بحران قره‌باغ؛ آذربایجان به دنبال صلح دایمی در منطقه‌ی قفقاز

یاسیر راشد -دانشجوی علوم سیاسی، آلماتی – قزاقستان

منطقه‌ی قفقاز در قلمرو اتحاد شوروی سابق به‌دلیل وجود حدود 50 گروه قومی – فرقه‎یی با تمایزهای فراوان و مذاهب مختلف، برای بحث قومیت‎ها و تنش‌ها از اهمیت زیادی برخوردار می‎باشد.

پس از فروپاشی شوروی اختلافات قومی یکی از دلایل اصلی بروز مناقشات و بحران‎ها در قفقاز بوده است. بسیاری از اندیشمندان معتقدند که قرن 21 همانند قرن گذشته عرصه‌ی تعارضات و تنازعات قومی خواهد بود و احتمالاً در آینده بحران‎های قومی و هویتی گسترش خواهد یافت و نظام بین‎الملل با منازعات و تحولات سیاسی – امنیتی بیشتری مواجه خواهد شد. اگر این هشدار را بپذیریم در این‌صورت جمهوری‎های به‌جامانده از اتحاد جماهیر شوروی و به‌ویژه منطقه‌ی قفقاز، در ابعاد مختلف قابل مطالعه و بررسی می‎باشد.

