موتر پولیس در خدمت تروریست؛ دشواری تشخیص دوست از دشمن

سخن‌گوی والی بغلان با ارسال یک خبرنامه به رسانه‌ها گفته است، قاری ظاهر مسئول استخبارات طالبان ولایت بغلان (یکی از چهره‌های خطرناک این گروه که مسئول قتل ده‌ها انسان بی‌گناه نیز شناخته می‌شود) در یک عملیات توسط نیروهای امنیت ملی صبح دیروز در ساحه‌ی پل دوشی ولایت بغلان دستگیر شده است. به نقل از خبرنامه، قاری ظاهر توسط رنجر پولیس قوماندانی امنیه‌ی ولایت میدان وردک غرض تداوی به کابل و سپس به پاکستان انتقال داده می‌شد و دو پولیسی که او را همراهی می‌کردند نیز با مقدار زیادی اسلحه و مهمات دستگیر شدند. وزارت داخله هم گفته است قاری ظاهر فرد کلیدی گروه طالبان بود که چند روز قبل در عملیات نظامی در منطقه‌ی چشمه‌ی شیر بغلان زخمی شده بود. وزارت داخله همچنان گفته است قاری ظاهر در سازماندهی حملات تروریستی در ولایت بغلان سهم فعال داشته است.

بغلان از جمله‌ ولایات ناآرام به‌شمار می‌رود که مخالفین مسلح در آن حضور فعال دارند. طالبان در این ولایت سنگرهای مستحکم ایجاد کرده بودند و تا مدت‌ها در برابر عملیات‌های نظامی دولت مقاومت می‌کردند. طالبان چندین پایه‌ی برق را در زمستان سال گذشته در این ولایت انفجار دادند و کابل مدت‌ها تاریک بود.
حکومت عملیات‌هایی گسترده را در مناطق ناآرام به راه انداخته است که طی آن فرماندهان مطرح گروه طالبان کشته، دستگیر یا زخمی می‌شوند. اما خبر مربوط به دستگیری مسئول نظامی طالبان در بغلان از بسیاری جهات با دیگر عملیات‌های نظامی که از سوی نیروهای امنیتی به راه انداخته شده است، متفاوت و چه‌بسا تکان‌دهنده است. در واقع خبر دستگیری قاری ظاهر به‌صورت گسترده نشر شد و واکنش‌های وسیعی را به‌دنبال داشت. آن‌چه دستگیر شدن قاری ظاهر را مهم جلوه داد و خبرساز شد، نه سهم برجسته‌ی او در طراحی و سازمان‌دهی حملات تروریستی بلکه موتر حامل او بود و نیز دو پولیسی که او را همراهی می‌کردند. پیش از این گزارش‌هایی از دست داشتن پولیس با مخالفین مسلح به تکرار نشر شده بود و در بسیاری از موارد، مخالفین مسلح با سوءاستفاده از لباس و امکانات پولیس، دست به حملات زده‌اند.
آیا دستگیر شدن قاری ظاهر با موتر قوماندانی امنیه‌ی میدان وردک و دو پولیس همراه او، حدس و گمان‌ها در مورد «ستون پنجم» و این‌که برخی از مقامات امنیتی با تروریست‌ها دست دارند را به یقین تبدیل می‌کند؟
نمونه‌هایی از دست داشتن برخی مسئولین امنیتی با مخالفین مسلح وجود دارد. قندوز بارزترین مثال در این مورد است. یکی از عوامل سقوط قندوز به‌دست طالبان، خودداری نیروهای امنیتی از حمله بر طالبان و ترک شهر بود و گروه طالبان بدون آن‌که با مقاومت نیروهای امنیتی مواجه شود، کنترل شهر را در دست گرفت. در مقابل، حکومت برای رفع این اتهام سنگین و به‌خاطر کسب رضایت مردم اقدام به‌خصوصی نکرده است. هرچند پس از سقوط قندوز، حکومت برخی از مقامات امنیتی محلی این ولایت را از وظایف‌شان سبک‌دوش کرد، اما این امر زمانی اجراء شد که فاجعه اتفاق افتاده بود. دو ماه قبل شورای امنیت ملی طرحی را تصویب کرد که بر مبنای آن هر حادثه‌ی امنیتی که در قلمرو حوزه‌های امنیتی چه در شهرها و اطراف رخ می‌دهد، مسئولین درجه‌اول آن نواحی از وظایف‌شان برکنار و مورد پیگرد قضایی قرار خواهند گرفت. مساله‌ی اصلی در این طرح، جلوگیری از احتمال دست داشتن مسئولین امنیتی با مخالفین مسلح یا دیگر مسایل امنیتی بود. این طرح پس از چند هفته و با تکرار جنایات، در چند مورد آن‌هم در شهر کابل به اجرا گذاشته شد. برخی از مسئولین حوزه‌ها از وظایف‌شان بر کنار شدند اما تصمیم سخت‌گیرانه‌ی شورای امنیت نتوانست رویدادهای امنیتی را کاهش بدهد.
آن‌چه دیروز در بغلان اتفاق افتاد یک‌بار دیگر مساله‌ی دست داشتن مقامات بلندرتبه‌ی امنیتی با مخالفین مسلح را برجسته کرد. مسئولین امنیتی حافظ جان و مسئول تأمین امنیت مردم‌اند، اما امکانات نیروهای امنیتی که بایستی در این راستا به کار گرفته شود، وسیله‌یی می‌شود در اختیار تروریست‌ها. حالا، مردم به چه چیزی و روی چه کسانی اعتماد کنند؟ به فرماندهان امنیه که امکانات حکومت را در اختیار تروریست‌ها قرار می‌دهند؟
باری، تفکیک دوست از دشمن اکنون بیش از هر زمانی دشوار شده است. انتظار می‌رود حکومت در زودترین فرصت، پیش از آن‌که حدس و گمان‌ها نسبت به حکومت و مسئولین امنیتی در افزایش ناآرامی‌ها بیشتر شود، اقدام به‌موقع بکند و در صورت اثبات همکاری قوماندان امنیه‌ی میدان وردک با طالبان، او را مورد پیگرد عدلی و قضایی قرار دهد.

دیدگاه‌های شما

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *