ارزیابی تخنیکی پروژه‌ی توتاپ

نویسنده : حنیف ذکی ماستر انجنیری سیول و تحلیلگر اقتصادی پروژه‌های زیربنایی

معلومات کلی در مورد پروژه
پروژه‌ی انتقال برق حرارتی ترکمنستان به افغانستان Turkmenistan-Uzbekistan-Tajikistan-Afghanistan-Pakistan مشهور به «توتاپ =TUTAP» امروزها بحث اصلی رسانه‌های افغانستان است که قرار است 1000 میگاوات برق واردات ترکمنستان به افغانستان مخصوصاً مناطق جنوب‌شرق و کابل را تأمین نماید. موضوع مورد منازعه و بحث انتقال و عبور مسیر انرژی این پروژه و پروژه‌ی انکشاف تجارت برق میان آسیای مرکزی (جمهوری قرغزستان و تاجیکستان) و آسیای جنوبی(افغانستان و پاکستان ) می‌باشد که مشهور به Central Asia-South Asia Regional Electricity Market ((CASAREM است . هدف این پروژه انتقال 1000 الی 1300 میگاوات برق از قرغزستان به پاکستان و افغانستان می‌باشد که افغانستان قرار است تنها 300 میگاوات این برق را وارد نماید و مقدار بقیه‌ی برق به پاکستان انتقال می‌یابد. پروژه‌ی انتقال 1300 میگاوات مشهور به CASA-1000 می‌باشد که مطالعات امکان‌سنجی آن توسط شرکت SNC-Lavaline کانادایی از سال 2007 شروع گردیده و تا ماه فبروری سال 2011 ادامه داشته است. طول این خط انتقال را 477 کیلومتر میان داتکا کشور قرغزستان الی خجند –سنگتود کشور تاجیکستان و از سنگتود- تاجیکستان الی پشاور پاکستان 750 کیلومتر برآورد نموده است. مدت تطبیق پروژه نیز 5 سال برآورد شده است.
مطالعات امکان‌سنجی شرکت SNC-Lavaline
مطابق این اسناد «مطالعات امکان‌سنجیFeasibility Study =» طول مجموعی پروژه در داخل خاک افغانستان 562 کیلومتر است که از مسیر دریای آمو-شیرخان بندر-به امتداد سرک موجود الی کندز-بغلان- پل‌خمری-دوشی و از دوشی به‌طرف شرق تغییر مسیر می‌دهد به‌طرف خنجان و بعد به‌طرف جنوب گذرگاه سالنگ-جبل‌السراج و چاریکار-کابل و به‌طرف جنوب. موقعیت ارتفاعی این مسیر: 7 کیلومتر در ارتفاغ بیشتر از 4200 متر، 12 کیلومتر در ارتفاع 3000 الی 4000 متر، 36 کیلومتر در ارتفاع 2000 الی 3000 متر،171 کیلومتر در ارتفاع 1000 الی 2000 متر و 336 کیلومتر در ارتفاع کم‌تر از 1000 متر قرار داد. یکی از چلنج‌های اساسی تطبیق این پروژه در مجموع میان کشورهای آسیای مرکزی و آسیای جنوبی، عبور خطوط برق از سالنگ ذکر گردیده است که قسمت خیلی عمده‌ی آن به‌طول 7 کیلومتر از این خطوط در ارتفاع تقریبی الی 5000 متر از سطح بحر عبور می‌کند. همچنان تنگی مسیر (عدم موجودیت فاصله ) دو طرف کوه‌های پوشیده از برف مانع انتقال این خطوط می‌گردد. این در حالی‌ است که مناسب‌ترین مسیر تنگی سالنگ همین مسیر می‌باشد که توسط خط انتقال 220 کیلوولت موجود فعلی تصرف شده است. شرکت کانادایی برای حل این معضل راه‌حل‌های ذیل را با عدم قطعیت و تنها به‌عنوان یک گزینه‌یی به «نظر ممکن» پیش‌نهاد نموده است:
• تغییر مکان و جابه‌جایی خط فعلی 220 کیلوولت به نزدیکی کوه‌ها بالای پایه‌های فلزی مخصوص «نه برج‌های استندرد برای انتقال برق» با طول دهانه‌ی کم‌تر از 275 متر و انتقال خط پیش‌نهادی از نزدیکی تونل.
• در صورتی‌که این جابه‌جایی به‌طرف کوه (گزینه‌ی بالایی) فاصله‌ی کافی برای انتقال ایجاد نکند، طول دهانه کوچک‌تر شود و از برج‌های مخصوص برای انتقال که ایجاب هزینه‌های بیشتر را می‌نماید، استفاده گردد.
• در صورتی‌که دهلیز انتقال فعلی بسیار باریک باشد و هردو گزینه‌ی فوق‌الذکر کارگر نباشد، تبدیل قسمتی از انتقال هوایی خطوط باید به انتقال زیرزمینی صورت گیرد که ایجاب کارهای اضافی از قبیل کندن‌کاری سخره‌ها به‌شکل تونل، محفظه‌ی فلزی برای هدایت کابل‌های برق و وسایل کنترل ولتاج بلند در دو انتهای تبدیل قسمت زمینی به هوایی و برعکس آن‌را می‌نماید. با آن‌هم این گزینه نیاز به مطالعات دقیق‌تر دارد.
برعلاوه در این اسناد ذکر شده است که چلنج‌های متعدد تخنیکی دیگر در قسمت ساخت‌وساز و حفظ مراقبت مسیر انتقال خطوط برق از سالنگ در ارتفاعات بلند، ناهموار و با سخره‌های سخت همراه می‌باشد که باید در نظر گرفته شود.
قیمت تقریبی این گزینه 28 میلیون دالر اضافی برآورد شده است، «مطابق قیمت کارهای ساختمانی در قسمت های هموار.»
بدیل دیگر برای عبور از سالنگ‌ها گزینه‌ی شیبر – بامیان موازی به سرک موجود پیش‌نهاد شده است.
قیمت مجموعی این پروژه 873 میلیون دالر با در نظر داشت نرخ تنزیل 10% و نسبت مفاد بر مصرف 1.3% با نرخ بازدهی داخلی 15.6%، بدون در نظرداشت نرخ بهره در هنگام ساخت که 80 میلیون بر آورد شده است.
شرکت SNC مطالعات محدود انجام داده است و چنان‌چه به تکرار در اسناد خویش ذکر نموده است که این مطالعات امکان‌سنجی ابتدایی می‌باشد.
مطالعات امکان‌سنجی شرکت فیشنرFICHTNER
شرکت فیشنر جرمنی مطالعات امکان‌سنجی و طرح ماستر پلان انرژی افغانستان را بر اساس معلومات اولیه از شرکت برشنا و وزارت انرژ ی و آب افغانستان انجام داده است. مطابق راپور این شرکت 28% مردم افغانستان امکان استفاده از برق را دارد که از صفر ساعت در شبانه_روز در مناطق روستایی و دهات تا 24 ساعت در شبانه_روز در شهرها می‌باشد. مطابق این ماستر پلان تا سال 2032 قرار است 65% مردم افغانستان در چهار مرحله از سهولت برق بهره‌مند گردند. پروژه‌های مورد نظر این شرکت قرار ذیل ذکر گردیده است:
• انکشاف برق حرارتی شبرغان 220 میگاوات
• برق آبی بند سلما و انکشاف برق آبی کجکی
• لین جدید ترکمنستان به افغانستان ستیج A
• عبور از هندو کش مرحله‌ی A
• لین جدید ترکمنستان به افغانستان مرحله‌ی B
• پروژه‌ی برق‌رسانی شمال‌شرق به جنوب‌غرب مرحله‌ی A
• سرمایه‌گذاری در درون ولایت‌ها.
قیمت این پروژه‌ها در مجموع نیازمند 10096 میلیون دالر می‌باشد که 7330 ملیون برای تولید، انشکاف و ادغام شبکه‌ها، 1272 میلیون برای پروژ‌ه‌ی انتقال برق، 1040 میلیون برای انتقال و انشکاف شبکه‌ها در داخل ولایات تا سال 2032 برآورد شده است.
شرکت فیشنر برای انتقال 1000 میگاوات برق حرارتی ترکمنستان مطالعات امکان‌سنجی جامع را انجام داده است که گزینه‌های عبور از سالنگ موازی به لین برق فعلی و مسیر بامیان را ارزیابی نموده است. مطابق این اسناد مسیر سالنگ به‌علاوه‌ی لین 220 کیلوولت فعلی مسیر پروژه‌ی CASA -1000 انتقال برق از تاجیکستان به پاکستان نیز می‌باشد که به‌صورت مشخص به ناممکن بودن عبور لین سوم از این مسیر اشاره شده و به‌صورت قطعی «بسیار مشکل» ذکر گردیده است.
شرکت فیشنر در راپور خود اضافه نموده است که مطالعات امکان‌سنجی شرکت SNC کانادایی را با دقت مورد بررسی قرارداده است و موارد ذیل را به‌عنوان چلنج‌های اصلی ذکر نموده است:
• جابه‌جایی قسمتی از طول لین برق فعلی 220 کیلوولت و یا استفاده از مسیر زیرزمین سفارش نمی‌شود، چنان‌چه این گزینه باعث قطع برق کابل گردیده و همچنین نقطه‌ی اتصال ضعیف بنا به مشکلات در کندن‌کاری سخره‌ها و قیمت بالای حفظ و مراقبت را در پی دارد.