قره‌باغ کجاست؟

منطقه‌ی گورنو قره‌باغ منطقه‌یی در قفقاز جنوبی و در خاک جمهوری آذربایجان قرار دارد که مسأله‌ی حاکمیت آن از دیرباز تاکنون باعث چالش‌های بسیاری شده است. قره‌باغ (به ترکی آذربایجانی) یا آرتساخ (به زبان ارمنی) جنوبی‌ترین منطقه‌ی قفقاز به دلایل مختلف و از گذشته‌های دور تا حالا همواره مورد توجه بوده است. این نام برگرفته از دو کلمه‌ی «قره» و «باغ» است؛ بر خلاف تصور عموم کلمه‌ی «قره» در ترکی علاوه بر معنای سیاه، به معنای بزرگ نیز هست و کلمه‌ی «باغ» نیز به همان معنای باغ در فارسی است. از این‌رو، قره‌باغ به منطقه یا محلی گفته می‌شود که در آن‌جا باغ‌های وسیع و انبوه وجود داشته و رنگ سبز درختان نیز متمایل به سیاه است. این نام برای نخستین‌بار در اسناد متعلق به قرن ۱۲ میلادی ذکر شده است. علاوه بر این، یکی از قدیمی‌ترین اقامتگاه‌های انسان‌های اولیه به نام «غار آزیخ» در کوه‌های قره‌باغ کشف شده است.
گورنو قره‌باغ به‌دلیل موقعیت استراتژیک از دیرزمانی به این‌سو محراق درگیری‌ها و مناقشه‌های منطقه‌یی و فرقه‌یی بین اقوام ساکن در این منطقه بوده است. قره‌باغ در دوران حاكميت كمونيست‌ها، تغييرات فراواني را تجربه كرد و بخش كوهستاني آن به‌صورت يك استان خودمختار در قالب جمهوري آذربايجان شوروي درآمد. از اين زمان يعني سال 1923 مباحثات پيرامون چگونگي حاكميت بر قره‌باغ كوهستاني، به موضوعي مناقشه‌آميز ميان ارمنی‌ها و آذربايجاني‌ها تبديل شد. هر كدام از اين اقوام مدعی‌اند که قره‌باغ متعلق به سرزمین آن‌ها است و برای اثبات این ادعا، هم ارمنستان و هم آذربایجان دلائلی خود را دارند. اما بحران قره‌باغ در همان اوایل تاسیس شوروی شدت یافت و هزاران آذربایجانی مجبور به ترک اجباری از سرزمین وطنی خود شدند که فعلا در قلمرو جمهوری ارمنستان قرار دارد. گرچه این کوچ‌های اجباری از سال 1905 و 1923 به این‌سو روی آذربایجانی‌ها تحمیل شده است اما این روند در سال‌های 1945 همزمان با جنگ دوم جهانی شدت یافته و تا سال 1953 و تا زمان مرگ استالین ادامه می‌یابد. این مسایل باعث شده است تا جنوبی‌ترین منطقه‌ی قفقاز یعنی قره‌باغ به محل مناقشه‌های قومی – منطقه‌یی بین آذربایجانی‌ها و ارمنی‌های منطقه تبدیل شود. درگیری‌ها همزمان با تظاهرات‌های میدانی در سال 1988 در زمان حاکمیت گورباچف آخرین رهبر اتحاد جماهیر سوسیالیستی شوروی شروع شده اما درگیری‌های نظامی قره‌باغ رسما بعد از شکل‌گیری و استقلال کشورهایی همچون آذربایجان و ارمنستان از ابتدای سال ۱۹۹۰ میلادی و همزمان با فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی سابق آغاز و در سال ۱۹۹۴ پس از کشته شدن ۳۰ هزار نفر از دو طرف، متوقف شد. در طول این سال‌ها دو کشور آذربایجان و ارمنستان در منازعه‌ی قره‌باغ اگرچه آتش‌بس را پذیرفته‌اند ولی هرگز به یک صلح پایدار تن نداده‌اند. درگیری‌های قره‌باغ برای هر دو کشور آذربایجان و ارمنستان خسارات جانی و مالی زیادی را در پی داشته است. خساراتی که در این 20 سال بالای میلیاردها دالر می‌رسد که جز تاوان چیز دیگری برای هردو کشور نداشته است. در نتیجه‌ی این درگیری‌ها هزاران نفر کشته، زخمی و آواره شده‌اند که جمهوری آذربایجان بیشترین شمار را در این بین دارد.
قره‌باغ که 20 درصد خاک جمهوری آذربایجان را تشکیل می‌دهد برای فعلا در اشغال ارمنی‌های منطقه است که از شروع درگیری‌ها تابه‌حال آن را در اشغال خود دارند. بحران قره‌باغ که یک مناقشه‌ی منطقه‌یی نه قومی یا مذهبی تلقی می‌شود به یک معظل سیاسی در نظام بین‌الملل مبدل شده است. بنا بر معلومات رسمی از سوی دولت آذربایجان، در نتیجه‌ی بحران و درگیری‌ها در منطقه‌ی قره‌باغ حدود 350000 آذربایجانی از ارمنستان و حدود 789000 نفر نیز از مناطق اشغالی تحت تصرف ارمنی‌ها، مجبور به ترک وطن و کوچ اجباری شده‌اند. در بین سالهای 1988-1993 بیشتر از 30000 نفر هم در این درگیری‌های کشته شده‌اند، 900 منطقه‌ی مسکونی تخریب، 150000 خانه، 7000 ساختمان مسکونی بلندمنزل، 693 مکتب، 855 کودکستان، 695 شفاخانه، 927 کتابخانه، 44 عبادتخانه، 9 مسجد، 473 ساحات تاریخی، 40000 آثار موزه‌های تاریخی ویران، و سر انجام 2670 کیلومتر راه و ده‌ها آسیب دیده و خسارت‌های سنگینی بر جمهوری آذربایجان وارد شده که مجموع آن را 800 میلیارد دالر برآورد کرده‌اند. در نتیجه‌ی این درگیری‌ها حدود 7 منطقه از سرزمین‌های آذربایجان که حدودا 20 درصد خاک این کشور را تشکیل می‌دهد در اشغال ارمنی‌ها قرار دارد و در حدود یک میلیون نفر از این مناطق آواره شده و در مهاجرت اجباری در جمهوری آذربایجان به‌سر می‌برند.
جنگ قره‌باغ پیامدهای زیادی در منطقه و نظام بین‌المللی داشته است. از بازی‌های بزرگ گرفته تا مداخله در امور این کشورها. تمام کشورهای دنیا این را قبول کرده‌اند که بیست درصد خاک جمهوری آذربایجان در اشغال ارمنی‌ها قرار دارد. مجمع عمومی و شورای امنیت سازمان ملل متحد، اتحادیه‌ی اروپا، پارلمان اروپا، سازمان امنیت و همکاری اروپا و ده‌ها سازمان معتبر بین‌المللی دیگر قطع‌نامه‌های زیادی در این خصوص صادر و مسأله‌ی اشغال قره‌باغ را قبول نموده‌اند؛ اما همه‌ی فیصله‌ها تا حال فقط روی کاغذ مانده و تا اکنون هیچ کار عملی و اجرایی برای حل این بحران صورت نگرفته، هیچ تحریمی علیه ارمنستان وضع نشده، و هیچ محکومیتی نیز در رابطه به اشغال قره‌باغ و قتل‌عام توسط ارمنی‌ها صورت نگرفته است.

آینده‌ی غیر قابل پیش‌بینی

گرچه رهبری آذربایجان در مدت 20 سال که از شروع درگیری‌ها و آتش‌بس میان دو کشور می‌گذرد، بارها اعلام کرده که این کشور به‌دنبال صلح دایمی در منطقه‌ی قفقاز و به‌خصوص در جنوب قفقاز می‌باشد و همیشه آمادگی خود را برای تحقق یک مصالحه و توافق پایدار از طریق گفت‌وگوهای سیاسی و منطقه‌یی اعلام کرده است، اما به‌دلیل دخالت‌های خارجی و ابرقدرت‌ها در منطقه تابه‌حال نتیجه‌ی خاصی به‌دست نیامده است. جمهوری آذربایجان با اعلام این‌که در صورت حل مسالمت‌آمیز این منطقه آمادگی پذیرفتن ارمنی‌های قره‌باغ را به‌عنوان شهروندان آذربایجان دارد و از ایشان به‌عنوان یک هموطن استقبال خواهد نمود، راه را برای مذاکره و گفت‌وگوهای سیاسی آماده نموده است. اما کارشناسان سیاسی منطقه به این نظرند که سیاست‌های جهانی و دست‌های پشت پرده‌یی وجود دارند که نمی‌خواهند این مسأله حل شود. تسلط بر منطقه‌ی قفقاز، راه تجارت بین‌المللی، انرژی و گاز این منطقه، آذربایجان جنوبی در ایران، روابط آذربایجان با ترکیه و مسأله‌ی دنیای تُرک به موضوع استراتژیک بودن این منطقه افزوده و راه را برای دخالت کشورهای همچون روسیه، امریکا، ایران و اتحادیه‌ی اروپا در منطقه هموار نموده است.
بحران قره‌باغ و تنش بین دو کشور آذربایجان و ارمنستان و قدرت ارمنی‌ها در این منطقه راه را برای تسلط روسیه در قفقاز جنوبی نیز هموار می‌کند و همین‌طور مشغول کردن آذربایجان در این مناقشه توجه این کشور را به 35 میلیون آذربایجانی که در مناطق شمال‌غربی ایران تحت نام آذربایجان جنوبی زندگی می‌کنند کم و یا در کل به حاشیه می‌برد. از سوی دیگر، خرید اسلحه و ابزار جنگی به‌خصوص از کشورهای بانفوذ منطقه، دامنه‌ی این بحران را گسترده‌تر کرده و این مسأله سیاست‌های راهبردی تسلط بر انرژی و صادرات گاز و نفت منطقه را به غرب آسان‌تر می‌کند. موارد ذکر شده، مهم‌ترین دلائل و عللی هستند که راه‌ها را برای رسیدن به یک صلح دایمی و بازگرداندن 20 درصد خاک آذربایجان به این کشور و کم شدن تنش‌ها در منطقه‌ی قفقاز جنوبی، بسته نموده است. با توجه به عمق این تنش‌ها و همچنان گذشته‌ی تاریخی آن، تصور هر نوع امکان رسیدن به یک مصالحه و حل دائمی این معزل از طریق فرایند گفت‌وگوهای سیاسی، همچنان دشوار به نظر می‌رسد.

دیدگاه‌های شما

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *