افزایش تنشها بر سر استفاده از دو زبان رسمی افغانستان
دیپلمات/ رستم علی سیرت
ترجمه: معصومه عرفانی
پوهنتون یا دانشگاه، کدام واژه باید بهعنوان معادل «university» در افغانستان استفاده شود؟
قانون اساسی افغانستان، هر دو زبان فارسی (دری) و پشتو را بهعنوان زبانهای رسمی کشور بهرسمیت شناخته است. اگرچه درعمل روی این موضوع که کدام یک از این دو زبان باید در تابلوهای نهادهای عمومی استفاده شوند، توافق چندانی وجود ندارد. بهتازگی، معادل فارسی «university» (دانشگاه) که بر روی تابلوی دانشگاه هرات استفاده شده است، تخریب شد. این تابلو به سه زبان فارسی، پشتو و انگلیسی نوشته شده است. گروهی از دانشجویان دست به اعتصاب زده و تابلوی دیگری را به سه زبان نصب کردند، اما آن تابلو نیز بار دیگر توسط رییس شورای ولایتی هرات برداشته شد.
یکی از نمایندگان ولایت غزنی، عارف رحمانی، در رابطه با این حادثهی ناخوشایند چنین اظهار نظر کرده است که «سوزاندن تابلوی دانشگاه هرات، توطئهی سیاسی و یک بازی خطرناک برای گسترش نفرتپراکنی میان گروههای قومی کشور است. شورای امنیت ملی باید تمام کسانی را که مرتکب این جرم شدهاند مجازات کرده و از درگیری میان دانشجویان این دانشگاه پیشگیری بهعمل آورد».
اینکه رهبران ملیگرا زبان مشخصی را بهعنوان «زبان ملی» برای دستیابی به اهداف سیاسی خودشان ترویج بدهند، امر غیرمعمولی نیست. ملیگرایان افغانستان، از آغاز قرن بیستم، زبان پشتو را بهعنوان یک فاکتور وحدتبخش در نظر داشتهاند. محمود طرزی و دیگر افغانها، پشتو را بهعنوان یک فاکتور کلیدی برای ایجاد تمایز میان ملت افغانستان و کشور همسایهاش ایران میبینند. در طول دورهی تصدی نخستوزیر هاشمخان (1929-1956)، پشتو بهعنوان زبان رسمی کشور تعیین شد.
نام ارز افغانستان که امروز «افغانی» است، زمانی روپیهی کابلی بود که نخستینبار در دوران سلطنت شاه اماناللهخان، در دههی دوم قرن بیستم صادر شد و توضیحات آن به زبان فارسی نوشته شده بود. در چهار گوشهی این پول کاغذی، مبلغ آن به چهار زبان فارسی، پشتو، اردو و اوزبیکی وجود داشت. با اینحال، با تأسیس بانک مرکزی (د افغانستان بانک)، روپیهی کابلی با افغانی جایگزین شد و زبان استفاده شده در ارز نیز به پشتو تغییر کرد. سه زبان دیگر از گوشههای پول افغانی حذف شدند. در پشت اسکناس، مبلغ پول و نام بانک به زبان انگلیسی نوشته شد؛ سنتی که تا امروز نیز ادامه دارد.
در دههی 1930، دولت پس از انتخاب از میان گویشهای متنوع افغانستان اعلام کرد که گویش کابلی (شناختهشده بهعنوان دری) گویش استاندارد فارسی افغانستان است. در افغانستان امروز، عناوین علمی، نظامی و حقوقی، به زبان پشتو هستند. با اینوجود، در یک سناریوی سیاسی پس از سال 2001، دولت ماهیت چندزبانی جامعهی افغانستان را بهرسمیت شناخت. در مادهی 16 قانون اساسی جدید تصریح شده است که هر دو زبان دری و پشتو، زبانهای رسمی افغانستان هستند. در مناطقی که شهروندان به زبان دیگری صحبت میکنند، استفاده از آن زبان بهعنوان «سومین زبان رسمی» برای شغلهای رسمی اجباری شده است.
اما بخش دیگری از این ماده، این حکم را نقض کرده است. در ادامه آمده است که «اصطلاحات اداری ملی و علمی کشور باید حفظ و استفاده شود». این امر منجر به ایجاد درگیری میان فارسیزبانها و پشتوزبانها شده است. دادگاه عالی افغانستان، بهمنظور حمایت از استفادهی آنچه «اصطلاحات ملی» نامیده میشود و به زبان پشتو است، فرمانی را صادر کرده است که به تصریح در آن آمده است اصطلاحات پشتو مانند پوهنتون (university) پوهنزی (department) پوهنمل (research assistance) پوهاند (professor) و پوهاندیار (PhD)، «اصطلاحات قانونی زبان رسمی» بوده و باید در تمام زبانها مورد استفاده قرار گیرند. این حکم تأکید کرده است که استفاده از کلمات مشابه در زبانهای دیگر، منجر به ایجاد سردرگمی شده و غیرضروری است.
مقاماتی که زبان مادری آنها پشتو است، چنین استدلال میکنند که استفاده از مترادف این اصطلاحات در مخالفت با قانون اساسی قرار دارد. همچنین این مقامات پشتون ادعا میکنند که واژههای ترجمهشده برای اصطلاحات پشتو، واژههای ایرانی هستند و نه دری. موسیخان نصرت باور دارد که استفاده از مترادف فارسی اصطلاحات پشتو، باعث میشود که زبان پشتو ارزش خود را از دست بدهد. ازسوی دیگر، مقامات فارسیزبان بر این عقیدهاند که اگرچه کلمات پشتو باید حفظ شوند، اما ترجمهی فارسی آنها نیز باید اضافه گردد. اختلافات بر سر استفاده از معادل فارسی یا پشتو برای واژهی «university»، تصویب قانون تحصیلات عالی را برای نه سال به تأخیر انداخته است. در ماه اکتبر سال 2008، مشاجرهیی بر سر تابلوی دانشگاه در شهر شمالی افغانستان، بلخ، میان دو گروه دانشجویان که یکی طرفداران زبان پشتو بودند و دیگری طرفداران زبان فارسی دری، منجر به ایجاد درگیریها و تظاهرات شد.
در طول تاریخ، تقریباً تمام رهبران افغانستان به اندازهی برابر از هر دو زبان فارسی و پشتو استفاده کردهاند. رییسجمهور فعلی و رییسجمهور پیش از آن، گاهی از هر دو زبان استفاده کرده و با ترکیبی از هر دو صحبت کردهاند. با اینحال، مواردی بوده است که رییسجمهورها یک زبان را بر دیگری ترجیح دادهاند. برای مثال، نورمحمد ترهکی (30 آپریل، 1978 – 14 سپتامبر، 1979) و حفیظالله امین (14 سپتامبر – 27 دسامبر، 1979) طرفدار زبان پشتو بودند. درمقابل، ببرک کارمل (27 دسامبر 1979 – 1981 جون 11) ظاهراً زبان فارسی را ترجیح میداده است. احتمالاً این امر تحت تأثیر پسزمینهی فکری شهری او بوده است. قانون اساسی سال 2004 هیچ اجباری برای رییسجمهور یا سایر مقامات برای تسلط بر هردو زبان رسمی قرار نداده است، اما مقامات برای اعتبار بیشتر نیاز دارند که هردو زبان فارسی و پشتو را یاد بگیرند، چراکه دسترسی به هردو زبان انجام وظایف رسمی را آسانتر میکند.
سیاستمداران و دولتها، برای جلب حمایت جوامع زبانی، تلاش کردهاند تا پیامهای خود را با استفاده از زبان مادری جوامع مخاطب خود منتقل سازند. مدت کوتاهی پس از کودتای سال 1978، دولتمداران انقلاب کمونیستی پیامهای خود برای جوامع قومی اصلی را در روزنامههای هفتگی به زبانهای اوزبیکی، ترکمنی و بلوچی منتشر میکردند. مطالب این نشریات عمدتاً شامل بیانیههای دولت، سخنرانیها و احکام بودند. در سال 2014، رهبر اوزبیکها، جنرال عبدالرشید دوستم، که شریک انتخاباتی رییسجمهور اشرفغنی بود، مبلغ زیادی را صرف پوسترها، روزنامه و مواد انتشاراتی دیگر به زبان اوزبیکی کرد. غنی، درحقیقت تنها با هدف بهدست آوردن رأی اوزبیکها، در یکی از بیانیههای تلویزیونیاش در زمان مبارزات انتخاباتی، چند کلمهیی به اوزبیکی صحبت کرد که اتفاق بسیار نادری در افغانستان به حساب میآید.
همگونسازی فرهنگ زبانی متنوع افغانستان، که از دههی دوم قرن بیستم آغاز شد، تلاش کرده است تا دری (فارسی) را از توسعه یافتن بازدارد، و همچنین آنرا از شاخهی فارسی که در ایران استفاده میشود جدا کرده است. با اینحال، علیرغم اینکه زبان فارسی از حلقههای قدرت دور ماند، حذف نشده است. از سوی دیگر، نادیده گرفتن تأثیر فوقالعاده زیادی که تبعیض زبانِ مورد حمایت دولت بر روی زبان پشتو داشته است نیز ممکن نیست. این امر باعث شده است زبان پشتو از جایگاهش بهعنوان یک زبان قبیلهای که از لحاظ آکادمیک بسیار ضعیف است به یک سیستم زبانی سازمانیافته تر با واژگان بیشتر ترقی کند و جایگاه حقوقی آن در قانون با زبان فارسی که از لحاظ تاریخی غنی است برابر باشد.
در طول 15 سال گذشته، جریان ورود کتابهای داستان و کتابهای علمی فارسی، مجلات و متون ادبی از ایران، و همچنین مهاجرت بیش از دو میلیون شهروند افغانستان، باعث شده است تا فارسی در میان دانشجویان و نویسندگان افغانستان تبدیل به محبوبترین زبان شود. ابزارهای جدید ارتباطی، فارسیزبانان را تقویت کرده است. رادیوهای فراملی فارسی، تلویزیون، اینترنت و رسانههای اجتماعی که مبادلات فرهنگی میان کشورهای فارسیزبان -ایران، افغانستان، تاجیکستان- ازطریق آنها انجام میگیرد، مرزهای میان لهجههای مختلف خانوادهی گویشهای فارسی را محو کرده است. با بهرسمیت شناختن این مسأله، دولت افغانستان نیاز دارد تا سیاستی مناسب برای مقابله با وضعیت رو بهتحول و استفاده از زبانها در این کشور را توسعه بدهد.