامت کند؟ من با تمام بدیهای که دارم، خویشتن را فرشتهی زمان میپندارم. در حالی که نه پول دارم، نه خانه دارم، نه قدرت دارم و نه هیچ چیز دیگر. اما آن که تمام نداشتههای مرا دارد، آیا به این مسئله فکر خواهد کرد که خود او، با تمام همین ادعاهای انسانی و عالمانهای که دارد، یکی از محافظان و پاسداران توانمند افراطگرایی است؟ باور تان نمیشود؟ وقتی هنوز هم همین علمای کرام تمام بار ملامتی را به دوش کشورهای خارجیایکه در پی بدنامی دین اسلام اند (!) میاندازند، باید هم زمینهی رشد افراطگرایی هر روز قویتر از گذشته و گستردهتر از همیشه باشد.
در قدم چهارم، برای عالمانی که دعوت شده و عالمانی که دعوت نشده، فهم درست از رسالت آرزو دارم. هرچند من وزیر نیستم، اما این قدر حق دارم که یک آرزوی چیز داشته باشم. به طور مثال یک دفعه از خود بپرسید که عالمان دین به چه کسی یا نهادی پاسخگوی اعمال خویش اند؟ ببینید جوابی برای این سوال وجود دارد یا نه.
در قدم پنجم، من حتا بیشتر از وزیر حج و اوقاف نگران رشد افراطگرایی هستم. چون من قدرت گریز از صدمات احتمالی افراطگرایی را ندارم، در حالی که وزیر دارد.
امیدوارم تکفیر نشوم!