افغانستان پس از منصور

فارین افیرز/سیت جونز ترجمه: حمید مهدوی


بخش اول:
کشته شدن اختر محمد منصور، رهبر طالبان، در ماه می 2016 توسط حمله‌ی هوایی یک هواپیمای بدون سرنشین امریکایی در بلوچستان پاکستان، امیدواری‌ها در واشنگتن و کابل را افزایش داد که تغییری در افغانستان در راه خواهد بود. بارک اوباما، رییس‌جمهور امریکا، اظهار داشت که: «طالبان باید با پیوستن به یک روند مصالحه با حکومت افغانستان که به صلح و ثبات دوامدار می‌انجامد، از این فرصت برای دنبال کردن تنها راه پایان دادن به این جنگ طولانی استفاده کنند». دیگران استدلال کردند که طالبان با مرگ منصور به اندازه‌ی قابل توجهی تضعیف خواهند شد. عبدالله‌عبدالله، رییس اجرائیه‌ی افغانستان، گفت: «تغییر کلانی در وضع طالبان رونما خواهد شد.» «این یک ضربه‌ی بسیار کلان است».
این حمله‌ی امریکا از چندین جهت قابل توجه بود. این حمله یکی از چند بار محدودی بود که ایالات متحده از سال 2001 بدین‌سو رهبران طالبان را در پاکستان هدف قرار داده است. این حمله همچنین نخستین حمله‌یی بود که توسط هواپیماهای بدون سرنشین امریکایی در ایالت بلوچستان این کشور انجام شد، جایی که اسلام‌آباد قبلا حملات امریکا را منع قرار داده بود و جایی که برخی از اعضای شورای ارشد رهبری طالبان که منصور ریاست آن را برعهده داشت با آزادی نسبی زندگی می‌کنند.
این حقیقت که مقام‌های پاکستانی به این حمله‌ی امریکا، مانند حمله بر محل بودوباش اسامه بن‌لادن در سال 2001، شدیدا اعتراض نکردند، نشان می‌دهد که اسلام‌آباد حداقل به‌طور ضمنی با حمله علیه منصور موافق بود. با این‌حال، بعید است مرگ منصور جنگ در افغانستان را تغییر بدهد یا چشم‌اندازهای توافق میان کابل و طالبان را بهتر سازد. در ماه‌های آینده، حضور امریکا در این کشور مانند همیشه مهم خواهد بود.
اختلافات سیاسی داخلی افغانستان احتمالا جدی‌ترین مانع پیشرفت بیشتر علیه طالبان است. فساد گسترده، رقابت سیاسی میان رجال برجسته، عملکرد ضعیف اقتصاد و حکومت‌داری ضعیف همچنان این کشور را به ستوه می‌آورد. رییس‌جمهور اشرف‌غنی پیوسته با پارلمان افغانستان روی مسایلی چون اصلاحات انتخاباتی و مصالحه با طالبان تقابل داشته است و حتا نتوانسته است برای انتصاب افراد در برخی از پست‌های حیاتی، مانند وزیر دفاع، رای بگیرد.
بخشی از بزرگترین اختلافات میان مقام‌های افغان به توافق سیاسی‌یی که با پادرمیانی امریکا حاصل شد و در سال 2014 حکومت وحدت ملی حاکم را به‌وجود آورد، ارتباط دارد. این توافق توانست با اعطای پست ریاست‌جمهوری به اشرف‌غنی و پست تازه‌تشکیل ریاست اجرائیه به عبدالله‌عبدالله، به‌صورت موقت بر اختلافات میان جناح‌های رقیب این کشور سرپوش بگذارد. امروز، به نظر می‌رسد که انتخابات پارلمانی و شوراهای ولسوالی‌ها که این موافقت‌نامه‌ی خواستار آن است، راه درازی در پیش دارد: به‌دلیل اختلافات میان مقام‌های افغانستان در مورد اصلاحات انتخاباتی، احتمالا افغانستان انتخابات پارلمانی و شوراهای ولسوالی‌ها را حداقل تا سال 2017 به تاخیر خواهد انداخت. تعدادی از سیاستمداران، از جمله بسیاری از حامیان عبدالله، استدلال می‌کنند که کمیسیون انتخابات این کشور، به‌دلیل دست‌اندازی در انتخابات جنجالی 2014، فاقد مشروعیت است و باید قبل از برگزاری انتخابات اصلاح شود. بعید است که این اتفاق، مانند اصلاح قانون اساسی افغانستان و ایجاد پست نخست‌وزیری به جای ریاست اجرائیه – دو هدفی که توافق سال 2014 تصریح کرد توسط لویه جرگه عملی خواهد شد – در سال جاری بیافتد.
افغان‌ها در سطح عوام نیز نسبت به حکومت‌شان خشمگین هستند. یک مطالعه‌ی بنیاد آسیایی در ماه نوامبر 2015 دریافت که 57 درصد افغان‌ها معتقدند که کشورشان به‌دلیل ناامنی، بیکاری، فساد و دیگر عوامل در مسیر غلط در حرکت است. تاوقتی که این نارضایتی‌ها وجود داشته باشند، حمایت مردم عوام از نیروهای ضدحکومتی مانند طالبان وجود خواهد داشت و انسجام و وفاداری نیروهای امنیتی افغانستان آزموده خواهد شد.
از سوی دیگر، به نظر می‌رسد که طالبان باوجود مرگ رهبرشان تا حدودی اتحاد داخلی‌شان را حفظ کرده‌اند. این ستیزه‌جویان به‌سرعت هبت‌الله آخندزاده، عضو پیشین حلقه‌ی داخلی ملا عمر که از سال 2001 به‌عنوان رییس شورای دینی/مذهبی طالبان کار کرد، را جانشین منصور انتخاب کردند. آخندزاده دو معاون دارد: سراج‌الدین حقانی، پسر جلال‌الدین حقانی، فرمانده افسانه‌یی مجاهدین و یک فرمانده نظامی شایسته؛ و یعقوب عمر، پسر کلان ملا عمر. این سه نفر ترکیبی قوی‌یی از مشروعیت دینی، نظامی و ارثی را تشکیل می‌دهند.
در ارتباط به توانایی طالبان در انجام حملات، پناهگاه این گروه در غرب پاکستان به این رهبران اجازه می‌دهد بر [فعالیت‌های] شورشیان از راه دور نظارت کنند. در جریان سال گذشته، طالبان مراکز چندین ولایت را با حمله بر مواضع ارتش و پولیس در مناطق دورافتاده، تهدید کردند و تلاش کردند شبکه‌های ارتباطی را قطع کنند و ترور و بمب‌گذاری کنند.
در سال جاری، طالبان آماده به نظر می‌رسند تا حملات مشابه انجام بدهند: این ستیزه‌جویان که بر تعدادی از ولسوالی‌ها اطراف مناطق شهری یورش برده‌اند، اکنون مراکز چندین ولایت، از جمله لشکرگاه، پل‌خمری، قلات و حتا شهر شمالی را قندوز را تهدید می‌کنند که در ماه سپتامبر 2015، قبل از این‌که چند روز بعد توسط نیروهای حکومتی افغانستان با حمایت امریکا پس گرفته شود، به دست طالبان افتاد. (مرکز ولایت فراه، میمنه، اسعدآباد و غزنی نیز اهداف بالقوه هستند). براساس عکس‌العمل کند کابل به تصرف سال گذشته‌ی قندوز توسط طالبان، مشخص نیست رهبران افغانستان به تهاجمات تازه‌ی طالبان چگونه پاسخ خواهند داد. تعدادی از واحدهای ارتش و پولیس بیش از توان‌شان می‌جنگند، رهبران قوی ندارند و پشتیبان‌های جنگی در اختیار دارند، پشتیبان‌هایی چون حمایت هوایی که می‌تواند نیروهای زمینی را حمایت کند. تعدادی از واحدها، مانند قول اردوی 215 ارتش ملی در ولسوالی سنگین در شرق ولایت هلمند، به سختی مناطق را تصفیه و حفظ می‌کنند.
ادامه دارد…

دیدگاه‌های شما

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *