پیامد ناآرامی‌های روبه‌افزایش افغانستان برای امنیت هند

دیپلمات/ آکانکشا نارین ترجمه: معصومه عرفانی +


تصمیم رییس‌جمهور ایالات متحده، بارک اوباما، برای متوقف‌کردن خروج نیروهای ایالات متحده از افغانستان و فرستادن نیروهایی بیشتر در نقش مشاور برای کمک به نیروهای مستقر در این کشور، تاکیدی بر وخامت اوضاع امنیتی افغانستان است. اوباما تصمیم خود را پس از افزایش تلفات نیروهای امنیت ملی افغانستان در عملیات‌های جنگی، و باتوجه به قدرت‌گرفتن طالبان و تهدیدات منطقه‌یی که به‌سرعت در حال تحول هستند اتخاذ کرده است.
افغانستان جایی است که در آن، ثابت شده است برخوردها و تعاملات پس از جنگ اهمیتی به‌مراتب بیشتر از خود جنگ دارند. هند نمی‌تواند در نقش یک تماشاگر باقی بماند، در حالی‌که افغانستان غرق در آشوب و هرج‌ومرج است. آتش ناامنی در افغانستان، به این کشور نیز سرایت خواهد کرد. از این‌رو، ضروری است که هند برای ایجاد یک ساختار سیاسی کارآمد، ارتش و اقتصادی قدرتمند، و همچنین در بخش منابع انسانی، با افغانستان همکاری کند. این کشور نمی‌تواند اجازه بدهد که افغانستان پس از 15 سال مداخله‌ی غرب، به روزگار حکومت طالبان بازگردد. در این راستا، فشار هند برای شامل‌کردن افغانستان در اتحادیه‌ی همکاری‌های منطقه‌یی جنوب آسیا (سارک) در سال 2005، باتوجه به پیوند نزدیک میان صلح در افغانستان و امنیت منطقه‌یی، اقدامی هوشمندانه بود.
تهدید نسبت به امنیت هند در افغانستان
دغدغه‌های هند در رابطه با بی‌ثباتی افغانستان، در درجه‌ی اول از نگرانی‌های امنیتی موجود در این کشور برخاسته است. در تاریخ 2 مارچ 2016، کنسولگری هند در شهر جلال‌آباد در افغانستان مورد حمله قرار گرفت که 9 کشته و تعداد زیادی زخمی بر جا گذاشت و چهارمین حمله به کنسولگری هند در این شهر بود. در اوایل سال جاری، سفارت هند در شهر مزار شریف، شاهد درگیری طولانی 25 ساله‌یی میان تروریست‌ها و نیروهای امنیتی بود.
بی‌ثباتی حیاط‌خلوت هند، نه‌تنها برای منافع استراتژیک بزرگ‌تر آن در خارج مرز و اهداف آینده‌ی این کشور تهدید به حساب می‌آید، بلکه می‌تواند بر امنیت داخلی هند نیز تاثیرگذار باشد. با خروج نیروهای شوروی از افغانستان در سال 1989، جهادی‌ها به مناطق جنگی جدیدی شامل کشمیر تغییرمکان دادند. پس از حملات 11 سپتامبر، گروه‌های شبه‌نظامی پاکستانی به افغانستان رفتند تا درمقابل ائتلاف کشورهای غربی بجنگند. با خروج نیروهای آیساف از افغانستان، احتمال زیادی وجود دارد که آن‌ها توجه خود را بار دیگر بر کشمیر متمرکز کنند. گروه‌هایی مانند جیش محمد، حرکت المجاهدین و لشکر طیبه، ممکن است فعالیت‌های خود را در کشمیر هند افزایش دهند. این منطقه در طول دهه‌ی گذشته، شاهد کاهش پیوسته‌یی در تروریسم آن‌‌سوی مرز بوده است که با پیوستن تعداد بیشتری از جوانان کشمیری به گروه‌های شبه‌نظامی در سال گذشته تشدید شد. مسیری که برهان مظفر وانی برای تبدیل‌شدن به یک شبه‌نظامی پیمود، تنها نمونه‌یی از این روایت‌هاست. این فرمانده‌ی 21 ساله‌ی حزب المجاهدین که مردم محلی او را «رابین‌هود کشمیر» نامیده‌اند، یکی از اعضای نسل جدید شبه‌نظامیان کشمیری است.
ظهور شاخه‌ی منطقه‌یی گروه تروریستی دولت اسلامی، داعش خراسان و شاخه‌ی القاعده در جنوب آسیا، تهدیدات منطقه‌یی موجود را پیچیده‌تر ساخته است. در حال‌حاضر، این دو رقیب منطقه‌یی شبه‌نظامی در رقابت خشونت‌آمیزی برای نفوذ در میان گروه‌های جهادی محلی و به‌دست‌آوردن انحصار تجارت غیرقانونی مواد مخدر درگیر هستند. دولت اسلامی در نشریه‌ی ماهانه‌ی خود به‌نام «دابق» آشکارا هدف خود را نسبت به گسترش حضورش در ایالت خراسان که شامل هند می‌شود ذکر کرده است. بااین‌حال، حضور گروه‌های تروریستی سنتی مانند طالبان و درگیری‌های ژئوپولیتیکی در منطقه‌ی افغانستان-پاکستان و کشمیر، توان دولت اسلامی را کاهش داده است. به‌طور مشابه، اگرچه شاخه‌ی القاعده در جنوب آسیا، از زمان ایجاد آن در ماه سپتامبر 2014 تاکنون، حمله‌ی تروریستی قابل‌توجهی را انجام نداده است، گزارش‌ها حاکی از آن است که این گروه در حال ایجاد شبکه‌های تروریستی بیشتری در جنوب آسیا است.
تضمین منافع استراتژیک هند
تاریخ به‌خوبی نشان داده است که افغانستان نه‌تنها برای القاعده و طالبان، بلکه همچنین برای گروه‌های تروریستی متمرکز بر کشمیر نیز به‌عنوان تخته‌ی پرش عمل کرده است. ظهور مجدد اردوگاه‌های القاعده و حضور گروه‌های شبه‌نظامی کشمیری در افغانستان، می‌تواند برای امنیت منطقه‌یی هند و منافع اقتصادی این کشور زیان‌بخش باشد. در طول دهه‌ی 1990، شبه‌نظامیان کشمیری و القاعده در کنار یکدیگر در افغانستان فعالیت کرده‌اند. ربودن و انتقال یک هواپیمای هندی توسط حزب المجاهدین در سال 1999 به قندهار در زمان حکومت طالبان، تضمینی برای رهایی مولانا مسعود ازهر بود که بعدها جیش المهدی را تاسیس کرد.
هند به‌منظور کاهش تهدیدات از حیاط خلوت بی‌ثبات این کشور، راهبرد «قدرت نرم» را در افغانستان به‌کار گرفته است. کمک‌های هند، درحدود 1.5 تریلیون دالر، و پروژه‌های توسعه‌یی آن، تلاشی برای تقویت یک دموکراسی جوان در کشوری جنگ‌زده، به‌منظور کاهش خلای موجود برای پیشگیری از قدرت‌گرفتن طالبان و دیگر گروه‌ها است.
یکی دیگر از جنبه‌های منابع هند در افغانستان، مربوط به نیاز این کشور برای کاهش نفوذ پاکستان در منطقه است. هند نیاز دارد تا نفوذ پاکستان را محدود و متوازن سازد، چراکه در غیر این صورت، این نفوذ می‌تواند مانعی برای منافع هند باشد. افغانستان از سال 2001 تاکنون، میدان نبرد جنگ نیابتی هند و پاکستان بوده است. دهلی نو خواستار این است که کابل برداشت روشن‌تری از اسلام‌آباد داشته باشد. بنابراین، به‌جا است که در تلاش برای پرورش روابط بهتری باشد. این روابط تنها زمانی می‌تواند نتیجه‌بخش باشد که افغانستان تبدیل به کشوری قدرتمند و باثبات شود.
بااین‌حال، تهدیدات تنها متوجه سفارت‌خانه‌ها و کنسول‌گری‌های هند نیستند، بلکه منافع اقتصادی دهلی نو در افغانستان را نیز به خطر می‌اندازند. در سال 2011، یک کنسرسیوم از شش شرکت هندی حق استخراج معدن در منطقه‌ی حاجیگک را به‌دست آورد. بااین‌حال، پس از بحث بر سر کاهش طرح اولیه‌‌ی آن‌ها برای سرمایه‌گذاری از 11 میلیارد دالر به 1 میلیارد دالر، این کنسرسیوم در نهایت تصمیم گرفت پروژه‌ را متوقف کرده و از افغانستان خارج شود. بی‌ثباتی رو به‌گسترش در منطقه، یکی از عوامل موثر در این تصمیم‌گیری مهم بود.
نگرانی‌های روزافزون در این کشور، نه‌تنها مانعی برای فعالیت شرکت‌های هندی برای استفاده‌ی مستقیم از منابع معدنی افغانستان هستند که 1 تریلیون دالر تخمین زده می‌شود، بلکه می‌تواند برای نیاز همواره در حال‌رشد به انرژی در هند نیز مشکل‌ساز باشند. پروژه‌ی خط لوله‌ی گاز تاپی (ترکمنستان، افغانستان، پاکستان، هند) که هدف آن اتصال منطقه‌ی غنی از انرژی آسیای مرکزی به آسیای میانه است، تنها زمانی تحقق می‌یابد که ثبات در افغانستان برقرار شود.
یادآوری این نکته مهم است که افغانستان نه‌تنها می‌تواند برای تامین منافع امنیتی و اقتصادی هند سودمند باشد، بلکه همچنین رابطه‌ی مستقیمی بر چشم‌انداز هند به‌عنوان یک رهبر و قدرت بزرگ منطقه‌یی، و همچنین رقابت این کشور با چین بر سر منابع، و نیاز آن به مقابله با نفوذ پاکستان دارد. توانایی هند برای آموزش یک دموکراسی نوپا، راهی طولانی در پیش دارد تا به جهان نشان بدهد که هند در حقیقت یکی از قدرت‌های بزرگ منطقه‌یی و به‌ویژه پاسخگو است. بااین‌حال، این چشم‌انداز تنها در صورتی می‌تواند تحقق یابد که افغانستان به درگیری و هرج‌ومرج سقوط نکند.
سیاست‌های غیرنظامی-محور هند، چه در بخش ساخت‌وساز پروژه‌ی بلند سلما و یا ارایه‌ی کمک‌هزینه‌ی تحصیلی سالانه به دانش‌آموزان در افغانستان، تنها زمانی نتیجه‌بخش خواهد بود که هند تضمین کند که رویدادهای جاری به سمتی پیش نمی‌روند که شرایط پس از خروج کشوری از افغانستان بار دیگر تکرار شود. هند به‌جای فرستادن سربازان، در ساخت بنای جدید پارلمان جدید در کابل سرمایه‌گذاری می‌کند و برای تحکیم دوستی دو کشور، پرچم افغانستان را به‌عنوان هدیه اعطا می‌کند.
بااین‌وجود، هند نیاز دارد تا کمک‌های مالی فعلی خود به افغانستان را، باتوجه به چالش‌های روبه‌رشد امنیتی و مشکلات اقتصادی، افزایش دهد. افغانستان، زیر ضربه‌ها و آسیب‌های وارده از سوی طالبان، به‌ویژه اکنون که این گروه قدرتمندتر شده و ازلحاظ جغرافیایی گسترش یافته است، از هند درخواست ارایه‌ی تجهیزات نظامی کرده است. هند، در پاسخ به تقاضاهای نظامی و اقتصادی کابل، در مقابل یک تصمیم‌گیری دشوار قرار گرفته است: چگونه یک ابرقدرت منطقه‌یی می‌تواند با تهدیدات روبه‌رشد در افغانستان مقابله کند، و هم‌زمان منافع استراتژیک خود را نیز در ذهن داشته باشد؟

دیدگاه‌های شما

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *