خوب است مملکت ما بیستوپنج میلیون نفوس دارد. بگذریم از اینکه 32 میلیون این نفوس پشتون است، 31 میلیوناش تاجیک، 30 میلیوناش هزاره، 29 میلیوناش ازبیک و در حدود 67 میلیون بقیهاش باقی اقوام و قبایل و طوایف و خاندانهای با هم برادر کشور. خوبیاش این است که میدانیم حداقل بیستوپنج میلیون آدم داریم (یکی کمی کمتر از جمعیت شهر کراچی در پاکستان) و به همین خاطر میتوانیم دایما زور اردوی به دندان مسلح خود را به رخ پاکستان بکشیم. اما نفوسی در این حد زیاد داشتن یک مزیت دیگر هم دارد و آن این است:
وقتی شما بیستوپنج میلیون نفوس دارید، میتوانید هر وقت که دلتان خواست کارمندان فعلی دولت را رخصت کنید و جایشان را با آدمهای تازهنفس پر کنید. مثلا همین دو روز پیش رییسجمهور غنی دستور داد که تمامِ کارمندان میدان هوایی کابل تبدیل شوند و جای خود را به افراد جدید بدهند. نفوس نداشته باشید اینهمه آدم جدید را از کجا میآورید؟ شاید بگویید برای پر کردن پستهای یک میدان هوایی چند هزار نفر داشته باشیم هم کافی است. درست است. ولی همین چند هزار نفر را هم به آسانی نمیتوان پیدا کرد. همه که نمیخواهند در میدان هوایی کار کنند. یکعده برادر ناراضیاند و دوست دارند شهید بپرورند. عدهیی دیگر دانشجویند و از صبح تا شام جلسه دارند که سال آینده چه تدبیری بیندیشند که دانشگاه های کشور در ماه رمضان تعطیل شوند. عدهیی ملایند و در کار رمزگشایی از این معما که خداوند چرا زنان را ناقصالعقل آفرید و باعث زحمت مردان شد. میشد همان عقل ناقص را هم به زنان نمیداد و بالکل گیج میآفریدشان که آدم میتوانست با چهارصد تایشان ازدواج شرعی کند. عدهیی دیگر نمایندهی پارلماناند و خرخر خوابشان را برای اولین بار در تاریخ بشر بهصورت زنده از میکروفون مجلس پخش میکنند… . مقصود این که همه نمیخواهند در میدان هوایی کار کنند. یا بهتر است بگویم که اگر رییسجمهور به این سرعت و گستردهگی مردمان را از شغلهایشان برکنار نماید، دیری نمیگذرد که میدان هواییهای کشور بیپرسونل شوند. اینقدر هست که رییسجمهور ما عادت دارد هرجا که گذارش افتاد، افراد آنجا را برکنار کند. یعنی اگر رییسجمهور مثلا هرگز طرف وزارت یا ریاستی نرود،کارمندان جای مذکور میتوانند مطمئن باشند که چیزی اتفاق نمیافتد. خوب، بلی، همان که شما گفتید: این رییسجمهور خیلی بدقدم است.