جنگ سنگین؛ نان خشک سرباز و نیروی مشورتی آمریکا

جنگ و ناآرامی در هلمند و مهم‌تر از همه احتمال سقوط این ولایت به‌دست طالبان، سبب شده است تا آمریکا نیروی بیشتری به این ولایت بفرستد. هلمند مانند برخی دیگر از ولایات کشور در یک سال گذشته شاهد تشدید جنگ و ناآرامی و ناظر حملات پی هم طالبان بوده است. برهمین مبنا، امریکا اعلام کرده است که صدها سرباز به هلمند می‌فرستد. مایکل لاوهورن، سخن‌گوی ارتش امریکا، با نشر اعلامیه‌ای گفته است این نیروها جهت تأمین امنیت این ولایت، مشاوره و حمایت از قول اردوی 215 مستقر در هلمند فرستاده خواهند شد. رقم نیروهایی که قرار است به هلمند فرستاده شود، روشن نیست.
امریکا زمانی از ارسال نیروی تازه نفس به هلمند خبر می‌دهد که در هفته جاری برخی از فرماندهان جنگ در هلمند از سقوط قریب الوقوع ولسوالی سنگین به‌دست طالبان خبر داده بودند. پیش از آن‌که ارتش امریکا از ارسال نیروی تازه به هلمند خبر بدهد، نیروهای امنیتی کشور بارها از نیروهای امریکایی درخواست کمک کرده بودند تا هلمند، ولایت استراتژیک در جنوب کشور، به‌دست طالبان سقوط نکند. پس از درخواست‌های مکرر، وزارت دفاع بریتانیا در دسامبر 2015 اعلام کرد شماری نیروی نظامی این کشور در نقش مشاوره به اردوگاه شورابک هلمند فرستاده شده است. آن زمان بریتانیا اعلام کرد که این نیروها در قالب ماموریت قاطع به هلمند فرستاده شده است. در هفته‌های اخیر و در عملیات‌های جداگانه که در این ولایت راه اندازی شد، یک سرباز امریکا کشته و چند نفر آن زخمی شدند.
بازگشت مجدد نیروهای خارجی در هلمند و عملیات‌های نظامی که در آن به اجرا گذاشته شده است حداقل تا اکنون نتیجه ملموس در پی نداشته است. برعکس، طالبان قوت بیشتر گرفته‌اند و توانسته‌اند جنگ را در بخش‌های زیادی از هلمند گسترش دهند و جغرافیای بیشتری این ولایت را تصرف شوند.
سوال این است که آیا طالبان قوت گرفته‌اند؟ آیا ضعف در نیروهای امنیتی کشور ماست؟ یا این مسئله بر می‌گردد به مدیریت کلان جنگ و بازی‌هایی که بر محور جنگ و صلح پس از شکل‌گیری حکومت وحدت ملی راه اندازی شده و به اجرا گذاشته می‌شود؟ در نهایت نیروهای امریکایی که در قالب مشاوره به هلمند فرستاده می‌شوند، می‌توانند جلو رشد و حملات طالبان را بگیرند؟
واضح این است که فرزندان مردم که در صفوف نیروهای امنیتی شب و روز برای دفاع از کشور می‌جنگند، از هیچ فداکاری دریغ نمی‌کنند. آن‌ها با کم‌ترین امکانات صادقانه مأموریت شان را انجام می‌دهند. اما این نیروها در میدان جنگ رها می‌شوند و مورد حمایت حکومت مرکزی و فرماندان ارشد شان قرار نمی‌گیرند. یک فرمانده‌ی جنگ که از هلمند با بی بی سی صحبت کرده است، ادعا کرده که هیچ نیروی حمایتی در جبهات جنگ هلمند فرستاده نشده است و نیروهای مستقر در هلمند به آب و غذای خود درمانده‌اند. بر اساس ادعای این فرمانده، آن‌ها نان خشک می‌خورند و آن‌هم از سهم پولیس محلی! فقدان حمایت‌های نظامی و سیاسی از سربازان کشور باعث شده تا این نیروها انگیزه‌ی شان را از دست بدهند و ترک وظیفه کنند.