• استفاده از برج‌های چندین سرکتی که دو لین انتقال را با هم یک‌جا کند سفارش نمی‌شود، زیر این گزینه باعث افزایش ارتفاع و عرض برج‌ها شده و ایجاب ساحات عریض‌تر را جهت انتقال مصئون لین‌های برق می‌نماید.
• مشکل اصلی در کاهش عرض دهلیز انتقال و جلوگیری از میلان شدید در این مسیر می‌باشد که مهیا ساختن چنین زمینه‌یی ایجاب برج‌های خیلی مرتفع را نموده و تحکیم‌کاری‌های تهداب برج‌ها را ناممکن می‌سازد.
• دسترسی به برج‌ها و مسیر انتقال از سرک اصلی نقش اساسی را در هزینه‌های ساختمانی دارد.
• فضا برای نصب کیبل و کش کردن کیبل‌های برق بسیار اندک است.
• بنا به موجودیت ارتفاع زیاد و ضریب نسبت وزن بر دهانه‌ی باد، این مسیر ایجاب تعداد زیاد برج‌های کششی را می‌کند. مطابق برآورد اولیه تعداد برج‌های کششی 60% کل تعداد برج‌های کششی در این مسیر می‌باشد.
• این نوع توپوگرافی‌ها ایجاب برج‌های خاصی را می‌نماید که با مسایلی از قبیل مصئونیت پایه‌ها از اثر وزن برف بالای لین‌های برق، کشش منفی بدنه و غیره موارد را تحمل کند.
با در نظرداشت مشکلات تخنیکی و غیر اقتصادی فوق شرکت فیشنر مسیر جدید را با در نظرداشت معیارهای: عدم عبور از مناطق ممنوعه، موازی بودن مسیر با سرک‌های اصلی و فرعی موجود فعلی، عدم برخورد مسیر با قریه‌ها و میلان‌های شدید کوهی، وصل نمودن برق 500/220 کیلوولت آینده سب‌‌استیشن پلخمری به سب‌استیشن 220 کیلوولت فعلی در چمتله‌ی کابل، تأمین جریان مستقیم دبل‌سرکت و مناسب بودن برج‌ها و لین‌ها برای اضافه نمودن بار اضافی در آینده مسیرهایی را مورد ارزیابی قرار داده و مسیر بامیان را به‌عنوان بهترین گزینه انتخاب نموده است.
مشخصات توپوگرافی این مسیر از قرار 75 کیلومتر در ارتفاع 690 الی 1000 متر و بقیه در ارتفاعات الی 2000 متر و اندک کیلومتر در نزدیکی پای‌کوتل تقریباً به ارتفاع 3000 متر ذکرگردیده است.
• مسیر بامیان متضمن انتقال مصئون برق به کابل و همچنین به‌عنوان گزینه‌ی بدیل در صورت قطع برق بنا به هر دلیلی از مسیر فعلی سالنگ می‌باشد.
• عبور از مجاورت معادل زغال‌سنگ سمنگان و بامیان که زمینه‌ی انتقال انرژی برق از این معادن را که در ماسترپلان برق افغانستان در نظرگرفته شده است را مهیا ساخته و همچنین عبور از مجاورت معدن آهن حاجیگک که زمینه‌ساز تأمین برق به این معدن در آینده می‌باشد.
• این مسیر بخش حیاتی و مسیر اصلی انتقال برق از شمال به جنوب در آینده به‌شمار می‌رود که شدیداً سفارش می‌شود.
بحث و ارزیابی:
موارد فوق‌الذکر قسمت‌های مهم از ارزیابی تخنیکی دو شرکت معتبر کانادایی و جرمنی بدون دخالت نظر نویسنده با ذکر دقیق ارقام و اعداد مطابق اسناد مطالعات امکان‌سنجی آن‌ها می‌باشد. در این قسمت به مقایسه‌ی بعضی قسمت‌ها و ارزیابی‌های تخنیکی شخص نویسنده قرار ذیل برمی‌گردد.
• مطالعات امکان‌سنجی شرکت SNC قیمت ساخت‌وساز را در ارتفاعات سالنگ بر اساس حد اوسط کارهای ساختمانی در نقاط هموار در نظرگرفته است، چنان‌چه این مورد در اسناد شرکت فیشنر جرمنی ذکر گردیده است و قیمت فی کیلومتر مسیر 0.38 میلیون دالر ذکر گردیده است. این‌گونه برآورد که نتیجه‌ی آن برآورد قیمت 28 میلیون دالر جهت تغییر مکان و جابه‌جایی مسیر لین فعلی 220 کیلوولت شده است، نادرست می‌باشد. زیرا کارهای ساختمانی در ارتفاعات سالنگ نه‌تنها به مراتب بیشتر بوده، بلکه ایجاب فصل معینی از سال و ساعات کاری مشخص و محدود روزها را می‌نماید که باعث بالا رفتن هزینه‌ی کارهای ساختمانی می‌شود.
• قیمت 28 میلیون دالرِ در نظرگفته‌شده طوری محاسبه شده است که برق فعلی کابل قطع گردد و کار بالای جابه‌جایی 7 کیلومتر آغاز گردد، که در این مورد خسارات وارده از قطع برق کابل در جریان کارهای ساختمانی و جابه‌جایی در نظر گرفته نشده است (یعنی قیمت واردات فعلی برق کابل صفر حساب گردیده است) و همچنین مدت‌زمان لازم کار برای این جابه‌جایی برآورد نشده است.
• ارزیابی شرکت SNC محدود به پروژه‌ی CASA-1000 بوده و بیشتر جزئیات در مورد پوتنشیل تولید برق کشورهای قرغزستان و تاجیکستان و همچنین پوتنشیل واردات برق پاکستان تمرکز نموده است. با آن‌هم عبور از سالنگ‌ها منحیث چلنچ اصلی به تکرار ذکرگردیده و در مواردی به عدم قطعیت تطبیق این پروژه با نگرانی از سالنگ‌ها ذکر گردیده است. در حالی‌که شرکت فیشنر جرمنی با درنظرداشت ارزیابی‌ها و مطالعات شرکت کانادایی ماسترپلان برق افغانستان تا سال 2032 را تهیه نموده است. مواردی را که شرکت کانادایی در نظر نگرفته است شرکت فیشنر به دقت به آن‌ها پرداخته است که از جمله شامل اتصال 400 میگاوات برق حرارتی معدن زغال‌سنگ اشپشته و 800 میگاوات برق حرارتی معدن زغال‌سنگ دره‌ی‌صوف در شبکه‌ی سراسری ماسترپلان افغانستان و نیز تأمین برق مورد ضرورت معدن حاجیگک از این شبکه می‌باشد.
• انتقال خطوط برق از سالنگ‌ها خطر قطع کامل برق مصرفی کابل، مناطق جنوبی افغانستان و برق انتقالی از کشورهای شمال افغانستان به پاکستان را در نتیجه‌ی تخریب یک پایه، تنهاوتنها یک پایه در پی دارد. هیچ‌گونه تحلیل، سنجش و برآورد ضرر اقتصادی از این نوع موارد صورت نگرفته است، به‌ویژه اگر این تخریب پایه یا پایه‌های برق در زمستان صورت گیرد که احتمال تخریب آن در اثر ریزش برف و برف‌کوچ‌ها بسیار زیاد است.
• از مواردی که به آن هیچ اشاره نشده است ( نه در مطالعات امکان‌سنجی شرکت کانادایی و نه در مطالعات امکان‌سنجی شرکت جرمنی )، تأثیر این طرح «عبور خطوط برق از سالنگ‌ها» بالای مسیر ترانسپورت زمینی و احتمال تونل موازی با تونل فعلی که وزارت فوائد عامه گاه‌گاهی در مورد آن سخن می‌گوید، است. این نوع عدم در نظرداشت‌ها معمولاً در دولت فعلی افغانستان که از عدم هماهنگی میان ادارات سرچشمه می‌گیرد، بیشتر محتمل است.
نتیجه‌گیری:
به‌جا و مناسب است که پروژه‌های زیربنایی و حیاتی بر اساس قابلیت‌های اجرایی، ارزش‌های اقتصادی، در نظرداشت تأثیرات محیط‌زیستی و ویژه‌گی‌های تخنیکی انتخاب و عملی شود. هیچ ارزش‌یابی تخنیکی و امکان‌پذیری اقتصادی دلالت بر موجه بودن و به‌صرفه بودن مسیر سالنگ نمی‌کند. چنان‌چه مسیر سالنگ برای لین برق فعلی 220 کیلوولت به‌عنوان «گلوگاه» در اسناد مطالعات امکان‌سنجی شرکت جرمنی ذکر گردیده است. در صورتی‌که دولت‌مردان افغانستان به آینده‌ی بیشتر از 5 سال فکر کنند، ایجاب می‌کند مسیر بامیان برای تطبیق این پروژه انتخاب شود. مگر این‌که تبعیض در توزیع منابع و از نظر انداختن کتله‌های مشخص اجتماعی مسئولین تصمیم‌گیرنده را به انتخاب مسیر سالنگ وادارد. هرچند که در نقشه‌های تخنیکی شرکت برشنا و وزارت انرژی و آب این تبعیض به‌صورت آشکار قابل دید است و هیچ خط برقی از ولایت بامیان و سمنگان عبور نمی‌کند.

دیدگاه‌های شما

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *