مهاجرت و پناهندگی واقعیتی است انکارناپذیر و غیرقابل تفکیک از زندگی. این روند در این آخرها بخشی از فرآیند ادغام جهانی در حال شتاب گرفتن است. بحرانهای سیاسی، تعارض و کشمکش بین کشورها، عوامل طبیعی، قحطی، جنگ، گرسنگی، بیماریها، عدم رعایت حقوق بشر و بهخصوص مشکلات اقتصادی آهنگ مهاجرتهای قانونی و غیرقانونی را سرعت بیشتری میدهد.
میلیونها پناهجو، پناهنده و مهاجر از افغانستان برای نجات جانشان از شرایط جنگی کشورشان و یا به قصد جابهجایی در کشورهای امن دیگر، آواره میشوند. ترکیه یکی از انتخاب آنهاست. تعداد زیادی از پناهجویان افغان مقیم ترکیه بازماندهی کاروانهاییاند که یک یا چندین بار مسیر دریایی و زمینی پرخطر میان ترکیه و یونان را تجربه کردهاند اما موفق نشدهاند از سیمهای خاردار و خندقهای حفرشدهی مرزی میان ترکیه و یونان بگذرند و گرفتار نیروهای مرزی ترکی میشوند که با و ساطت بعضی از سازمانهای مدافع حقوق بشری از رد مرز و دیپورت شدن به افغانستان نجات پیدا میکنند و مدتهای نامعلومی را در شرایط سخت در داخل ترکیه بهسر میبرند. آنها درابتدا برای گرفتن اجازهی اقامت در داخل ترکیه به دفاتر کمیساریای پناهندگان سازمان ملل متحد مراجعه میکنند و بعدا در شهرهای اقماری که از طرف دولت ترکیه برای پناهجویان تعیین میشود به اجبار فرستاده میشوند که این روند با توجه به تعداد زیاد پروندههای موجود و فشارهای بهوجود آمده بهخصوص برای پناهجویان افغان یک روند بسیار پیچیده و طولانی شده است.
پناهجویان و پناهندگان افغان در ترکیه، بعد از چندین بار آوارگی در ترکیه نفسی تازه میکنند و چشم امید به روزنهی دیگری دوختهاند. آنها برای زنده ماندن از تنشهای داخلی و ناامنی، از وطنشان بهسختی دل میکنند و راهی دیار همسایه (پاکستان) میشوند. چند صباحی آنجا زندگی تازهیی بنا میکنند که اینبار گرفتار ناامنی و بیگانهستیزی میشوند و به ناچار آنجا را نیز رها میکنند و راهی کشور همسایهی دیگری (ایران) میشوند. ایران نیز که بیش از سه دهه میزبان پناهندگان افغان است از طولانی شدن اقامت آنها در ایران، به ستوه آمدهاند؛ بیگانهستیزی و افغانستیزی در آن جامعه نهادینه شده و از مقامات دولتی گرفته تا مردم عام و از مدرسه گرفته تا صف نانوایی و فروشگاهها از پناهندگان افغان نفرت پیدا کردهاند. پناهجویان افغان که روزی به امیدی آشیانهی خویش را بنا نهاده بودند، آنجا دیگر امیدی برای آیندهی خویش نمیبینند و ناگزیر ایران را نیز به مقصد کشور دیگری ترک میکنند که هزاران نفر آنها در این مسیر تازه در ترکیه گرفتار میشوند.
مشکلات مربوط به دوران اقامت در ترکیه
از جملهی اساسیترین مشکلات پناهجویان افغان در ترکیه مسائل حقوقی تأخیر روند درخواست پناهندگی آنها در دفاتر کمیساریای پناهندگان سازمان ملل متحد میباشد. عدم بهرهگیری از خدمات اجتماعی، مشکلات مربوط به ادامهی زندگی در مدتزمان طولانی دوران پناهندگی در ترکیه و مشکلات اقتصادیاند و افزون برآن اکثر پناهجویان افغان در ترکیه از تبعیض آشکار کمیساریای عالی پناهندگان در تأخیر درخواست پناهندگی آنها شکایت دارند.
ذاکره فروتن، دانشجو و فعال پناهجویی میگوید که «در دیدارهای متعددی که با مقامات کمیساریا در آنکارا داشتهاند تنها دلیل این مدت طولانی را افزایش بیرویهی پناهجویان افغان دانسته و این عملکرد آنها شاید سدی برای متوقف شدن این جریان باشد. کمیساریای پناهندگان سازمان ملل متحد از آغاز سال 2012 تا اوایل سال 2015 میلادی، تمام فعالیتهایشان را برای پناهجویان افغان به حالت تعلیق درآورده بود که بعد از این مرحله نیز آنگونه که برای پناهجویان از ملیتهای دیگر کار میکنند برای پناهجویان افغان عمل نمیکنند.»
وضعیت پناهجویان افغان در ترکیه از اوایل سال 2012 تعدادشان سیر صعودی پیدا کرده و به یکبارگی از 5 هزار به 30 هزار نفر تا آخر همین سال رسید. با اینکه تعداد پناهجویان از ملیتهای مختلف در ترکیه افزایش یافته هیچ نوع خدماترسانی با توجه به شرایط فعلی در نظر گرفته نمیشوند. در مقابل واکنش دفاتر کمیساریا و سازمانهای حقوق بشری در برابر سیل پناهجویان افغان هیچ است.
قادر اکبری یکتن از پناهجویان افغان در ترکیه میگوید که «این غیر قابل تحمل است که هزاران پناهجوی افغان از سال 2008 تا هنوز منتظر جابهجایی در یکی از کشورهای امن سومیاند. وی میافزاید که نباید یک پناهجوی افغان مدت بیشتر از 7 سال در انتظار پاسخی برای درخواست پناهندگیاش بماند درحالیکه این مدت برای پناهجویان از ملیتهای دیگر از 2 تا 3 سال در نوسان است.»
بازار سیاه کار
پناهجویان غیر سوری در ترکیه اجازهی کار قانونی ندارند. آنها معمولا بهصورت غیرقانونی در بازار سیاه کار میکنند و در بسیاری از مواقع کارفرماهای آنها اجرت کاریشان را نمیپردازند. آنها حق اعتراض ندارند و در بسیاری موارد باید به حقوق بسیار کمتری نسبت به همکاران ترکشان راضی باشند.
این افراد برای یافتن کار یا مجبورند دست به دامن دوستان و آشنایانی شوند که این مسیر را زودتر از آنها پیمودهاند، یا دست به کارهای سخت فیزیکی بزنند که کمتر نیاز به زبان دارد. تن دادن به کارهای شاقهی طولانیمدت ارمغانی جز مریضی و ناتوانی فیزیکی و معلولیت برای کارگر نخواهد داشت.
از طرف دیگر کمیساریای عالی پناهندگان نیز به پناهجویان کمک مالی نشده و دولت ترکیه آنها را معمولا در شهرهای کمتر توسعهیافته رها میسازند که در این شهرها کار مناسبی برای پناهجویان گیر نمیآید. امکانات کاری در این شهرها خیلی کم بوده و پناهجویان را مجبور میسازند که به کارهای شاقه روی آورند. این عوامل پناهجویان را جبرا وادار میسازند که دست به دامن سازمانهای خیریه شوند و برای ادامهی زندگیشان جبرا گدایی کنند.
باز ماندن از تحصیل
بسیاری از کودکان پناهجو در کشور ترکیه امکان برخورداری از تحصیلات عالی را ندارند. اگرچه حضور این کودکان در مدارس ترکیه ممنوع نیست و هر پناهجویی که هزینهی اقامت در این کشور را پرداخت کند، میتواند در مراکز آموزشی آن حضور یابد، ولی به دلائلی مانند عدم آشنایی کودکان با زبان کشور میزبان، سن نسبتا بالای بعضی از آنان و اشتغال کودکان در مشاغل سخت و تماموقت، امکان و فرصتی برای تحصیل بسیاری از آنان باقی نخواهد ماند. اکثر پناهجویان مدعیاند که این شرایط دشوار باعث شده است که بسیاری از خانوادههای کمدرآمد فرزندانشان را به جای مدرسه به سر کار بفرستند که آمار بالای ترک تحصیل موید این مدعاست.
مصطفی از پناهجویان افغان که صنف دهماش را در پاکستان خوانده است میگوید: اسناد تحصیلی وی قابل قبول ادارات دولتی ترکیه نبود واز طرف دیگر مشکلات اقتصادی نیز باعث شد که وی از ادامهی تحصیل و تعقیب کارهای اداری تحصیلاتش صرف نظر کند.
درآمدهای کم خانواده، کاهش توان مالی و اقتصادی بهگونهیی که مهاجران حتا در تأمین مایحتاج ضروری خود دچار مشکل میشوند، این توان را از آنها میگیرد که هزینهی یک یا دو و گاه در بعضی خانوادهها سه دانشآموز مدرسه را تأمین کنند. بنابراین به نظر میرسد که این امر، روند رو به رشد ترک تحصیل و ریزش دانشآموزان را در جامعهی پناهجویی تشدید کند.
5 دانشگاهی از میان 96 هزار پناهنده
دفتر کمیساریای عالی پناهندگان سازمان ملل متحد در آنکارا تعداد پناهجویان افغان در این کشور را 96 هزار نفر حساب میکند که آمار واقعی به این تعداد نمیرسد. زیرا با بهترشدن مسیر رسیدن به اروپای مرکزی و شمالی تعداد زیادی از افغانها ترکیه را برای همیشه ترک کردند.
در میان 96 هزار جمعیت پناهجوی افغان ثبت شده رسمی در ترکیه تنها 5 نفر دانشگاهی وجود دارد این تناسب نامیمون نشاندهندهی شرایط سخت زندگی در ترکیه بوده که آنها را در بازار سیاه کار مصروف ساخته و یا بر اثر مشکلات اداری، حقوقی و زبانی و اقتصادی ترک تحصیل کردهاند؛ گاهی آنها توسط خانواده برای کاری گماشته میشوند یا به فعالیتهای غیرقانونی رو میآورند تا کمک کار خانواده باشند.
ترک و یا بازماندن از تحصیل پیامدهای ناگواری برای پناهجویان افغان در ترکیه دارد که از آنها یا کودکان کار، نوجوانان بزهکار، تودهی منزوی و لشکریان بیکار و جمعیت غیر متخصص و سردرگم که سربار اکثر کشورها خواهند بود میسازد.
ذاکره فروتن، فعال پناهجویی میگوید که دولت ترکیه بغیر از حل مسألهی اقامت دیگر هیچ اقدامی برای پناهجویان افغان نکرده و میگوید «ترکیه پناهجویان را مانند یک جنس بیارزش در شهرها انبار کرده و از تمام نیازمندیهای پناهجویان بیخبر است. کاش ترکیه راههای بدیلی برای تحصیل کودکان و نوجوانان بازمانده از تحصیل را در نظر بگیرد تا در آینده این کودکان خاطرهی نیکی از دوران اقامتشان در ترکیه داشته باشند و از عملکردهای مفید دولت ترکیه در قبال پناهجویان و نیازمندان به نیکی یاد کنند و از طرف دیگر این مدت انتظار را به یک فرصت طلایی قابل استفاده تبدیل کنند.»
این فعال پناهجویی که خودش در عین زمان دانشجو نیز میباشد، میگوید: «پناهندگان از اینکه جدا از خانواده و محیط خود و در یک فرهنگ دیگر قرار میگیرند، خواندن و نوشتن زبان جدید را نمیدانند، مورد بدرفتاری نژادی قرار میگیرند، موقعیت اجتماعی، احساس مسئولیت و سهمگیری در جامعه را از دست میدهند و در نتیجه تودهی منزوی و سربار بهبار خواهند آمد.»