یادداشت: نام کارگران جنسی بهدلیل مسایل امنیتی و حفظ جانشان تغییر یافته است.
اولینباری که عبدالله برای بهدست آوردن پول، تن به رابطهی جنسی داد؛ تنها دو هفته میشد که به آتن رسیده بود. او با هزاران نفر دیگر از مهاجران افغان در یک فرودگاه متروکه زندگی میکند. یک هفته پس از رسیدنش، تعدادی از دوستان او را با خود به پارک عمومی آتن بهنام (Pedion tou Areos) برد. عبدالله آنجا (پارک) را دوست نداشت، او گفت، «جای کثیفی بود، غریبههای زیادی آنجا بودند و تعدادی هم مشغول مصرف مواد مخدر بودند.»
برخی از این آدمها مسن بودند، که دیرتر با او (عبدالله) سر صحبت را باز کردند. پس از آن بود که دوستانش گفتند که چرا آنها به پارک آمدهاند. «آنها به من گفتند: «ما با این افراد رابطهی جنسی برقرار میکنیم و آنها به ما پول میپردازند». بهگفتهی عبدالله، او در کشور محل تولدش ایران، تجربهی همخوابی با دختران و پسران را داشته است، اما با «مردان مسن» را هرگز.
او گفت: «عصبانی شدم، تازه رسیده بودم، و مجبور بودم برای بهدست آوردن پول این کار را انجام دهم.» عبدالله چند ساعتی را در پارک گذراند، مردان مختلفی نزدش آمدند و در نهایت او دورتر از مرکز پارک و در میان انبوه درختان با یکی از آن مردان در بدل 20 یورو پول وارد رابطهی جنسی شد.
عبدالله گفت: «هیچ پولی نداشتم، در فرودگاه [محل زندگیاش] کار سالمی وجود ندارد. باید مواد مخدر بفروشی، تنفروشی کنی یا برای قاچاقبران مشتری دستوپا کنی. راه دیگری برایم نمانده بود، حتا 20 سنت پول هم نداشتم.»
هزاران مهاجر و پناهجو در آتن زندگی میکنند، و بهندرت کسی پیدا میشود که بخواهد آنجا (در یونان) بماند. قوانین مرزی جدید قارهی اروپا آنها را در مسیر راهشان به سوی شمال اروپا (در یونان) گیر انداخته است، وقتی پولشان تمام شود، تقریبا هیچ راه قانونی برای کسب درآمد وجود ندارد. این امر بهویژه برای افرادی که از کشورهایی مثل افغانستان، پاکستان و ایران میآیند، صادق است. زیرا، شهروندان این کشورها در اروپا بهعنوان «مهاجران اقتصادی» شناخته میشوند. به همین دلیل مهاجران این کشورها، در مقایسه با سوریها که بهعنوان «پناهجو» شناخته میشوند، مدت طولانیتری در یونان میمانند.
بدون داشتن پول، تعدادی از مردان جوان برای بقا – در پارک Pedion tou Areos، میدان ویکتوریا، میکدهها و کلپهای مختلف در سراسر شهر – تنفروشی میکنند. در یونان فعالیتهای جنسی و ارایهی خدمات از این دست، تنها در روسپیخانههایی مجاز است که ثبت شده باشند. با اینوجود، این امر در خیابانها نیز معمول است؛ سالها ریاضت اقتصادی در یونان زنان زیادی را به فحشا کشانده است. از سوی دیگر تجارت جنسی مردان کمتر گزارش میشود، در شرایطی که یونان با بحران اقتصادی و بحران پناهجویان دستوپنجه نرم میکند، به نظر میرسد تنفروشی در میان مردان نیز در حال افزایش است.
در سالهای گذشته، بسیاری از کارگران جنسی مرد در آتن را آلبانیاییها، بلغاریها، رومانیاییها و رومیها تشکیل میدادند؛ بهتازگی اما، این موضوع مشمول مردان جوان از خاورمیانه و جنوب آسیا نیز شده است.
میکدهی سامی در مجاورت خیابان قدیمی فیلیس (Fylis)، همواره محلی بوده است که میتوان مهاجران جوان را در آنجا پیدا کرد. در یکی از شنبهشبهای اخیر، کلپ کوچکی پر بود از جوانان ایرانی و بزرگسالان یونانی، صدای موسیقی ایرانی و افغانی در بلندگوها میپیچید. مردان نیمهبرهنه در میکده میرقصیدند و گروهی از مردان مسنتر با بوتلهای مشروب و سطلهای یخ در غرفهها نشسته بودند. مردان جوان با آنها در میآمیختند یا در آن اطراف منتظر میماندند.
جوانی بهنام حسن بههمراه دوستش کنار دیوار نشست، مکدر و افسرده به نظر میرسید. او گفت 24 ساله است و دوستش هم 20 ساله، دو ماه میشود که در یونان است. حسن و دوستش هردو در فرودگاه (محل اسکان پناهجویان) زندگی میکنند. او با صدای بلندتر از صدای موسیقی فریاد زد: «فرودگاه جای خوبی نیست، غذایش خیلی بد است و جایی برای استحمام وجود ندارد!» دومینبار بود که به این کلپ میآمد، مشترییی کنارش نشست. در عرض چند دقیقه با رقصندهیی که وانمود میکرد ترجمان و رابط است روی قیمت 30 یورویی به توافق رسیده و آنجا را ترک کردند.
