ملا اختر منصور سه روز قبل در یک حملهی هواپیماهای بدون سرنشین امریکا در بلوچستان پاکستان هدف قرار گرفت و کشته شد. بارک اوباما رییسجمهور امریکا و ریاست امنیت ملی افغانستان خبر مرگ او را تایید کردهاند. ملا منصور در حالی هدف حملهی هواپیماهای بیسرنشین امریکا قرار گرفت که کمتر از یک سال از رهبری او بر گروه طالبان میگذرد.
قتل ملا منصور با حرف و حدیثهای زیادی مواجه میباشد. بسیاریها معتقداند که قتل او صرفاً یک رویداد آنی و فوری نبوده است، بلکه واقعهی قتل او همانند بسیاری از رویدادهای دیگری که بر سران و رهبران گروه طالبان از جمله ملاعمر، اتفاق افتاد، تحتتاثیر جریان حوادث و اتفاقات استخباراتی بوده است.
خبر قتل ملاعمر رهبر پیشین طالبان بهمدت دو سال به بیرون درز نکرد و در نهایت زمانی به بیرون راه یافت که پاکستان تحت فشار شدید جامعهی بینالمللی قرار داشت. از طرف دیگر، قتل او همزمان با ظهور داعش در افغانستان بود و بسیاریها در آن وقت انتشار خبر مرگ او را به معنای پایان پروژهی طالبانیسم و ظهور موج جدید خشونتگرایی تحت عنوان داعش قلمداد کردند. هرچند گروه طالبان پس از مرگ ملاعمر دچار انشعاب شد، اما تضعیف نشد. ملا منصور رهبر جدید این گروه، تحرکات بیشتری را در افغانستان روی دست گرفت و حملات خونینی را در سراسر کشور بهراه انداخت. قبل از مرگ ملا عمر، در جریان سالهای 2010 تا 2013 هر بار که خبر از پیشرفت گفتوگوهای صلح به میان میآمد، رهبران طالبان در پاکستان یا کشته میشدند و یا روانهی زندانها میشدند.
سناریوی قتل ملا اختر منصور را نیز باید در بستر مجموعه تحولات جاری در منطقه و روابط سازمانهای استخباراتی فهم کرد. تا کنون سه فرضیهی کاملاً متفاوت در مورد مرگ ملا اختر منصور مطرح میباشد. فرضیهی اول، بیشتر تحتتاثیر فهم عمومی از رابطهی این گروه با پاکستان بهخصوص سازمان استخباراتی این کشور است. برحسب این فرضیه، سازمان استخبارات پاکستان در قتل ملا منصور نقش اصلی را دارد. هرچند ملا منصور توسط طیارههای بدون سرنشین امریکا بهقتل رسیده است، اما این شخص در خاک پاکستان هدف قرار گرفته و این کار بدون همکاری اطلاعات سازمان استخبارات آن کشور ممکن نبود. بر حسب این فرضیه، قتل ملا اختر منصور بهخاطر آن است که پاکستان در صدد ایجاد تغییراتی در سطح رهبری طالبان بوده است که با حضور ملا منصور ممکن نبوده است. از طرف دیگر، ملا منصور در طول رهبری خود نتوانسته انسجام و یکپارچگی لازم را در درون طالبان بهوجود آورد و اختلافات موجود در درون این گروه و رویارویی میان اعضای آن، زمینهی تضعیف آن را فراهم کرده است. بنابراین، پاکستان عامدانه با کنار زدن ملا منصور، در صدد ترمیم انشعاب و چندپارچگی در درون طالبان میباشد.
فرضیهی دوم این است که حکومت افغانستان با میانجیگری دولت قطر، برای برقراری ارتباط نزدیکتر با ملا منصور نزدیک شده بود و قتل ملا اختر منصور، برای برهم زدن این روند میباشد. بر حسب این فرضیه، هدف گرفتن ملا اختر منصور، همزمان با سفر رییسجمهور غنی به قطر قابل بررسی است. گفته میشود که حکومت افغانستان پس از شکست تلاشهای صلح با محوریت گروه هماهنگی چهارجانبه، روند جدیدی را با محوریت قطر و عربستان سعودی در پیش گرفته بود. این اقدام جدید حکومت تا حدودی با موفقیتهایی همراه بوده و برحسب برخی گمانهزنیها، قرار بوده رییسجمهور با مقامهای قطری در مورد چگونگی انجام گفتوگوهای صلح با رهبران طالبان رایزنی کند. گفته میشود برخی از رهبران طالبان که در دفتر سیاسی این گروه در قطر حضور دارند، بهنحوی ماموریت یافته بودند تا زمینههای آغاز گفتوگوهای صلح با دولت افغانستان را بررسی کنند. هرچند، اعلام خبر مرگ ملا اختر همزمان با سفر رییسجمهور به قطر میباشد، اما این فرضیه با موضع رسمی دولت افغانستان در مغایرت قرار دارد. دولت افغانستان در اعلامیهی خود بهمناسبت کشته شدن ملا اختر منصور گفته بود که او مانع جدی بر سر راه گفتوگوهای صلح بود و مرگ او فرصت جدیدی برای بسیاری از رهبران طالبان است که به صلح با دولت افغانستان تمایل دارند. از طرف دیگر، مقامهای امریکایی نیز در واکنشهای خود به قتل ملا منصور گفته بودند که او مانع جدی در برابر روند صلح در افغانستان بود.
فرضیهی دیگر این است که بهدلیل نزدیک شدن ملا اختر منصور به روسیه و ایران، امریکا با همکاری پاکستان او را هدف قرار داده است. اخیراً زمزمههای زیادی در باب نزدیکی مسکو و طالبان وجود داشت. چندی قبل ضمیرکابلوف، نمایندهی ویژهی روسیه در امور افغانستان گفته بود که کشورش با گروه طالبان ارتباط دارد و با این گروه در مورد داعش موضع مشترک دارد. هرچند بعدتر مقامهای روسی گفتند که این ارتباط بهمعنای همکاری با طالبان نیست، اما بدون شک وجود رابطه میان طالبان و مسکو، از نگرانیهای جدی جامعهی بین الملل و دولت افغانستان بوده است. ظهور داعش، طالبان را به ایران هم نزدیکتر ساخت. با ظهور داعش طالبان عملاً در جبههی مخالف آنان قرار گرفت و به جای بیعت، تمرد پیشه کرد. این مخالفت، ایران و طالبان را در برابر داعش در یک موضع واحد قرار داد و بنابراین، حمایت ایران از این گروه را موجه میسازد. هرچند تا کنون اطلاعات دقیقی از همکاری ایران با طالبان وجود ندارد، اما گزارشهایی در مورد تجهیز و تمویل طالبان از سوی ایران نیز وجود دارد. ایران و روسیه در سوریه و عراق عملاً درگیر جنگ با داعش میباشند و برای مقابله با آنان با بسیاری از گروههای نظامی در آن کشورها رابطه دارند. نگرانی ایران و روسیه از گشایش یک جبههی جدید جنگ توسط داعش در افغانستان، باعث شده بود تا گروه طالبان را بهمثابه الترناتیف حکومت در صورت قوت داعش در نظر بگیرند.
لطفالله قادری