و چرا اوباما باید از آن حمایت کند؟
دیپلمات / میکایل کوگلمن
ترجمه: حمید مهدوی
نارندرا مودی، نخستوزیر هند، ماه گذشته توافق یک کریدور حملونقل بزرگی را با ایران و افغانستان امضا کرد. نظر به شرایط، هند 500 میلیون دالر را برای ساختن بندری در شهر شرقی چابهار ایران فراهم خواهد کرد. دهلی جدید همچنین وعدهی 16 میلیارد دالر سرمایهگذاری در یک منطقهی آزاد تجارتی در اطراف این شهر را داد.
علاوه برآن، جادهها و خطوطآهن جدید از چابهار بهطرف شمال به مرز افغانستان کشیده خواهد شد. هدف، ایجاد مسیرهای جدید تجارتی از/ به افغانستان، آسیای مرکزی و فراتر از آن است. مسلما، این سرمایهگذاریها در مقایسه با پروژهی کریدور اقتصادی 46 میلیارد دالری رقیب در پاکستان که توسعهی بندر گوادر در ایالت بلوچستان در 60 مایلی چابهار را شامل است، کوچک هستند. پروژهی چابهار از لحاظ بزرگی متوسط خواهد بود، هرچند پیامدهای جیوپولیتیکی بسیار زیاد خواهد داشت.
ایران، با استفادهی خوب از وضع جدید پس از تحریمها، میتواند به راهروی بهطرف خطوط دریایی حیاتی به جنوب این کشور و بهطرف بازارهای پرطرفدار به شمال این کشور تبدیل شود. افغانستان میتواند میزبان مسیرهای تجارتی شگوفا بهطرف شمال و بهطرف جنوب باشد و هند، که از دیر زمان بدینسو پاکستان مانع محقق شدن حقوق ترانزیتی آن شده است، میتوند برای نخستینبار پس از تجزیه شدن به افغانستان و آسیای مرکزی دسترسی زمینی مستقیم داشته باشد. بهطور خلاصه، این توافق هم تاریخساز است و هم تاریخ را به مبارزه میطلبد.
این توافق همچنین به منافع امریکا کمک میکند و بنابراین واشنگتن باید آن را بپذیرد. هرچند، بهدلیل دخیل بودن ایران، عکسالعمل غربیها نسبت به این توافق بیصدا بوده است.
وقتی بارک اوباما، رییسجمهور امریکا روز سه شنبه با مودی در واشنگتن دیدار میکند، او باید حمایت صریح خود از این توافق را اعلام کند و راههایی برای کمک به تحقق بخشیدن پتانسیلهای آن پیشنهاد کند. توافق چابهار میتواند به دو دوست کلیدی واشنگتن در جنوب آسیا نفع زیاد برساند. نخست، این توافق به هند فرصت میدهد تا از ثروت گاز طبیعی گستردهی آسیای مرکزی استفاده کند. علاوه برآن، دهلی جدید، با حضور قویتر در ایران، در موقعیت بهتری قرار خواهد گرفت تا از ذخایر گاز ایران استفاده کند. اینها برای کشوری که شاهد دوبرابر شدن مصرف گاز طبیعی بین سالهای 2000 تا 2012 بوده است و بهطور فزایندهیی به گاز طبیعی وارداتی برای رفع نیازهای داخلی وابسته است، تحولات کلانی هستند. در عینزمان، به گفتهی اقتصاددانان هندی، اگر قرار است هند دوباره رشد دو رقمی را در دهههای آینده تجربه کند، به افزایش سه تا چهاربرابر منابع انرژی نیاز خواهد داشت. توافق چابهار، با تقویت امنیت انرژی هند، میتواند به رفع نیازهای اقتصاد در حال رشد این کشور و به تسهیل گذار این کشور به یک قدرت بزرگ کمک کند.
دوم اینکه این توافق میتواند منابع درآمد جدید برای افغانستان خلق کند که افغانستان شدیدا به آن نیاز دارد. اقتصاد افغانستان، که بهشدت به کمکهای خارجی وابسته است، برای هوا نفسنفس میزند. خروج سربازان خارجی اقتصاد جنگ افغانستان را که زمانی قوی بود، ضعیف ساخته است و تمویلکنندگان بینالمللی دارند عقب میکشند. اما نظر به آمار حکومت افغانستان، بندر چابهار در صورتی که کاملا عملیاتی شود، حجم مجموعی تجارت افغانستان را به میلیاردها دالر خواهد رساند. در سالهای اخیر، کل بودجهی عملیاتی سالانهی افغانستان کمتر از 8 میلیارد دالر بوده است. در نهایت، توافق چابهار میتواند با اعتمادسازی که برای ایجاد همکاریهای معنادار چهارجانبه روی مسایلی چون داعش و تجارت مواد مخدر افغانستان نیاز است، به هرچهار کشور کمک کند.
وقتی اوباما با مودی دیدار میکند، او باید به همتای خود اطمینان بدهد که تحریمهای باقیماندهی امریکا بر ایران برای این توافق مشکلی ایجاد نخواهد کرد. اوباما همچنین باید تاکید کند که میداند این توافق، بدون همکاری نظامی، در ماهیت خود کاملا اقتصادی است و بنابراین هیچ پرچم سرخی را بالا نمیکند.
در واقع، هند احتمالا بدون بدون درنظرداشت این که واشنگتن چه میگوید به راهش ادامه خواهد داد. با اینحال، حمایت صریح امریکا [از توافق چابهار] روابط امریکا و هند را بهشدت تقویت خواهد کرد. دهلی جدید اغلب معتقد است که واشنگتن در تقدیر از سهم این کشور در صحنهی جهانی ناکام است و بنابراین، حمایت از این توافق، پیام حمایت و آگاهی واشنگتن از حضور حیاتی و مهم هند در عرصهی جهانی را میفرستد.
حمایت امریکا از این توافق همچنین به تهران پیام آشتی میفرستد. جانبداری از ایران بهنحوی که از همکاریهای هستهیی فراتر برود، حسن نیتی ایجاد میکند که شدیدا به آن نیاز است و به تهران، در حالی که این کشور روی آیندهی روابطش با طالبان اهمیت میدهد، چیزی برای جویدن میدهد. سوءظن در مورد طرحهای امریکایی در افغانستان به حمایت تهران از طالبان دامن زده است تا جایی که این کشور [برای طالبان] سلاحهای کوچک و پول فراهم میکند. هر همکاری دیگر ایالات متحدهی امریکا، حتا همکاریهای نسبتا اندک، میتواند برای منافع امریکا در افغانستان مفید باشد.
پروژهی چابهار مسلما با موانع متعدد مواجه است. اول، هدیهی هند سکون و ناکاری است – یک ناتوانی یا عدم تمایل در به چرخش آوردن یک بروکراسی کند و اجرای پروژههای زیربنایی کلان. یک پروژهی حملونقل که هدف آن وصل کردن شمالشرق هند با برما است، قرار بود سه سال قبل آغاز شود، اما تکمیل آن سالها زمان خواهد برد. واشنگتن باید دهلی جدید را تشویق کند تا این فرصت را هدر ندهد و واجدشرایط بودنش بهعنوان یک بازیگر مهم در عرصهی جهانی را ثابت کند – پیامی که بهخوبی طنینانداز خواهد شد چون هند معتقد است که ایالات متحده از نمایهی در حال صعود هند در سطح جهانی به اندازهی کافی تقدیر نمیکند.
یکی دیگر از موانع اصلی، وضعیت امنیتی خطرناک افغانستان است. باتوجه به اینکه طالبان در مقایسه با هر زمان دیگری از سال 2001، مناطق بیشتری را تحت کنترل دارند، مفهوم ایجاد مسیر تجارتی جدید در خاک افغانستان تقریبا خیالی است. اینجا، واشنگتن میتواند با اطمینان دادن از ادامهی حضور نیروهای باقیمانده نقش خودش را ایفا کند. علاوه برآن، واشنگتن میتواند به افغانستان در پوشش هزینههای تامین امنیت برای پروژههای توسعهیی همراه با کریدور حملونقل کمک کند.
واشنگتن با حمایت از پروژههای زیربنایی پرمخاطره در منطقهی آسیای جنوبی و مرکزی بیگانه نیست. این کشور یک قهرمان تنومند پروژهی بلندپروازانهی خط لوله گاز است که ترکمنستان، افغانستان پاکستان و هند را شامل است. این پروژه قبلا افتتاح شده است، اما مسلما این پروژه در مقایسه با چابهار طولانیمدتتر است چون مستلزم همکاری هند و پاکستان است.
حمایت امریکا از بندر چابهار به این معنا نیست که این کشور باید با سرمایهگذاریهای زیربنایی چین در گوادر و بخشهای دیگر پاکستان مخالفت میکند. در حقیقت، هر دو مورد سرمایهگذاری به نفع امریکا است: نتیجهی زیربناها و اتصال بیشتر در افغانستان، پاکستان و آسیای مرکزی اشتغال، توسعه و شگوفایی بیشتر و مهمتر از همه ثبات بیشتر است. باوجود لفاظیهای زیاد در مورد کار در راستای تحقق این اهداف، واشنگتن نسبتا کمکار بوده است (به استثنای تامین مالی پروژهی کاسا 1000، پروژهی انتقال برق که افغانستان، قیرغزستان، پاکستان و تاجیکستان را شامل است و ماه گذشته افتتاح شد). درحالیکه چین و حالا هند در موقفی هستند که میتوانند در منطقه کار زیادی انجام بدهند، در واقع، واشنگتن میتواند سرمایهگذاریهای آن را بدون پرسش و انتقادی بپذیرد. پروژههای هند و چین در پیشبرد اهداف امریکا که واشنگتن قادر یا مایل به دنبال کردن آنها نیست، کمک میکند.
با اینحال، چابهار، مخصوصا، شایستهی حمایت بیقیدوشرط امریکا است. درحالیکه واشنگتن و دهلی جدید، با نزدیک شدن انتخابات ریاستجمهوری امریکا، مشتاقاند روابطشان را عمیقتر سازند، حمایت امریکا از پروژههای زیربنایی هند، و بهخصوص پروژهیی که ایران در آن شامل باشد، عمق دوستی امریکا و هند را نشان خواهد داد. مقامهای هندی گفتهاند که جشن و تحکیم شعار اصلی سفر مودی به واشنگتن خواهد بود. امیدواری وجود دارد که در جریان این دیدار کلمهی چابهار نیز دیده و شنیده شود.