باوجود معاملات روزمرهیی از ایندست، وضعیت زندگی مهاجران در آتن و ساکنان یونانی خیلی متفاوت است، طوریکه برخی ساکنان محلی میگویند آنها از وجود چنین اتفاقاتی کاملا بی اطلاعاند.
براساس گفتههای آتنیهایی که در این گزارش با آنها مصاحبه شده است، مردانی که مکررا در میکدهی سامی و دیگر نقاط بابت برقراری ارتباط جنسی پول میپردازند متاهلاند. بهگفتهی آدونیس پریمیکریس (Adonis Primikiris)، که برای یک سازمان غیر انتفاعی آگاهی از اچ.آی.وی کار میکند، بسیاری از مردان با ترفند این عمل را انجام میدهند و از طرف دیگر خود را همجنسگرا نمیپندارند؛ زیرا آنها بابت این عمل پول میپردازند و در این معامله هم دست بالا را دارند.
پارک (Pedion tou Areos)، مدتی است که محل فعالیتهای، بزهکارانه شده است: در یک سمت آن عملکردهای غیر قانونی اتفاق میافتد و سمت دیگرش محلی برای مصرف مواد مخدر شده است. در چندین بعد از ظهری که از منطقه بازدید میکنم، بسیاری از افرادی را که روی درازچوکیها مینشینند، جوانان تشکیل میدهند و مردان مسن یونانی به آرامی از کنار آنها گذشته و به چشم خریدار به آنها نگاه میکنند.
یک کارگر جنسی یونانی بهنام استراتوس (Stratos) که اکثرا در پارک است گفت، قبلا کارگران جنسی اهل اروپای شرقی بودند؛ اما تابستان گذشته تازهواردانی از خاورمیانه و جنوب آسیا نیز به این مجموعه پیوستند. افرادی از ایران، کردستان عراق، پاکستان و افغانستان کارگران جنسی را (در یونان) تشکیل میدهند، هیچ یک از این افراد بیشتر از 25 سال سن ندارد و به نظر میرسد برخیشان نوجوان باشند.
قیمت استاندارد برای رابطهی جنسی حدود 10 یورو بود، اما راهنما و مترجمی که خود را یکی از مشتریان گاه و بیگاه معرفی کرد، اظهار داشت که اگر مایل به مذاکره باشید و کمی صبور باشید، میشود (بابت رابطهی جنسی) کمتر از 2 یورو پرداخت کنید. این مرد گفت، «برخی پسران خجالت میکشند، پول بخواهند؛ آنها تنها پس از انجام عمل، در خواست پول میکنند و اگر خواسته باشید میتوانید پرداخت کنید.»
مجتمع المپیک هلنیکن (Hellinikon) و فرودگاه متروکه، محل سکونت عبدالله، پناهگاه بیش از 4000 نفر است. در ترمینال اصلی فرودگاه، چراغهای اشارهی ورودیهای شبانه -روزی و محل تحویلگیری ساکها سرجای خودند؛ اما کف زمین را از ابتدا تا انتها خیمهها پوشانده است. مردم برای بهدست آوردن غذایی که در آشپزخانهی طبقهی پایین آماده میشود، صف میکشند و گاهی برای استحمام در ساحل به آنطرف بزرگراه میروند. تعداد اندکی گروههای بشردوستانه برای کمک در اینجا حضور دارند، که در مقیاس بسیار ناچیز خدمات اولیه ارایه میکنند. در اعتراض به شرایط نامناسب زندگی در اینجا، بهتازگی حدود 1000 نفر دست به اعتصاب غذا زدهاند.
بسیاری از کسانی که در فرودگاه زندگی میکنند اهل افغانستاناند و تعداد اندکی هم اهل ایران. عبدالله یک افغان است. پس از آنکه پدر و مادرش بهدلیل جنگ افغانستان را ترک کردند، در ایران بهدنیا آمد. در بیشتر دوران کودکیِ او، پدرش در زندان بوده و عبدالله برای تامین معیشت خانوادهاش 6 روز در هفته در یک کارگاه کار میکرده.
عبدالله میخواهد از یونان به سویدن برود، میگوید 19 سال دارد، اما جوانتر بهنظر میرسد. قدبلند و خوشروست، با صورتی مهربان و معصوم؛ ولی چشمانی خسته و کمفروغ. میگوید: «هیچ کمکی از هیچکسی دریافت نمیکنیم، تنها امیدمان باز بودن مرزها بود، که حالا بستهاند. برای جایی رفتن پول ندارم، نمیدانم چهکار کنم.»
بهنظر میرسد هیچکس دیگری هم نمیداند چه خواهد شد. تعداد اندکی از مهاجران دوباره به کشور خود بر میگردند و تعداد اندکی هم قادرند پول قاچاقبر را بپردازند. عدهیی هم میتوانند برای اسکان مجدد در دیگر کشورهای اروپایی، درخواست دهند، اما روند درخواست متوقف شده است. بر اساس آمار کمیسیون اروپا کمتر از 2% از پناهجویانی که در یوناناند، توانستهاند در دیگر کشورهای اروپایی ساکن شوند.
بدون درآمد، ناامیدی عمیقتر خواهد شد و تنیدگی آتن و پناهندگان ممکن است تا سالها ادامه یابد.
گلوبل پُست / هارون لاباری
ترجمه: علی احمدی