خبر میرسد که باز در زیر پوست مناطق شمال کشور نزاعی در حال جوشیدن است. همان نزاع گاه آشکار و گاه نهان میان جنرال دوستم و عطامحمد نور والی بلخ. مدتی قبل در مزار شریف جنجال خطرناکی به راه افتاد بر سر پایین آورده شدن عکس جنرال دوستم. در تحلیل آن رویداد و کشمکشی که بر سر آن در گرفت، هرکس سخنی گفت. طرفداران هر دو طرف به ملامت همدیگر و رهبران حزبی همدیگر پرداختند. از چشم طرفداران آقای نور هرکس به هر دلیلی از اوضاع سیاسی در بلخ ناخشنود باشد، آشوبگر است و بایدش از خشم مردم قهرمان افغانستان ترساند. از چشم طرفداران جنرال دوستم نیز مردم قهرمان افغانستان به هیچ کس اجازه نخواهند داد که به رهبر بیبدیلشان توهین کند. دیگران، یعنی آنانی که مستقیماً در این دو جبهه نیستند، نیز هشدار میدهند که ملت قهرمان افغانستان فریب تفرقهافگنان را نخواهند خورد.
مسألهی اساسی در این میان اما این است که در افغانستان ما هنوز با سیستم «شاهی مطلقه» سروکار داریم و تا این سیستم برقرار است نزاعهای خطرناک از اینجا و آنجای مملکت سر برخواهند آورد. سابق یک شاه – با اختیارات مطلقه- بر همهگان حکم میراند. حالا تعداد شاهان زیادتر و دایرهی حکومت هر شاه کوچکتر شده است. اما هوس «حاکمیت مطلقه» در این دایرههای کوچکتر از میان نرفته است. بهبیانی دیگر، صورت توزیع قدرت تغییر کرده است، اما کیفیت اِعمال قدرت همچنان مطلقه مانده است.
در تقابل دو شاه شمالی، عطامحمد نور و جنرال دوستم، هیچ چیز تازهیی دیده نمیشود. وقتی که عکس دوستم در مزار شریف پاره میشود یا کسی در قلمرو کوچک سلطنت او در جوزجان یا فاریاب پا کج میگذارد، دوستم آن را تجاوز بر قلمرو شاهی کوچک خود میداند. وقتی که رعایای دوستم میخواهند در اعتراض به این «تجاوز» در پایتخت آن پادشاه دیگر، در بلخ، تظاهرات کنند، او نیز قلمرو شاهی خود را با خطر روبهرو میبیند. در شاهی مطلقه هیچ حرکتی که مطلقیت حاکمیت شاه را مخدوش کند، پذیرفتنی و تحملکردنی نیست.
حال، خطاست اگر گمان کنیم که رهبران دیگری که در دایرههای دیگر فرمان میرانند، با آقای نور و آقای دوستم خیلی فرق دارند. مهم نیست مساحت پارههای کوچک قلمرو این شاهان کوچک چهقدر است. مهم این است که کیفیت حکومتشان در سرتاسر مملکت همان شاهی مطلقه است.