زوال سواد و حیا

حمله‌ی بُزدلانه و تقبیح گاوْ‌مغزانه

توجه کرده‌اید که هر بار که کشتارجویان طالب شهروندان کشور را وحشیانه تکه-پاره می‌کنند، مقامات دولتی ما جنایت طالبان را «حمله‌ی بُزدلانه» می‌خوانند و آن را با همین نام محکوم می‌کنند؟
در این عبارت «حمله‌ی بزدلانه» نکته‌ی روشن‌گری مضمر است:
یک- به نظر می‌رسد، بر اساس دیدگاه‌های مقامات دولتی ما، که اگر طالبان بر مردم بی‌دفاع و بی‌گناه حمله کنند، این حمله‌ی شان بزدلانه است و حمله‌ی بزدلانه لابد سزاوار تقبیح است. اما اگر طالبان مثل شیر حمله کنند، یعنی هدف حمله‌ی شان دولت و نظامیان افغانستان باشد، در آن صورت چون حمله‌ی شان بزدلانه نیست، قابل تقبیح هم نیست. در پشت «بزدلانه» خواندن حمله‌های طالبان، گرایش عمیقی به انکار قدرت و خطر طالبان دیده می‌شود. گویی طالبان قدرت واقعی برای برگرداندن کشور به عصر تباهی امارت اسلامی را ندارند و بنابراین نیازی نیست که جدی گرفته شوند. این گرایش به جدی نگرفتن طالبان در دو شعبه‌ی دولت با دو هدف متفاوت پخش و تبلیغ می‌شود. شعبه‌ی ریاست جمهوری می‌خواهد به مردم افغانستان القاء کند که طالبان چندان هم که مردم فکر می‌کنند، بد نیستند و در واقع آنانی که حمله‌های بزدلانه می‌کنند فقط عده‌ای از مزدوران بیگانه‌اند که اسم شان هرچه باشد، طالب نیست. شعبه‌ی ریاست اجرائیه‌ی دولت، که دچار ورشکسته‌گی شدید در حوزه‌ی فکر و برنامه است، با خفیف نشان دادن خطر و توان طالبان سعی می‌کند بی‌کار‌گی و روزمر‌گی و بی‌مغزی خود را کتمان کند.
حال، مسئله این است: ما تا کی توصیف بشنویم؟ حمله‌ی طالبان چه بزدلانه باشد و چه شیردلانه، نتیجه‌اش تباهی زند‌گی مردان و زنان و کودکانی است که آماج این حمله‌ها می‌شوند. مشکل ما این نیست که نمی‌فهمیم این حمله‌ها را با چه صفاتی توصیف کنیم. مشکل ما، شهروندان این کشور، این است که هر روز از دمِ تیغ وحشی‌ترین انسان‌های این عصر گذرانده می‌شویم و جان می‌بازیم. دولت افغانستان برای مهار کردن این درندگان خون‌آشام چه برنامه‌یی دارد؟ اگر سوالی هست که دولت باید به آن پاسخ بدهد، همین سوال است. باقی‌اش همه گزافه گویی‌ است.
یکی از مقامات دولتی گفت، در برابر چشمان حیرت‌زده‌ی خلقی سوگوار، که طالبان با حمله بر کارمندان تلویزیون طلوع چهره‌ی واقعی خود را نشان دادند! ملاحظه می‌کنید که کار به پریشان‌گویی‌های کمیک رسیده. این جناب ظاهراً تا حالا نمی‌فهمیده که طالبان چه‌کاره‌اند. نمی‌دانسته که طالبان جز کشتار و ویرانی و وحشی‌گری کار دیگری بلد نیستند و چیز دیگری نمی‌شناسند.
مردم افغانستان از تقبیح و نکوهش و باد به غبغب انداختن و یاوه‌گویی‌های دولتی‌ها خسته شده‌اند. هیچ کسی آن‌قدر کودن نیست که نداند حمله‌ی وحشیانه‌ی طالبان بر شهروندان این کشور قبیح است. مسئله این است که حالا دولت با این گروه خون آشام چه کار می‌کند. تا کی باید طالبان خون بریزند و رییس‌جمهور و رییس اجراییه خون ریختن آنان را «نکوهش» کنند؟ کدام آدم سالم آن‌قدر ابله است که باور کند «با شدیدترین الفاظ محکوم کردن» واقعاً کار است؟

دیدگاه‌های شما

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *