نمیدانم چرا وقتی انتحار و انفجاری میشود و دهها نفر کشته و زخمی میشوند، مقامات دولتی به محل حادثه میروند یا از شفاخانهها و مجروحان دیدن میکنند؟ چرا این مقامات فکر میکنند که اگر مثلاً به دیدار مجروحان بروند، آنان از دیدن این مقامات شاد میشوند یا تسلی خاطری مییابند؟ معنای دیدار مقامات از آسیب دیدهگان چیست؟ آیا معنایش این است که ما با شما هستیم، شما نگران نباشید؟ آیا مقامات مذکور گمان میکنند که اگر دستی بر شانهی یک فرد مجروح بگذارند، زخمهای او التیام مییابند؟ آیا بر این باوراند که اگر ده دقیقهیی در خانهی یک آدم داغدار و عزیز از دستداده بنشینند، درد و داغ آنان رفع میشود؟
شاید کسی بگوید که دلجویی و احوالپرسی از آسیب دیدهگان و داغداران حرکتی اخلاقی و انسانی است و منحصر به موارد انتحار و انفجار هم نیست. این درست است، اما یک نکتهی نهچندا ن ظریف دلجوییهای معمول را از دیدارهای مقامات دولتی متمایز میکند: اگر همسایهی شما داغدار شود و شما برای همدلی و همدردی به خانهی او بروید، این کار شما عیبی ندارد و ای بسا که واقعا لختی مرهمی بر داغ او بگذارد. برای اینکه شما سببساز آن داغ و درد نیستید. این وضعیت در مورد مقامات حکومتی صدق نمیکند. مقامات حکومتی یا بهخاطر کمکاریهایشان یا بهخاطر همدستیشان با جنایتکاران و یا بهخاطر بیاعتناییشان به عهدی که با مردم دارند، مستقیماً مسئول داغدار شدن مردم افغانستان هستند. وقتیکه همین «مسئولان» هم بر دل مردم داغ میگذارند و هم اشک مردم را پاک میکنند، همان «نمک پاشیدن بر زخم» تحقق مییابد.
وقتیکه اشرفغنی خطاب به تروریستها میگوید ما نمیخواهیم شما را بکشیم اما شما ما را مجبور میکنید، او بهعنوان فرد شمارهیک حکومت مستقیماً مسئول داغ و درد مردم افغانستان است. وقتیکه همین رییسجمهور پیرمرد بیهوشی چون سید احمد گیلانی را رییس شورای صلح میسازد و آن جناب در روشنی روز میگوید که جنگیدن با طالبان جایز نیست، دست رییسجمهور بهصورت مستقیم به خون شهروندان مملکت آغشته است. وقتیکه طالبان یکی از پی دیگری جان مردم را میگیرند و رییسجمهور حتا حاضر نیست اسم «تروریست» را در مورد آنها به کار برد، مسئولیت تمام فجایعی که زندهگی مردم افغانستان را تباه میکنند مستقیماً بر دوش همین رییسجمهور است. به دیدار مجروحان رفتن مقامات دولتی هیچ دردی را دوا نمیکند. دلجوییشان از خانوادههای داغدیده مضحکهی گریهآوری بیش نیست. دست رییسجمهور بر شانهی انسان داغدار این سرزمین طوق تحقیر است.