طالبان اما قدرت‌مندتر از گذشته به میدان‌های جنگ برگشته‌اند. چه اتفاق افتاد که این نیروی در حال انقراض دوباره جان گرفت و تبدیل به یک خطر جدی شد؟ اشرف غنی همانند حامدکرزی به محض ورود به ارگ، گروه طالبان را تروریست نخواند و این گروه را با تعبیر مخالفین سیاسی، در موقعیت انسانی‌تری قرار داد. مخالف سیاسی خواندن طالبان از جانب غنی هوشیارانه و آگاهانه بود. این سخن برای طالبان مطلوب واقع شد و به آن‌ها جان تازه بخشید و از آن پس طالبان به مثابه‌ی مخالفین سیاسی تلاش کردند تا سهم بیشتر از طریق نبرد به‌دست بیاورند. شتاب و عجله‌ای که غنی برای پیش‌برد مذاکرات صلح به خرج داد دلیل دیگر قوت گرفتن طالبان است. غنی برای این‌که سکه‌ی صلح را به‌نام خود ضرب بزند تقریباً بخش‌های دیگر حکومت‌داری را فراموش و حساب ویژه روی پاکستان باز کرد. غنی برای این‌که به جنگ پایان دهد و گفت‌وگوهای صلح را سرعت ببخشد، حاضر شد بهایی نیز پرداخت کند. غنی تقریباً این هزینه را بردوش گرفت و قبول کرد تا گفت‌وگوهای صلح آغاز شود حتا به هر قیمتی. هزینه‌ای که غنی برای این هدف پیش‌کش کرد، یکی هم امضای سند همکاری‌های استخباراتی با آی اس آی پاکستان بود. ممکن است نیّت غنی برای پایان جنگ نیک باشد اما شیوه‌ی که او اختیار کرد نه تنها منجر به تأمین صلح نشد بلکه آتش جنگ شعله‌ورتر گردید. پاکستان اما هدف غنی را دیگرگونه تعبیر کرد و این چیزی نبود جز تقویت و حمایت از طالبان در میدان جنگ برای امتیازگیری و چانه‌زنی در مذاکرات صلح. امضای تفاهم‌نامه‌ی دند غوری اما مهم‌ترین اشتباه یا امتیازی بود که حکومت وحدت ملی به طالبان پرداخت. بخش دیگری از تجدید قوای طالبان بر می‌گردد به امکانات و تجهیزاتی که این گروه در این اواخیر به‌دست آورده است. طالبان در گذشته امکانات کم‌تر در اختیار داشتند و اگر داشتند مجال مانور آن را نداشتند اما اکنون طالبان مجهز به سلاح‌های سنگین شده‌اند که بخشی از این امکانات، تجهیزات نیروهای امنیتی کشور است که در اخیتار طالبان قرار گرفته است. طالبان بخشی از این تجهیزات سنگین را در میدان نبرد از نیروهای امنیتی کشور به‌دست آورده‌اند اما بنابر گزارش‌ها، مقداری از این امکانات به طالبان فروخته شده است. یعنی گروه طالبان امروز در هلمند با سلاح مشابه اردو علیه دولت می‌جنگند.
از یک طرف امریکا نیروی تازه به افغانستان نمی‌فرستد بلکه از نیروی موجود شان در افغانستان استفاده می‌کند از طرف دیگر این نیرو نقش جنگی ندارد بلکه در قالب مشاوره عمل خواهد کرد. به نظر نمی‌رسد امریکا از طریق مشاوره بتواند جلو رشد طالبان را بگیرد. این سوال هم‌چنان مطرح است که امریکا وقتی با نیروی رزمی و جنگی نتوانست طالبان را به حاشیه براند چه‌گونه می‌تواند از طریق مشاوره گروه طالبان را تضعیف و به نیروهای امنیتی کشور یاری برساند؟

دیدگاه‌های شما

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *