یکی از سوالهای مکرر و آشنا در دورهی حکومت وحدت ملی این است که جنرال دوستم، معاون اول رییس جمهور، کجاست. مدتی که ایشان در عکسها و ویدیوهای گرفته شده از جلسات دولتی دیده نشد، مردم این سوال را میپرسند. معمولاً پاسخ این است که جنرال با رییسجمهور اختلاف نظر جدی پیدا کرده و به اصطلاح «قهر» است.
این روزها باز جنرال غایب است. با این تفاوت که این بار او در بارهی اختلاف و کشمکشی که با رییسجمهور دارد، سخن گفته و تصریح کرده که اگرچه از دولت بیرون نخواهد رفت، اختلافاتاش با رییسجمهور جدی و عمیق است.
حال، اگر نحوهی رفتار سرور دانش، معاون دوم رییسجمهور، را در نظر بگیریم و در رفتار خود رییسجمهور دقت کنیم، به تصویر گویایی از عقیم بودن کار سیاسی در افغانستان میرسیم. آقای دانش به احتیاط و نرمخویی و همراهی و پرهیز از تنش معروف است. بسیاری از شهروندان افغانستان از او انتظار دارند که به اصطلاح «بایستد» و بیش از حد نرمش نشان ندهد.
از آن سو، رییسجمهور آدمی کمْحوصله، تندخو و متمایل به استبداد رای است و به دیگران گوش نمیدهد. احساس استغنا و بینیازی رییسجمهور غنی او را در موضعی قرار داده که از امکان تفاهم و تعامل او با دیگران به شدت کاسته است.
در این میانه، آیینهای رخ مینماید سه بعدی: آیینهای که استبدادِ «راس قدرت» را در کنار قهر و کنارهنشینی یا نرمش و بیآزاری دیگران باز میتاباند. و این آیینهی تجربهی مکرر شهروندان افغانستان است و تا حد زیادی نشان میدهد که چرخهی خشونت و فروپاشی چهگونه در این ملک میچرخد. معمول همین است که حاکم مستبد و تکْرو به مردم و نمایندگان شان گوش نمیدهد. بعد، عافیت طلبان شریک در خوان قدرت به گوشهی سکوت و همراهی میخزند و آنانی که سهم معنادارتری از قدرت میخواهند و اهل ماجراجویی هم هستند قهر میکنند. مدتی که گذشت، معلوم میشود که نه قهر ساده و کنارهنشینی( از نوع قهر جنرال) حاکم مستبد را از خر شیطان پیاده میکند و نه نرمش و سکوت (از نوع سکوت قانونپوه). این است که تنش بالا میگیرد و اگر فرصتی فراهم شود، سر انجام به شکل خشونتهای مهارناپذیر به سطح تعاملات اجتماعی میرسد.
این بار، طالب و داعش نیز در کمین اند و منتظر اند ببینند که حکومت اشرف غنی کی فرو میپاشد.