در مکتبِ سیال‌داری

سخنرانی اخیر آقای محمد محقق، معاون دوم ریاست اجراییه، از این جهت جالب بود که نشان می‌داد رهبران جامعه‌ی هزاره در باره‌ی مردم چه‌گونه فکر می‌کنند. اگر کسی دقت کرده باشد، در سخنرانی آقای محقق یک نمونه‌ی کامل از مدل سیاست‌ورزی مطلوب ایشان عرضه شد. به این معنا که آن سخنرانی نشان داد که اگر آقای محقق به زبان ساده بگوید که چه نوع فهم سیاسی را در میان مردم هزاره مسلط می‌خواهد، این خواست خود را چه‌گونه بیان می‌کند و در این بیان چه چیزها در باره‌ی نگاه سیاسی خود او روشن می‌شوند.
آقای محقق تا توانست رقیبان خود را مسخره کرد و از کسانی که هنوز مثل او و آقای خلیلی به حوالی پیری نرسیده‌اند به سبکی سخن گفت. مایه‌ی اصلی سخنان آقای محقق این بود که من به هر طریقی اکنون در یک مقام بااقتدار دولتی قرار دارم و شخصاً از این موقعیت راضی‌ام و در کار سیال‌داری و رقیب‌بازی آدم پهلوانی هستم. کسانی که در گذشته فرصت خوردن و بردن و نادیده گرفتن حقوق مردم را داشتند، کار خود را کردند و رفتند. حالا بگذارند ما نیز چند روزی، در نوبت خود، از این عیش برخوردار باشیم.
آن‌چه آقای محقق گفت چندان «من‌محور» بود که هر آدم بی‌هوشی را نیز متوجه مرکزیت خود ایشان می‌کرد. انگاری که در ماجرای خط برق و اعتراضات مردم فقط یک چیز مهم بوده و آن این بوده که مردم بفهمند در درون رقبای سیاسی هزاره‌ی آقای محقق چه آتش حسادتی برپاست. مهم‌ترین تکلیف آقای محقق نیز در این قضیه همین بوده که به مردم نشان بدهد چه میزان دودِ حسرت از درون این رقیبان آقای محقق بلند است.
البته در سخنان آقای محقق نکات قابل تأمل هم بسیار بودند. اما آن‌چه بسیار برجسته بود همان مدل از فهم سیاسی بود که او دوست دارد در میان مردم پخش و مسلط باشد. به بیانی دیگر، او می‌خواهد مردم هزاره سیاست را همیشه نوعی سیال‌داری پیرانه میان چند فرصت‌طلب حسود ببینند و از روی همین نگرش تصمیم بگیرند که در میانه‌ی چنین سیال‌داری در کدام طرف بایستند. و این دقیقاً همان چیزی است که باید در میان مردم هزاره با آن مقابله شود. این همان نگرشی است که نتیجه‌یی جز قربانی کردن مردم در پای مصالح سیال‌دارانه‌ی رهبران نداشته است.

دیدگاه‌های شما

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *