اختر منصور کشته شد و طالبان هبتالله آخوندزاده را بهعنوان رهبر جدید خود تعیین کردند. تغییر در رهبری طالبان پرسشهایی را در باب آیندهی این گروه، جنگ و مذاکرات صلح خلق کرده است. سوال اساسی این است، هیأت رهبری طالبان تغییر کرد آیا اهداف سیاسی و نظامی این گروه مسلح هم دستخوش تغییر خواهد شد؟ بهعبارتی، هبتالله آخوندزاده مثل اختر منصور بر طبل جنگ و خشونت خواهد کوبید یا از بیم حمله و مرگ زودهنگام تن به فشارهای بینالمللی خواهد داد و به گفتوگوهای صلح با دولت افغانستان حاضر خواهد شد؟
طالبان با تعیین هبتالله آخوندزاده بهحیث رهبر جدیدشان بر ادامهی جنگ در افغانستان تآکید کردند. طالبان در اعلامیهیی که به رسانهها فرستادهاند گفته که اختر منصور در شرایط سختی بهسر میبُرد و هیچگاه تن به پیشنهادهای تحمیلی و تزویری (گفتوگوهای صلح) نداد.
با مرگ اختر منصور، بدنهی هیأت رهبری طالبان دچار تغییرات گسترده نشده است، بلکه کشته شدن منصور صرفاً جا را برای معاون اول او یعنی هبتالله باز کرده است. معاونین قبلی اختر منصور مانند سراجالدین حقانی و مولوی یعقوب بهترتیب معاونین فعلی هبتالله آخوندزاده هستند. از این نظر احتمال هرگونه تغییرات در اهداف و برنامههای نظامی این گروه متصور نیست. از سوی دیگر، شورای «حل و عقد» طالبان که قبلاً منصور را بهعنوان رهبر طالبان برگزیده بود همان شورایی است که در حالحاضر هبتالله آخوندزاده را بهعنوان رهبر جدید طالبان اعلام کرده است. بنابراین ترکیب هیأت رهبری طالبان فقط با مرگ منصور دستخوش تغییر شد.
اما شبکهی گستردهی گروه طالبان بهشمول شورای حل و عقد یا تشکیلات رهبری آن بر محور «رهبر» میچرخد و اینکه چه کسی در مسند رهبری این گروه قرار میگیرد میتواند سایر بخشها را متأثر بسازد. اختر منصور بهدلیل ویژگیهای شخصیتی و تجربهی نظامی و با توجه به اینکه نزدیکترین فرد به ملا عمر بهحساب میرفت، توانست یأس و سرخوردگی اعضای طالبان را پس از مرگ ملا عمر مهار کند. اختر منصور چه در زمان ملا عمر یا دو سال پس از مرگ او، عملاً در برنامههای سیاسی و نظامی طالبان دخیل بود و روابط گستردهیی با بدنهی این گروه و فرماندهان طالبان داشت و بهاندازهی کافی دارای نفوذ و صلاحیت بود. از این حیث، اختر منصور فرضیهی شکست گروه طالبان را با مرگ رهبر قبلی این گروه باطل کرد و در مدت کمتر از یک سال توانست جان دوباره به جنجگویان این گروه ببخشد.
هبتالله آخوندزاده اما فاقد کاریزمای نظامی و سیاسی و تاجایی هم ناشناخته است. او در رژیم طالبان، قاضی نظامی بود و بعد از شکست، قاضیالقضات این گروه شده و بیشتر در حوزهی امور دینی و مذهبی فعال بود تا نظامی. از این نظر، احتمال اینکه رهبر جدید طالبان بتواند به طالبان سروسامان بدهد، ضعیف است.
علاوه بر آنچه ذکر شد، عوامل دیگری نیز در چگونگی پیشبرد رهبری طالبان نقش دارد. چنانچه گفتهاند اختر منصور تحت فشار بود و وضعیت سختی را پشت سر گذاشت؛ در صورتی که این فشارها مثل گذشته بر رهبر گروه طالبان حفظ و ادامه پیدا کند، هبتالله آخوندازه فرصتی برای تجدید قوا نخواهد یافت.
ناتو، وزیر خارجهی امریکا و بسیاریهای دیگر اختر منصور را سدی در برابر مذاکرات صلح توصیف کردند. موضعگیریهای پس از مرگ منصور به این معنا است که فشارها برای حاضر کردن طالبان به میز مذاکره شدت یافته و امکان اینکه این تلاشهای جهانی و مشخصاً تلاشهای برخی از اعضای گروه هماهنگی چهارجانبه مانند امریکا مبنی بر تعهد به فیصلههای نشستهای چهار کشور ادامه یافته و تحقق پیدا کند، وجود دارد. مهمترین توافق گروه هماهنگی سرکوب گروههایی است که حاضر به گفتوگوهای صلح با دولت افغانستان نمیشوند.
در صورتی که رهبر جدید طالبان بهشیوهی قدیم دست به کشتار مردم و حملات نظامی بزند و حاضر به گفتوگوهای صلح نشود شاهد موفقیتهای گروه طالبان نخواهد بود و به سرنوشت سلف خود دچار خواهد شد. نقش پاکستان را اما نمیشود در این میان نادیده گرفت. پاکستان بزرگترین حامی این گروه است و تا اکنون مکانی امن برای رهبران این گروه فراهم کرده است. در هر حال، پاکستان اکنون بیش از هر زمانی زیر فشارهای جهانی قرار دارد.